مازنان – بزرگداشت اول ماه مه، روز جهانی کارگر، اعلام همبستگی جهانی کارگران در مبارزه مشترکشان برای داشتن کار مناسب و انسانی و مبارزه با استثمار روزافزون سیستم سرمایهداری است و درعینحال ادامه دهنده مبارزه کارگرانی است که در اول ماه مه ۱۸۸۴ در شیکاگو با اعتصاب سراسری و تظاهراتی گسترده، خواستار کاهش ساعات کار به ۸ ساعت و داشتن شرایط بهتر کار شدند. در روز جهانی کارگر، زنان در سراسر جهان علاوه بر این که دوشادوش مردان در مبارزه علیه قوانین ضدکارگری حاکم و تغییر شرایط موجود مبارزه میکنند، برای کار مناسب، و در راه به دست آوردن حقوق برابر و فرصتهای برابر و بر علیه تبعیض نیز تلاش میکنند…/
******
بزرگداشت اول ماه مه، روز جهانی کارگر، اعلام همبستگی جهانی کارگران در مبارزه مشترکشان برای داشتن کار مناسب و انسانی و مبارزه با استثمار روزافزون سیستم سرمایهداری است و درعینحال ادامه دهنده مبارزه کارگرانی است که در اول ماه مه ۱۸۸۴ در شیکاگو با اعتصاب سراسری و تظاهراتی گسترده، خواستار کاهش ساعات کار به ۸ ساعت و داشتن شرایط بهتر کار شدند ولی با خشونت پلیس در روز ۴ ماه مه همان سال، تعداد بیشماری ازآنها به همراه تعداد کثیری از مردم عادی که در صحنه تظاهرات حضور داشتند، کشته و زخمی شدند، کشتاری خشن و بیرحمانه که خصلت غیرانسانی سرمایهداری آمریکا را علیه کارگران و زحمتکشان عریان ساخت، علیه کارگرانی که خواستار حقوق قانونی و به دنبال داشتن یک زندگی انسانی بودند.
جامعه سرمایه داری و خصلت آن
سرمایهداری نظام مبتنی بر استثمار زحمتکشان است. لایه کوچکی از جامعه از طریق نپرداختن دستمزد کارگران به شیوههای گوناگون، ثروتاندوزی میکنند. با رشد تکنولوژی و رشد سریع تولید، سیستم سرمایهداری نیز همگام با این تحولات، تلاش کرده است تا با تغییر قوانین، آنچنان شرایطی را به وجود آورد که تامین کننده منافع سرمایهدارها و شرکتهای فراملیتی باشد. ماشینی و دیجیتالیزه شدن روند تولید، به نوبه خود استثمار زحمتکشان را چه در زمینه فکری و چه یدی، نیز افزایش داده که خود سبب تمرکز هرچه بیشتر سرمایههای جهان در دست تعداد انگشت شماری از جامعه شده است.
چنین شرایطی برتمامی جوامعی که سیستم سرمایهداری در آنها مسلط است – چه در کشورهای رشد یافته و چه در کشورهای رو به رشد – حاکم است و تمامی زحمتکشان را جدا از جنسیت آنها، دربر میگیرد. با اینحال شدت استثمار، با دامن زدن به «تفاوتهای» جنسی، مذهبی، عقیدتی و یا قومی، و از طریق کارگزاران سیستم سرمایهداری، متغیر است. در چارچوب این سیستم است که زنان بهرغم اینکه نیمی از نیروی کار جامعه را تشکیل میدهند، با همین حربه به عنوان نیروی کار ارزانتر مورد استثمار بیشتر قرار گرفته و هنوز هم در قرن بیست و یکم اسیر چنگال قوانین نوشته و نانوشته تبعیضآمیز هستند. شرایط کارگران و زحمتکشان هرچند از نظر ظاهری با دو قرن گذشته تفاوت یافته ولی در ماهیت غیرانسانی سرمایهداری نه تنها تغییری پیدا نشده، بلکه به مراتب حریصتراز گذشته به دنبال چپاول دسترنج مردم است و این به مفهوم این است که مبارزه کارگران و زحمتکشان علیه سرمایهداری میبایستی با قدرتی بیشتر و در اتحادی به مراتب وسیعتر از گذشته در راه ایجاد جامعهای عاری از استثمار و به دور از هرگونه تبعیض، ادامه یابد.
از زمانی که مالکیت خصوصی بر جامعه حاکم و ثروت در دست بخش کوچکی تمرکز یافت و اکثریت مردم از وسایل تولید جدا شدند، ظلم و ستم علیه زنان تحت سیستم پدرسالاری و قوانین برآمده از مذهب، شکل خاص خود را گرفت و بر اساس آنها حتی مالکیت بر روی زنان به قانون تبدیل شد و این حق نیز به مردان رسید. از آن زمان، زنان در عمل به اعضای درجه دوم جامعه تبدیل شده و بر همان اساس نیز از حقوق اجتماعی، سیاسی و فردی کمتری نسبت به مردان برخوردار شدند. از این روست که باید دید چرا سرمایهداری کار زنان را در مزارع، کارخانهها، کشتزارها و همچنین در خانه، مورد ستایش قرار میدهد. به وجود آوردن تبعیضهای گوناگون جنسی، قومی، مذهبی، سنی و غیره، نیز در همین راستا عمل میکند و تامین کننده نیروی کار ارزانتر برای سرمایهداری و جامعه طبقاتی است که با ایجاد اختلاف و درجهبندی انسانها، آنها را وادار میکند تا با دستمزدی کمتر وادار به فروش نیروی کار خود شوند.
