دونالد ترامپ در تلاش برای تحمیل هژمونیاش بر اتحادیه اروپا، با نشان دادن رفتاری غیرمتعارف در نشست سالانهٔ پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و در بازدید رسمیاش از انگلستان، و نیز در نشست دوجانبهاش با ولادیمیر پوتین، بحران سیاسی تازهای را در بالاترین ردههای رهبری سیاسی کشورهای پیشرفتهٔ سرمایهداری به وجود آورد.
گرچه پس از دو سال و اندی که از حضور بیوقفهٔ دونالد ترامپ در فضای رسانهیی میگذرد، اکنون تحلیلگران جهان با برخوردهای نامتعارف او آشنایند و شیوهٔ عمل و رفتار چهلوپنجمین رئیسجمهور آمریکا را خوب میشناسند، آنچه در مدّت ۵ روز- از چهارشنبه ۲۰ تا دوشنبه ۲۵ تیر- در بروکسل، لندن، و هلسینکی رخ داد، بار دیگر سر و صدای زیادی در جهان سرمایهداری به پا کرد. دونالد ترامپ با چشم بستن عامدانه بر همهٔ پروتکلهای مرسوم در جریان نشست سالانهٔ سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در بروکسل، در نخستین دیدار رسمیاش از انگلستان، و در نشست سران روسیه و آمریکا در هلسینکی (فنلاند) آشکارا نشان داد که صرفاً منافع مستقیم لایهیی مشخص از سرمایهداری انحصاری آمریکا را نمایندگی میکند. او در مسافرت به اروپا پرچم “آمریکا اول” را لحظهیی پایین نیاورد و در مقام دلال انحصارهای آمریکایی، در همهٔ گفتگوهایش بدون توجه به مقاولهنامههای بینالمللی، توافقنامههای امضا شده با همپیمانانش در گروه کشورهای سرمایهداری معروف به “جی ۷”، و حتّی اصل بنیادی سرمایهداری جهانی برای حفظ و گسترش پیمان نظامی ناتو، ارجحیت دادن به “ناسیونالیسم اقتصادی” آمریکایی را قطبنمای خود قرار داد. تظاهرات صدهاهزار نفری در لندن، بروکسل (بلژیک)، و دیگر شهرهای اروپا، نظر مردم جهان دربارهٔ رئیسجمهور جنجالی، تاجرمسلک، شبهفاشیست، و زنستیز آمریکا را به نمایش گذاشت.
در تلاش برای کسب سرگردگی
ترامپ حتّی پیش از آغاز نشست سالانهٔ سران کشورهای عضو پیمان نظامی ناتو در بروکسل- نشستی که روز چهارشنبه ۲۰ تیرماه بهطور رسمی و با سخنرانی و خوشآمدگویی “ینس استولتنبرگ”، دبیرکل ناتو، آغاز شد- مستقیماً به خانم آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، حمله کرد. رئیسجمهور آمریکا در جلسهٔ کاری خود با دبیرکل ناتو، ضمن انتقاد از برخی کشورهای عضو این سازمان به دلیل بیتوجهی به پرداخت سهم بیشتری از هزینههای ناتو، آلمان را به دلیل انعقاد قراردادی برای خرید گاز از فدراسیون روسیه “اسیر” این کشور خواند. سخنان جنجالی دونالد ترامپ حتّی موجب بُهتزدگی دبیرکل ناتو شد. گفته شد که ترامپ در واکنش اروپا به عدم پرداخت سهم بیشتری از هزینههای ناتو، حتّی تهدید کرده است که آمریکا نیروهای نظامی آمریکایی مستقر در اروپا را بیرون خواهد برد، و به سخنی دیگر، پیمان ناتو را ترک خواهد کرد.
