سازمان خصوصیسازی، متهم ردیف یکِ پرونده/نان و معیشت، خواسته کارگران هفتتپه است/نباید کارگران را اغتشاشگر نامید
با درنظر گرفتن بافت پیچیده، متراکم و انباشتهی مطالبات کارگران هفتتپه، آیا با پرداخت دو ماه از دستمزدهای معوقه میتوان از کارگر خواست که دیگر اعتراض خود را پیگیری نکند؟! وقتی سیستم مدیریتی ناکارآمد و زیرساختهای معیوب در جای خود باقی ماندهاند و «ترمیم» نشدهاند، آیا کارگر را فاقد حق اعتراض دانستن و اعتراض او را دارای وجوه آشوبگری توصیف کردن، درست است؟
به گزارش خبرنگار ایلنا، «شوش» درگیر اعتراض کارگرانیست که ماهها دستمزد نگرفتهاند و امروز علیرغم اینکه دو ماه از دستمزدشان پرداخت شده، بازهم بر حق اعتراض خود پافشاری میکنند چراکه یک خواستهی روشن و قانونی دارند: باید «هفتتپه» تعیین تکلیف شود.
طرح راهاندازی توسعهی نیشکر هفتتپه به اواخر دههی ۱۳۳۰ بازمیگردد و بهرهبرداری از این شرکت، آذرماه ۱۳۴۰ آغاز شد. با این ترتیب امروز ۵۷ سال از نخستین بهرهبرداری از این شرکت میگذرد. این شرکت در گذر زمان فراز و فرودهای بسیاری را طی کردهاست اما در سه سالی که از «خصوصیسازی» آن میگذرد، به واقع در سراشیب حضیض افتادهاست. در این برهه زمانی، هر روز یک مصیبت جدید بر سر کارگرانِ این مجتمع نازل شدهاست؛ یک ماه دستمزدها به تعویق میافتد و «گرسنگی» دامنگیر میشود، ماه بعد، سر و کله پیمانکاران ریز و درشت پیدا میشود و در نهایت، کارفرما به عنوان «متخلف ارزی» تحت پیگرد قرار میگیرد.
کارگران «کار» میکنند ولی گرسنهاند
عبدالله وطنخواه (فعال کارگری) در این رابطه میگوید: نباید کارگرانی را که «مطالبه صنفی» دارند، اغتشاشگر نامید؛ مساله اصلی این است که کارگران «کار» میکنند ولی گرسنهاند اما در عوض دلالان، رانتخوران و مرفهان اجتماع، کارنکرده در حال ترکیدن از سیری هستند؛ برای حل مشکل «معیشت کارگران» این تضاد باید برای همیشه رفع شود و راهحل آن نیز همان است که بیش از بیست روز است کارگران هفتتپه فریاد میزنند: لغو خصوصیسازی.
وی تاکید میکند: وقتی کارگران دچار «مضایق زیستی» هستند، هرگونه قضیه صنفی را سیاسی جلوه دادن، اشتباه و ناعادلانه است؛ کارگر چیزی به جز اصلاح امور به شیوه «پایدار» و ایجاد اطمینان از آینده شغلی و معیشتی خود نمیخواهد؛ پس نباید به او «انگ» بزنند.
وطنخواه ادامه میدهد: از طرف دیگر «تنزل خواستههای کارگران» و کاهش این خواستهها به پرداخت یک یا دو ماه از مطالبات مزدی نیز وارونهنمایی و قلب واقعیت است؛ کارگران نه تنها در هفتتپه بلکه در واحدهای مشابه دیگر در سراسر کشور، در هپکو و آذرآب و فولاد، همه جا فریاد زدهاند و میزنند که ما با خصوصیسازی مخالفیم. تجربه نشان داده با پرداخت دو ماه از مطالبات، واقعیت تلخِ مدیریت غلط مجتمعهای صنعتی تغییر نمیکند و مشکل تعویق دستمزدها بعد چند ماه دوباره تکرار میشود.
پس چرا کارگران را مقصر جلوه میدهند و جوری وانمود میکنند که انگار کارگران هفتتپه که دست از اعتراض نکشیدهاند، «زیادهخواه» و «آشوبطلب» هستند؛ هفت تپهایها امروز بعد از گذشت بیش از سه هفته از اعتراضات چه میخواهند؟
مشکلاتِ تبعی اعتراض که کارگران هفت تپه از آن میهراسند، همان است که عبدالله وطنخواه، «آگراندیسمان مطالبات صنفی کارگران» میداند. این فعال کارگری میگوید: این نگاه که کارگر حق اعتراض ندارد، نباید تعمیم داده شود و بزرگ شود؛ این نگاه را بزرگنمایی میکنند تا از جنبش کاملاً صنفی کارگران جلوگیری نمایند؛ این «بزرگنمایی» که هدفش عقبنشینی کارگران از خواستهی «نان و معیشت» است، خواستهی سرمایهداران است؛ آنها در پشت پرده، به مقامات و دولتیها، این نگاه را حقنه میکنند.
او در پایان بازهم تاکید میکند: خواستهی کارگر نباید تحریف شود؛ نباید وارونه شود؛ نباید تقلیل داده شود؛ کارگر نان میخواهد؛ گرسنه است؛ اما به این حد از درایت و آگاهی طبقاتی رسیده که «تامین نان» در گرو لغو «خصوصیسازی» است.