دیگر فقیر و بیکار نداشتیم
ابراهیم رزاقی در پاسخ به سئوالات خبرنگار ایلنا (علی رفاهی) سیاست های اقتصادی جمهوری اسلامی را نقد می کند و معتقد است: «نظام سرمایهداری از زمان آقای هاشمی رفسنجانی با اجرایی شدن سیاستهای تعدیل اقتصادی در کشور حاکم شد و راهکار شرایط موجود این است که کارگران، بازنشستگان و… مطالبهگری حقوق و امتیازاتشان را درپیش بگیرند».
او در ادامه می گوید: «متاسفانه از زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، نظام سرمایهداری از طریق بهاجرا گذاشتن سیاستهای تعدیل اقتصادی در کشور حاکم شدهاست. از آن زمان، یکعدهای کاخنشین شده، نفت فروختند و واردات کردند و موجب نابودی بخش تولید شدند. این گروه از افراد اصلا به فکر منافع ملی نیستند و صرفا جویای منافع شخصی خود و اطرافیانشان هستند. در پی این اقدامات، کارگران و کشاورزان بهشدت فقیر شده، 40میلیون نفر زیر خط فقر رفته و بسیاری از روستاییان هم در پی کسب و کار به شهرها مهاجرت کردهاند».
به گفته رزاقی: «رویکرد قانون اساسی، عام است. باتوجه به مطالبی که پیشتر گفتم، کارگران به دلایل مختلفی ازجمله پیشرفت امور تولید، نقش سرنوشتسازی در هر کشوری دارند. در کشورهای سرمایهداری هم از قبیل فرانسه که 6 میلیون کارگر دارد، وقتی دولت میخواهد برنامههایی را بهنفع سرمایهداران اجرایی کند، کارگران با اعتصاب و اعتراض، دولت را فلج کرده و از حقوق خود دفاع میکنند.
نباید صرفا به این نگاه کرد که قانون اساسی ایران چه میگوید. این را باید درنظر گرفت که سیاستمداران ما در طول این سالها چه کردهاند؟ اگر آنها اصول قانون اساسی را اجرا میکردند، ما اکنون دیگر فقیر و بیکار نمیبایست داشتهباشیم. هزینه ایجاد شغل پایدار، براساس تجربیات و موازین بینالمللی، ده هزار دلار است. در طول 28-29 سال اخیر، بالغ بر 1500 میلیارد دلار واردات داشتهایم. با چنین مبلغی میشد بین 75 الی 150 میلیون شغل ایجاد کرد. اما تاکنون حدود 12 میلیون شغل ایجاد شدهاست.»
رزاقی بر این عقیده است که، «در ایران نظام سرمایهداری پیاده شده که این مساله نافی اصول قانون اساسی است. اکنون در میان مسئولان مملکتی، کسی به فکر حقوق کارگر نیست. اصل 43 کاملا مورد غفلت واقع شدهاست. این نوع تعیین دستمزد در ایران، به نفع کارفرمایان و صاحبان سرمایه است. مسئولان از کارگران در چنین وضعیتی انتظار دارند این شرایط سخت و ناعادلانه را تحمل کنند. در قانوناساسی حتی به حفظ حقوق افرادی که از دین دیگری هستند، توصیه شدهاست. اما در طی این 28-29 سال اخیر، کشور با اصول اقتصادی لیبرالی اداره شدهاست. استثمار تبدیل به یک چیز عادی شدهاست. در این سالها، حتی خود بانکها هم تبدیل به عامل نابودی تولید داخلی شدهاند. آنها با دادن سپردههای مردم به کسانی که فعالیتهای اقتصادی غیرمولد انجام میدهند، مشکل ایجاد کردهاند».
وی راه برون رفت از این بحران را متشکل شدن زحمتکشان می داند: «راهکار شرایط موجود این است که کارگران، کارمندان، بازنشستگان، کشاورزان و… متشکل شوند، تا جایی که در توان دارند مطالبهگری کنند و دولت و مجلس را مجبور به تمکین در مقابل خواستههایشان کنند…».
او که دولت را حامی سرمایه داری می داند و نه منافع ملی،نتیجه می گیرد:«که این دولت، قابلیت توسعه صنعت را ندارد. چونکه مبنای کار آنها خامفروشی منابع معدنی و فعالیت در حوزههای غیرمولدی همچون ساختمانسازی هست. مسئولان این تفکر نه خادمان، بلکه صاحبان مردم و کشور هستند».
ابراهیم رزاقی در پایان اشاره دارد به روند رشد صنعت و رفاه در اروپا و می گوید: « در اروپا، سرمایهداری داوطلبانه خدمات تامین اجتماعی به مردم ارائه نداد. تشکلهای نیروهای کار، سرمایهداری را مجبور به دادن چنین امتیازاتی کرد. بعلاوه، شکلگیری اقتصاد رفاه تقریبا همزمان با شکلگیری و قوامیافتن اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بود. بحران اقتصادی بزرگ بین دو جنگ عالمگیر و تبلیغات شوروی بین کارگران کشورهای سرمایهداری شرایط بسیار حساسی را برای این کشورها ایجاد کرد. در این زمان بود که جان مینارد کینز نظریات اقتصادی خود را ارائه کرد. وی معتقد به دخالت دولت در اقتصاد برای جلوگیری از گسترش فقر بود. با اجرای نظریات وی از سوی دولتها، شرایطی بهوجود آمد که اقتصاد رونق یابد، صنایع گسترش یابند و رفاه ایجاد شود. مستمریهایی به افراد برای درمان و یا گذران دوران بازنشستگیشان داده شد. مسئولان این امور هم از بین کارگران انتخاب شدند. اما در ایران، فضای ایدهآلی برای سرمایهداری بهوجود آمدهاست. سرمایهداران هر کاری دلشان بخواهد، میتوانند با کارگران انجام دهند. دولتها هم بهراحتی از بیمههای کارگران و کارمندان و بازنشستگان برداشت میکنند ولی خود را متعهد به پس دادن بدهیهایشان نمیدانند. سرمایهداری حاکم در ایران، شبیه سرمایهداری قرن نوزدهمی است که آدمها از فرط خستگی ناشی از کار و گرسنگی جان میدادند. تفاوتی که وجود دارد، ایران بهدلیل دارا بودن نفت میتواند از شیوع چنین بدبختیهایی جلوگیری کند».