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، به محض ورود به مقرّ ناتو در بروکسل، در گفتوگو با خبرنگاران و در واکنش به اظهارات ترامپ گفت که آلمان کشوری مستقل است و مستقلانه دربارهٔ موضوعهای مورد نظرش تصمیمگیری میکند. رئیسجمهور آمریکا در سفرهای اخیرش، دولت آلمان را به اقدام علیه منافع آمریکا متهم کرد، دبیرکل پیمان ناتو را با برخوردهایی زننده خجالتزده کرد، و ترزا مِی نخستوزیر بریتانیا را بیاعتبار جلوه داد. او در لندن عملاً و آشکارا به نخستوزیر بریتانیا گفت که دربارهٔ خروج از اتحادیهٔ اروپا و حل کردن مسائل داخلی بریتانیا چه تصمیمهایی باید بگیرد، و از رقیب جنجالی خانم مِی، یعنی بوریس جانسون وزیر امور خارجهٔ مستعفی او حمایت کرد و او را شایستهٔ نامزدی برای مقام نخستوزیری بریتانیا دانست. اینکه آقای ترامپ به سران و کارگزاران جهان سرمایهداری میتازد، مسئلهٔ داخلی آنهاست و مورد بحث در اینجا ما نیست. با اینهمه، باید درک کرد که مشکل ترامپ با آلمان و دیگر اعضای اروپایی ناتو این است که آنها بهاندازهٔ کافی برای تغذیهٔ صنایع نظامی آمریکا هزینه نمیکنند و ترجیح میدهند که در طرحهای غیرنظامی سرمایهگذاری کنند تا قدرت رقابت اقتصادی شرکتهای چندملیتیشان را افزایش دهند.
ترامپ در نشست ناتو نهفقط دولتهای اروپای غربی را بهخاطر کوتاهیشان در اختصاص دادن دو درصد از تولید ناخالص داخلی به تسلیحات نظامی سرزنش کرد، بلکه افزایشی چهار درصدی در بودجهٔ نظامی این کشورها، یعنی دو برابر شدن آن را (برای ناتو) خواستار شد.
تصادفی نیست که ترامپ در زمانی به آلمان و بودجهٔ نظامی آن میتازد که دولت آلمان باید در مورد جایگزین کردن ۸۵ فروند هواپیمای جنگندهٔ “تورنادو” تصمیم بگیرد که قرارداد عظیم خرید این جنگندهها را با چه شرکتی امضا کند. این هواپیماها قابلیت ویژهٔ حمل کلاهکهای هستهیی آمریکا را دارند و فقط سه شرکت سازندهٔ تسلیحات میتوانند جایگزین آنها را بسازند: کنسرسیوم جنگندههای “یوروفایتر” مرکّب از شرکتهای آلمانی، انگلیسی و ایتالیایی، و دو غول انحصاری آمریکا یعنی: بوئینگ و لاکهید مارتین.
کاملاً میشد حدس زد که ترامپ طرفدار کدام شرکتها برای بستن قرارداد و تحویل این طرح عظیم است. نکتهٔ اصلی در ارتباط با مخالفتهای دونالد ترامپ با دولت آلمان و برخوردهای حسابشدهٔ تحقیرآمیزش با خانم “ترزا می” در همینجاست. در هفتاد و اندی سال گذشته، آمریکا عضویت و شرکت فعال کشورهای اروپایی در ناتو را همواره بر پایهٔ این ادعای دروغین و بیپایه ترغیب کرده است که: اتحاد شوروی ویران شده در جنگ جهانی دوّم، پس از دفن کردن ۲۶ میلیون شهروند آن کشور که در جبهههای جنگ برای شکست دادن فاشیسم و نازیسم کشته شدهاند، ممکن است به اروپای غربی حمله کند!
امروز ناتو به دروغهایی بیشتر و به هراساندن کشورها از تهدیدهای خارجی نیازمند است تا نهفقط ادامهٔ موجودیتش را تأمین کند، بلکه شبکهیی جهانی را با مشارکت شریکانی در سراسر جهان، از ژاپن و کرهجنوبی و تایوان گرفته تا استرالیا و حتّی کلمبیا در آمریکای جنوبی، گسترش دهد. در نتیجهٔ انعقاد معاهدههای آمستردام و لیسبون در دو دههٔ اخیر، اتحادیهٔ اروپا در مقام نیروی دوّم ناتو، به نظامیگری و درپیش گرفتن سیاست مشترک خارجی و دفاعی فراملی در خدمت گسترش و نفوذ جهانی بیشتر پیمان تجاوزکار ناتو بهرهبری بلامنازع نظامی آمریکا، متعهد است.
اتحادیهٔ اروپا- در هماهنگی با آمریکا- در دو دههٔ گذشته عملاً رهبری سیاسی ساختارهای ناتو در اروپا را در دست گرفته و مرکز ماهوارهیی خود را که نیرویی نظامی با فرماندهی فراملی است، و همچنین آژانس دفاع از اروپا را، اداره میکند.