وضعیت زنان جهان در جامعه سرمایه داری
در روز جهانی کارگر، زنان در سراسر جهان علاوه بر این که دوشادوش مردان در مبارزه علیه قوانین ضدکارگری حاکم و تغییر شرایط موجود مبارزه میکنند، برای کار مناسب، و در راه به دست آوردن حقوق برابر و فرصتهای برابر و بر علیه تبعیض نیز تلاش میکنند.
از زمان اولین روز زن در سال ۱۹۱۰، پیشرفتهای زیادی در مورد مسایل زنان و بهویژه در کشورهای پیشرفته صنعتی، صورت گرفته است. در بسیاری از کشورها زنان حق رای و حق تحصیل دارند. قوانین بسیاری در مورد خشونت علیه زنان به تصویب رسیده و بسیاری از کشورها نیز قوانین پرداخت حقوق برابر با مردان را در شمار اصلیترین وظایف خود قرار دادهاند. با این حال هنوز ما برابری واقعی نداریم. حتی در کشورهایی با برابری کامل در مقابل قانون، ما هنوز هم شاهد خشونت و ستم علیه زنان هستیم وهنوز هم بهطور قابل توجهی به زنان حقوق کمتری نسبت به مردان پرداخت میشود. تصویب چنین قوانینی که برآمده از مبارزه طولانی و قهرمانانه زنان در سراسر جهان است، بهرغم این که بسیار مثبت و قابل دفاع هستند، با این حال هیچگاه به علل ریشه تبعیضها و نابرابریها نمیپردازند و به خودی خود مسئله را حل نخواهند کرد. تعصب، تبعیض، سوءاستفاده، خشونت جسمی و جنسی علیه زنان بهطور بنیانی ریشه در جامعه طبقاتی دارد و لازمه دستیابی به حقوق برابر مبارزه طبقاتی است.
امروزه تعداد بسیار بیشتری از دختران در سراسر جهان مدرسه ابتدایی را به پایان رساندهاند و زنان بیشتر از مردان از دانشگاهها فارغ التحصیل میشوند. با این حال و با وجود این دستاوردها، شکافهای جنسیتی فراوانی در تمامی زمینهها دیده میشود. این بیعدالتیها و تبعیضها چه در کارهای با مزد و یا بدون مزد، رسمی یا غیررسمی، دولتی و یا خصوصی، کشاورزی یا صنعتی و چه در دستگاههای دولتی و سیاسی و اقتصادی بهوضوح و بنا به آمار دیده میشوند.
در سطح جهانی، تنها ۵۰ درصد از زنان ۱۵ ساله به بالا در مقایسه با مردان باحدود ۷۵ درصد، مشغول به کار هستند. در عین حال، زنان نسبت به مردان بیشتر کارهای بدون دستمزد را انجام می دهند (بخش قابل توجهی از کار زنان «کار بدون دستمزد» است که تنها از نظر اقتصادی «ارزش مصرف» داشته و در تولید ناخالص ملی به حساب نمی آید. شکاف جنسیتی کار بدون دستمزد دربرگیرنده کارهای خانگی، نگهداری از فرزندان، افراد مسن، بیماران، کارهای داوطلبانه اجتماعی و غیره است و در کشورهای گوناگون متفاوت است ) زنان در برابر مشاغل مشابهای که با مردان انجام می دهند، دستمزد کمتری پرداخت می شود که این اختلاف دستمزد ها در نقاط مختلف جهان متفاوت است و نیز شرایط کار نا مناسب تر و فرصت های محدود تری نیز برای پیشرفت حرفهای به زنان ارائه می شود.
حضور زنان حتی در حوزههایی مانند مدیریتهای کلان و یا رهبری چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه سیاسی نیز بسیار کمرنگ است و در مقایسه با مردان، شرکتهای متعلق به زنان کوچکتر هستند، افراد کمتری را استخدام میکنند و بیشتر در بخشهایی با فرصتهای محدود برای سود و رشد متمرکز هستند.
