کنشگران اجتماعی درباره «نوسانات ارزی و فروپاشی حاشیههای فقیرنشین» چه میگویند؟
اصغر ایزدیجیران، انسانشناس و استاد دانشگاه تبریز، در نشست «نوسانات ارزی و فروپاشی حاشیههای فقیرنشین» نوسانات ارزی را بهمنزله فرمی از خشونت ساختاری تعریف کرد که منطقش، ساختن یک نظم اجتماعی است که در آن توزیع قدرت، تعیینکننده ارزشمندی یا بیارزشی زندگی گروههای مختلف اجتماعی است.
او میگوید اگر تا پیش از این، خشونت ساختاری آهسته و ذرهذره، در طولانیمدت در زندگی فقرا نفوذ میکرد، اکنون با سررسیدن هر یک از خیزهای قیمتی در غذا، دارو، مسکن و… خشونت ساختاری به تندی و در کوتاهمدت بهیکباره بر سر فرودستان آوار میشود.
ایزدی گفت: التهاب بازار ارز به هر علتی که رخ داده باشد، زندگی فرودستترین افراد را تبدیل به منظرهای از ضایعات انسانی (یعنی انسانهایی که دیگر مفید یا قابلقبول نیستند) کرده و درواقع، بازی با سرنوشت و زندگی و مرگ گروههای آسیبپذیر رخ داده است. به این طریق، ما با تحمیل اجتماعی عجز در این اقشار مواجه هستیم. قربانیان اجتماعی این روند پرسرعت کسانی هستند که به حد کافی توانمند نیستند تا در برابر این فشارهای اقتصادی از خود دفاع کنند و با شتابی تند به زمین میخورند و اکنون این عجز است که نوع انسان، نوع فرهنگ، نوع جامعه و نوع اخلاق عاجزشدگان را تعریف میکند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه نوسانات ارزی، نوسانات جسمانی، نوسانات روانی و نوسانات خانوادگی را بههمراه دارد، افزود: در پی هر یک از موجهای افزایش قیمت ارز، قیمت زندهماندن در حاشیه شهرهای بزرگ هم افزایش مییابد و ما شاهد سقوط آزاد در کیفیت همه ابعاد زندگی فرودستان جامعه هستیم. قیمت کنونی زیستن با خیزش ارز بالا رفته و منجر به حالت ذهنی و روانی بیچارهترشدن اقشار فرودست شده که مفهوم آن گرسنهترشدن، بیمارترشدن، عصبانیترشدن و در نهایت معتادترشدن افراد است. ایزدی با تکیه بر پژوهشهای میدانی خود میگوید، پیامد نوسانات ارز در قالب گرانی، دگرگونیهای شدید فردی؛ یعنی اوراقکردن جسم و مضطربکردن روان و دگرگونی در سطح خانواده؛ یعنی حرکت به سمت خشونت بیشتر را بههمراه دارد که همگی میتوانند بهترتیب بهعنوان فرایندهای فروپاشی جسمانی، روانی و اجتماعی تعبیر شوند.
از گرسنگی تا بیماری تا خشونت خانگی و تا فروپاشی خانواده، یعنی تضعیف جسم، ناقصکردن جسم، عقبماندگی جسمی، تا وحشیکردن روان و از فروپاشی از سطح فرد تا سطح خانواده، همگی زاییده بیپولی یا بنا بر تمرکز موضوعیمان در اینجا؛ یعنی نوسانات ارزی، کمشدن پول است. پول که مایه حیات است. نهتنها مایه حیات، بلکه مایه روان و مایه خانواده هم هست. تابآوردن در برابر همه این فروپاشیها، فقط از طریق لذتهایی در دسترس مثل روابط جنسی و مواد مخدر حاصل میشود که هر دو خطراتی جدی را بههمراه دارند.
در این نشست شارمین میمندینژاد، مؤسس جمعیت امام علی (ع) نیز در سخنان خود اینطور گفت: هرم سودبردن از نوسانات ارزی به سودجویی عدهای در داخل کشور محدود نمیشود؛ بلکه در رأس هرم، این دولتهای خارجی هستند که از چندبرابرشدن قیمت پول کشورشان در مقابل بیارزششدن پول ما سود میبرند. برای مثال در کشورهای عراق و سوریه که با شروع جنگ ناگهان قیمت دلار بالا میرود و قیمت مسکن بهشدت افت میکند. در نهایت مردم برای گریز از جنگ در شرایط ناامنی چارهای جز فروختن همه دارایی خود به بهای ناچیز و خرید دلار و طلا نداشتند که این امر در نهایت به نفع کشورهای غربی تمام شد.
او افزود: در ایران هر دولتی که بر سرکار آمده، در زمان تحویل پست شاهد افزایش حدودا ٤٠ درصدی قیمت دلار بودیم. این روند یعنی از لحاظ اقتصادی به سمت یک ویرانی گسترده پیش میرویم و باید مراقب باشیم که ما را به جایی نرساند که دچار عجز عمومی و ناامیدی و یأس از نجات مام میهن شویم. همانطور که در عراق شاهد این موضوع بودیم که یک کشور بزرگ در مقابل چند هزار نیروی داعشی دچار شکست شد.
میمندینژاد گفت: با وجود اینکه انقلاب ایران از آغاز دو هدف مهم مقابله با طاغوت و اعتیاد را مدنظر داشت، ما امروزه شاهد این هستیم که اعتیاد در ایران وضعیت اسفباری دارد و جمعیت معتاد بسیار زیادی داریم و روزبهروز مشکل فقر در جامعه دامنهدارتر میشود و تعداد افراد آسیبدیده و فقیر در مناطق حاشیهنشین به میلیونها نفر میرسد.
او افزود: بیان موضوعات و براساس تئوری و بدون عمل پیشرفتن تأثیر موقتی در حرکتهای اجتماعی دارد و زود خاموش میشود. باید برای کمک به جامعه عملگرا بود؛ دراینصورت تلاشها قطعا به ثمر میرسد. برای مثال جمعیت امام علی با حضور در مناطق فقیرنشین و بودن در کنار کودکان آسیبدیده و درک و شناخت موقعیت، توانست تأثیرات مثبتی را ایجاد کند؛ ازجمله تغییر نگاه جامعه به کودکان مهاجر که در گذشته با تحقیر همراه بود؛ همچنین ایجاد الگویی اصولی برای راهاندازی انجیاوها و… .
مؤسس جمعیت امام علی تأکید کرد: این مردم هستند که باید نهادهای مردمی بسازند و منجی خودشان باشند. مثل خانم پروانه وثوق که در راهاندازی مؤسسهای مثل «محک» مشارکت داشت و امروزه یک برند جهانی در زمینه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان است.
منبع: شرق