اما ترامپ از این موضوع شاکی است که چرا در حالی که اتحادیهٔ اروپا متحد نظامی آمریکاست، کشورها و شرکتهای بزرگ سرمایهداری اروپا همچنان رقیب اقتصادی آمریکا هستند. بنابراین، جای تعجب نیست که رئیسجمهور آمریکا هر جا و در هر فرصتی که بتواند، شیوهٔ تفرقه بینداز و حکومت کن را به پیش میبرد. این شیوهٔ کار آمریکا ادامهٔ منطقی سیاستهایی است که ترامپ در جریان کارزارهای انتخاباتیاش در دو سال پیش مطرح کرد و بخشی از راستگراترین محفلهای اقتصادی، سیاسی، و نظامی آمریکا را به دور خود گرد آورد و نمایندگی کرد. او در راستای منافع سرمایهداری انحصاری آمریکا به امکان قراردادهای تجارت آزاد با بریتانیا و فرانسه چشم دارد، و بهطرزی حسابشده، از هم پاشاندن اتحادیهٔ اروپا و گسترش صادرات و سرمایهگذاریهای آمریکا به کشورهای این قاره را دنبال میکند. باید تأکید کرد که آمریکا نیز مانند اتحادیهٔ اروپا مروّج سیاستهای نولیبرالی برای باز کردن بازارهای کشورهای مختلف، خصوصیسازی صنایع خدماتی و خدمات دولتی است، و از این نظریه دفاع میکند که اگر دولتها در مسیر سودبَری بیشتر شرکتهای خصوصی مانعی ایجاد کنند، باید از طریق دادگاههای قضایی بینالمللی مورد تعقیب و مجازات اقتصادی قرار گیرند.
رئیسجمهورهای آمریکا و فدراسیون روسیه نیز روز ۲۵ تیر ۹۷ (۱۶ ژوئیه ۲۰۱۸) در هلسینکی با یکدیگر دیدار کردند تا روابط بهشدّت خراب شدهٔ ماههای اخیر را ترمیم کنند. موضوعهای مطرح شده در مذاکره بین دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین، هم به دلیل حساسیت ویژهٔ آنها در سطح جهان و هم به دلیل رفتارهای غیرمتعارف رئیسجمهور آمریکا، نهفقط سران اتحادیهٔ اروپا بلکه برخی از بانفوذترین محفلهای حکومتی در آمریکا را حیرتزده و نگران کرد.
دونالد ترامپ: من فقط دشمن دارم!
رئیسجمهور آمریکا در مصاحبهیی در روز قبل از شروع مذاکره با همتای روسیاش ولادیمیر پوتین در هلسینکی (فنلاند)، مسلسلوار به تمام پایههای نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوّم یورش برد. دونالد ترامپ در پاسخ به این پرسش که “بزرگترین رقیب” یا “دشمن جهانی” شما کیست؟ چنین پاسخ داد: “فکر میکنم که ما دشمن بسیار داریم. فکر میکنم که اتحادیهٔ اروپا با کاری که در تجارت [با آمریکا] میکند، دشمن است.” و چنین ادامه میدهد: “روسیه تا حدودی دشمن است. چین در زمینهٔ اقتصادی بیتردید دشمن است.”
دونالد ترامپ در آخرین روز نشست ناتو در بروکسل- پنج روز پیش از دیدارش با پوتین- نیز شرکایش را سرزنش کرد و برخلاف بیانیهٔ مشترک نشست که میگفت: “از زمان نشست قبلی در ورشو (پایتخت لهستان)، همهٔ متحدان [عضو ناتو] هزینههای دفاعی و عملیاتی نیروهای خود را افزایش دادهاند”، از آنان خواسته بود که بودجهٔ نظامیشان را ۴ درصد افزایش دهند. او در بروکسل صدراعظم آلمان را متهم کرد که بهجای مشارکت در تأمین هزینهٔ دفاعی، میلیاردها دلار برای خرید گاز به روسیه میپردازد. او با آگاهی از بحران اتحادیهٔ اروپا، در آخرین نشست ناتو در بروکسل تضادهای قارهٔ اروپا را تشدید کرد تا بهتر بتواند آنها را به حمایت از “استراتژی امنیت ملّی” خود در مقابله با مسکو و پکن سوق دهد.