صدها میلیون نفر از زنان در سراسر جهان بهطور غیررسمی و بدون برخورداری از حقوق قانونی و محروم از حقوقهای حمایتی مانند بیمه بیکاری و بیماری، مزایا و یا بازنشستگی کار میکنند. بهعنوان مثال، در هند، حدود ۱۲۰ میلیون زن (حدود ۹۵ درصد از زنان شاغل) بهطور غیررسمی کار میکنند، به مانند حدود ۱۲ میلیون زن در مکزیک (حدود ۶۰ درصد از زنان شاغل) که در چنین شرایطی هستند. افرادی که به صورت غیررسمی کار میکنند اغلب نمیتوانند در مورد شرایط کاری و یا دستمزد بیشتر و دیگر حقوق قانونی خود اظهار نظری داشته باشند و این امر برای زنان بهویژه حادتر است که علاوه بر اینها مورد آزار و اذیت جنسی، خشونت و محدودیتهای دیگر قرار میگیرند. این شرایط زندگی زنان کارگر در بسیاری از کشورهای به اصطلاح رو به رشد و از جمله میهن ماست و همچنین به درجات مختلف نیز در سراسر جهان سرمایهداری بر زندگی زنان حاکم است، بنابراین تمرکز برروی یک استراتژی بلند مدت و ارایه خواستهای مشخص سیاسی و اجتماعی فراگیر برای رهایی همه زنان و دستیابی به برابری جنسیتی اجتماعی-اقتصادی و سیاسی، ضروری است.
شرایط زنان ایران
بهطورکلی زنان و به ویژه زنان کارگر و زحمتکش در صف مقدم بیکاری قرار دارند. اجرای سیاست تعدیل نیروی انسانی و خصوصیسازی موجب بیکاری گستردهٔ زنان کارگر در کارخانهها و کارگاهها و نیز زنان کارمند و یا تحصیل کرده در ادارات دولتی و خصوصی شده است. طبق آمارهای رسمی از ۲۷ میلیون زن ایرانی در سن کار، فقط ۳ میلیون نفر آنان به کار مشغولند، آن هم با دستمزدی به مراتب پایین تر از کار برابر با مردان کارگر .
به علاوه قوانین ارتجاعی مندرج در قانون اساسی علیه زنان و دیدگاههای پدرسالارانه حاکم در جامعه، زنان ایران را در شرایطی بسیار بغرنج قرار داده است. زنان علاوه بر محرومیتهای عمومی که گریبانگیر تمامی جامعه شده است، حتی از کمترین حقوقهای فردی خود از جمله انتخاب پوشش، امکان کار و سفر بدون اجازه مردان، تحصیل، حق طلاق و یا حضانت فرزند، محروم هستند. آنچه در جمهوری اسلامی در مورد احترام به «مقام زن» میشود، بر اساس قوانین مذهبی ارتجاعی قرون وسطایی است که در واقعیت خود تحکیم قوانین پدرسالارانه، رشد سنتگرایی و تحقیر زنان در حد «موجوداتی با قدرت عقلانی کمتر» در جامعه است.
در کشور ما مبارزات زنان تاریخی طولانی و پر افتخار علیه بیعدالتیها داشته است، ولی حاکمیت جمهوری اسلامی با سیاستهای زنستیزانه و سرکوبگر خود زنان میهنمان را از بسیاری از این دستاوردها محروم ساخت. با وجود این زنان با تمامی سرکوبهای خشن و محدودیتهای اعمال شده از سوی نیروها و نهادهای سرکوبگر رژیم و با تحمل ضرب و شتمها و زندانی شدنها و اعدام شدنها، مبارزات خود را برای دستیابی به حقوق واقعی و انسانی خود ادامه دادهاند. هرچند که مبارزات کنونی با سختیهای مضاعفی ادامه دارد ولی دستیابی به هریک از خواستهای عدالتطلبانه از جمله حقوق مدنی، آزادیهای فردی و اجتماعی، میتواند دستاوردی شگرف نه تنها برای زنان بلکه برای تمامی جامعه باشد.
راهکارها
یک جامعه تا زمانی که زنان آزاد نباشند، نمی تواند طعم آزادی را بچشد. تا زمانی که نتوان امنیت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی را برای زنان تامین کرد، امنیتی برای کل جامعه را نیز نمی توان تصور کرد.
برای رسیدن به جامعه ای دمکراتیک و برابر حقوق نیاز به مبارزه طبقاتی و تغییرات اساسی در قوانین مدنی و اجتماعی و از جمله کار بی وقفه فرهنگی است . مبارزه و راهی طولانی که در کشور ما اولین مرحله آن مبارزه ای همگام و مشترک با سایر جنبش ها برای برداشتن سد ولایت فقیه است که مانع هرگونه تحول دمکراتیک می باشد . زنان به ویژه زنان کارگر و زحمتکش که بار مضاعف تبعیض طبقاتی و جنسیتی بر دوش آنان سنگینی می کند، نقش مهمی در این مبارزه پیش رو دارند. باید با سازمان دهی و فعالیت پیگیر و روشنگرانه، میلیون ها نفر از زنان طبقه های محروم و زحمتکش جامعه را برای دست یابی به خواسته های اقتصادی و اجتماعی یاری رسانید .
اول ماه مه بر همه زنان کارگر و زحمتکش ایران مبارک باد.
۷ اردیبهشت / ۱۳۹۷