در برابر فاشیسم آمریکایی
مسعود امیدی
آنتونیو گوتریس دبیر کل سازمان ملل متحد گفت :
” آنهایی که همسایگان خویش را، بمثابه خطر تهدید برای خویش میدانند، در حالی که هیچ خطری وجود ندارد، کشور هایی که مرزهای خود را بر روی مهاجرین بسته اند، فقط کار و فعالیت قاچاقچیان انسان را تامین مینمایند. کسانی که حقوق بشر را در مبارزه با تروریسم نادیده میگیرند، آنها در پی تولید و تشدید افراط گرایی، چیزی که در پی امحای آن هستند، میباشد.” «به نقل از پست فیسبوکی رفیق رحمت ایماق»
دبیر کل سازمان ملل متحد در سخنرانی خود در تاریخ سه شنبه 25 سپتامبر از تریبون آن سازمان، ضمن اشاره به وجود هرج و مرج فزاینده و مطلق در نظم جهانی ، تاکید کرد که خطر تغییر توازن قوا در مسیر “یک جانبه گرایی” ممکن است منجر به رویارویی بین قدرت ها شود . بر این اساس او تقویت “چند جانبه گرایی” را از وظایف مهم سازمان ملل متحد دانست. تاکید بر ارزش ها و الزامات زیست محیطی و فراخواندن رهبران همه کشورها به پایبندی به آن از محورهای دیگر صحبت های او بود.
رفتارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی ایالات متحده امروز در ارتباط با کشورهای مختلف جهان و نهادهای بین المللی را باید در چارچوب فاشیسم مورد بررسی قرار داد. مفاهیمی چون امپریالیسم و سرمایه داری نئولیبرال و….به تنهایی قادر به تحلیل این گرایشات فاشیستی در رویکرد آمریکا با جهان نیست. مفهوم این واقعیت آن است که تنش های بسیاری از کشورها و نهادهای بین المللی با امپریالیسم آمریکا را نیز باید در قالب نوعی جهت گیری ضدفاشیستی (نه لزوما ضدامپریالیستی) مورد توجه قرار داد.
بی تردید باید پذیرفت که جهان با تصویر جدیدی از فاشیسم و این بار به رهبری ایالات متحده آمریکا که برخی خائنان و فریب خوردگان و خام اندیشان همچنان تمایل دارند تا آن را به عنوان نمونه دموکراسی و آزادی به مردم جهان معرفی کنند، روبروست. این یک نکته کلیدی است که درک یا عدم درک آن می تواند در تحلیل تضادهای جهان معاصر و مبارزات ملی و ضد امپریالیستی، دموکراتیک ، عدالتخواهانه، صلح دوستانه و …. و صف بندی ها ، شناخت متحدین بالقوه و بالفعل در برابر فاشیسم آمریکایی در همه جای جهان بسیار تاثیرگذار باشد.
در عالم واقعیت هیچ گاه نمی توان تضادهای داخلی و خارجی در هر کشوری را به صورت مکانیکی از هم تفکیک کرد. تضادهای مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی و… داخلی و خارجی در عمل در پویشی پیچیده و برهم موثر، بر هر پدیده ای ( که مرز آن پدیده را نیز نمی توان به سادگی از سایر پدیده ها تفکیک کرد)، تاثیر می گذارند. درک این پیچیدگی سهل و ممتنع است. کافی است کلیشه های ذهنی غیر دیالکتیکی به کناری گذاشته شوند تا به مصداق “آفتاب آمد دلیل آفتاب- گر دلیلی بایدت زو رو متاب”، واقعیات آنگونه که هستند، مورد فهم قرار گیرند.
به نظر می رسد شرایط عمومی جهان کنونی ، نشانه های شکل گیری نوعی جبهه ضد فاشیستی در برابر فاشیسم آمریکایی را روز به روز بیشتر به نمایش می گذارد. تردیدی نیست که صف بندی های ضد فاشیستی لزوما با صف بندی ضدامپریالیستی منطبق نخواهد بود، همانگونه که در برابر نازیسم آلمان نیز چنین نبوده است. چالش حساس و مهم ، این خواهد بود که چگونه باید همزمان امرمبارزه طبقاتی ، دموکراتیک، آزادی خواهانه و…و ملی و ضدامپریالیستی و ضد نئولیبرالیسم را با مبارزه ضد فاشیستی در کشورهای مختلف جهان دنبال کرد که بر تمام حوزه ها تمرکز لازم و کافی صورت گرفته باشد و هیچ حوزه ای مورد غفلت قرار نگیرد. (اگر چه این امر ممکن است گاه با دشواری همراه بوده و به سادگی ممکن نباشد.)
تبیین درست از این پیچیدگی ها تنها با اتکا به گنجینه علمی و تجربی مارکسیسم-لنینیسم و پویایی نظری و تحلیلی مبتنی بر ماتریالیسم دیالکتیک و با تمرکز بر میراث نظری ارزشمند لنین یعنی “تحلیل مشخص از وضعیت مشخص” و فاصله گرفتن از انواع انحرافات راست و چپ و شعارپردازی های نارسا و نادرست، امکان پذیر خواهد بود.
چهارم مهر 1397
منبع: فیسبوک نویسنده