در چنین فضایی، دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین چهارمین نشست دوجانبهٔ رسمی بین رئیسجمهورهای آمریکا (و شوروی سابق) و روسیهٔ کنونی را برگزار کردند. این نشست پس از سه نشست دوجانبهٔ سالهای گذشته میان جرالد فورد و لئونید برژنف (۱۹۷۵)، جورج بوش ومیخائیل گورباچف (۱۹۹۰)، و بیل کلینتون و بوریس یلتسین (۱۹۹۷)، چهارمین نشست سران غرب و شرق بود. دونالد ترامپ برخلاف اظهارات قبلیاش گفت: “ما در مورد مجموعهٔ پروندهها گفتگو میکنیم: از تجارت تا مسائل نظامی، از موشکهای بالیستیکی و پروندههای هستهیی تا روابط با چین. ما در مورد دوست مشترکمان شی جین پینگ صحبت خواهیم کرد.” رئیسجمهور روسیه نیز به نظر میآمد که از این شیوه ناراضی نبود. پوتین با مغتنم شمردن فرصتی که از تاختنهای ترامپ به متحدان اروپاییاش فراهم شده بود، و در شرایطی که رئیسجمهور آمریکا نظم حاکم را تا حد ممکن بیاعتبار تصویر میکرد، کاملاً حسابشده مانور داد. سران تعدادی از کشورهای اروپایی و بهویژه آلمان، بریتانیا، و بلژیک ناخرسندیشان را از اظهارات ترامپ و روند این مذاکرات نشان دادند. واکنش وزیر دفاع بلژیک، دیدیه رندرز، قابل تأمل بود:”در مورد گفتگوهای میان پوتین و دونالد ترامپ، ما امروز باید پشتیبانی خود را از اوکراین و گرجستان اعلام کنیم و یادآور شویم که الحاق کریمه به روسیه، اوضاع شرق اوکراین، و حضور نظامیان روس در گرجستان، قابلقبول نیست. درواقع رئیسجمهور آمریکا میتواند خروج آمریکا از سوریه را به این خواستها مشروط کند.”
ولادیمیر پوتین در گفتگوهایش با ترامپ تأکید کرد که خواهان ایجاد “آتشبس بین سوریه و اسرائیل” در بلندیهای جولان است. صورت گرفتن چنین توافقی بهمعنای عقبنشینی حزبالله لبنان و نیروهای نزدیک و وابسته به ایران از سوریه است. در مقابل، واشنگتن الحاق کریمه به روسیه را تأیید خواهد کرد.
دونالد ترامپ این نخستین گفتگوی دو نفری پشت درهای بسته را “شروع بسیار خوبی برای جهان” توصیف کرد. او در پیامی روی حساب توییتریاش، تنش بین دو قدرت را “سالهای حماقت از جانب آمریکا” و نتیجهٔ “دشمنتراشی” افبیآی در امر تحقیق دربارهٔ مداخلهٔ احتمالی روسیه در انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا نامید. نمایندگان دو طرف در مورد همکاریهای نزدیک بر سر مبارزه با تروریسم، امنیت سایبری، و خلع سلاح بدون محدودیت زمانی، به توافق رسیدند. ولادیمیر پوتین به سَبکِ ترامپ قبول کرد که “اختلافنظرهایی باقی مانده است”، از جمله در مورد توافق هستهیی ۵ بهعلاوهٔ ۱ با ایران (برجام)، اما دونالد ترامپ در پایان گفت که “این شروع کار است.”
اینکه اظهارات و برخوردهای دونالد ترامپ در طول سفر اروپاییاش، بهویژه سخنان او در نشست دوجانبه با پوتین، با انتقادهایی گسترده در اروپا و از سوی محفلهای حکومتی آمریکا روبرو شده، موضوع مهمی است. برخی از سیاستمداران پُرقدرت آمریکا که از برخوردهای تاجرمآبانهٔ ترامپ چندان دلخوشی ندارند، او را متهم کردهاند که مصالح امنیتی آمریکا را در معرض خطر قرار داده است. برخی از این محفلها از این هم فراتر رفتهاند و صلاحیت او را برای باقی ماندن در مقام ریاست جمهوری آمریکا زیر علامت سؤال بردهاند و حتّی صحبت از استیضاح او کردهاند،که به نظر امری کاملاً غیرمحتمل میآید. دونالد ترامپ بخشی از سرمایهداری کلان و هار آمریکا را نمایندگی میکند که در هماهنگی با شریکان بینالمللی، سیاستهایی بسیار خطرناک برای صلح و امنیت جهان را به پیش میبرند. تلاش نیروهای صلح و ترقی در سراسر جهان، متوقف کردن این روند و حفظ صلح و تأمین توسعهٔ مسالمتآمیز است.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۵۶، ۱ مرداد ماه ۱۳۹۷