آوازخوان گذشت ولیکن ترانهاش
گل میکند به دامنه ی کوهپایهها
چهل سال از انقلاب بهمن 57 گذشت. انقلاب شکوهمندی که با شرکت وسیعترین نیروهای جامعه و با شعار استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی به پیروزی رسید. مشارکت وسیع اقشار و طبقات مردمی در روزهای خونین انقلاب، نشان از خواست ملی و نقش تعیین کننده زحمتکشان بویژه طبقه کارگر در پیروزی نهایی انقلاب، بیانگر جهت گیری عدالتخواهانه آن بود.
انقلاب بهمن با جانفشانی و از خود گذشتگی میلیونی مردم، و با هزاران شهید و دهها هزار مجروح به انجام رسید. رفیق شهید محمد جانجانیان کارگری مبارز از سندیکای بافنده سوزنی تهران و حومه، از زمره این شهداست. وی روز22 بهمن 1357 هنگام تسخیر رادیو به شهادت رسید.
نشریه نوید (سال چهارم، شماره ۶۹، شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۵۷) در مورد خبر شهادت وی چنین می نویسد:
گزارشهایی که تاکنون از گردانهای رزمی حزب تودهٔ ایران به ما رسیده، حاکی است که ۹ تن از اعضاء و مسئولان حزبی در آخرین روزهای پیروزی مسلحانه انقلاب در میدانهای نبرد به شهادت رسیدهاند.
شهدای تودهای که دوش به دوش یاران حزبی و مردم مبارز آخرین دژهای رژیم پوسیده شاه و داروغههایش را فتح کردند، با خون پاک خود یکبار دیگر حقانیت آرمانها و صداقت انقلابی خویش را در عرصه عمل به اثبات رساندند و به صف طولانی سرخی که شهدای حزب تودهای ما به طول ۳۷ سال پیکار بیامان و پر از شکنجه و رنج و حماسه بهوجود آوردهاند، پیوستند.
حاصلخیز باد مرگتان که چون زندگیتان پر از عشق و معنی مردمی بود.
رفیق شهید محمد جانجانیان، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران بافنده سوزنی، در نبردهای خونین میدان ارک تهران به خاک افتاد.
او که فعالانه در سنگر نیروهای انقلاب در جهاد و تلاش بود، و از جمله در حمله انقلابی به کلانتری ۶ نیز شرکت داشت، هنگام نجات یک رزمنده مجروح، هدف گلوله قرار گرفت.
در مراسمی که هفته گذشته رفقای این کارگر شهید در محل سندیکای صنف بافنده سوزنی برپا کردند، یکی از کارگران، شناسنامه ساده و غرورانگیز محمد جانجانیان را با این کلمات تصویر کرد:
«او در ابتدای فعالیتهای سیاسی، به امر سندیکا و فعالیتهای سندیکایی بهای چندانی نمیداد. بیشتر شور و تأکیدش بر مبارزات چریکی و اقدامات نظامی بود، تا سرانجام در آبان ماه سال ۵۶ که کتابهای سازنده علمی ـ آثار حزب تودهٔ ایران بدستش رسید و دانش تئوریک خود را افزایش داد».
قهرمان شهید تودهای بدین سان از دروازه حزب ما گذشت و به رویاهای شریف پرولتاریای ایران پیوست.
یکی دیگر از دوستان و یاران نزدیک «محمد» در مراسم یادبود قهرمان تودهای که با شرکت صدها کارگر بافنده سوزنی برگزار شد، طرحی از اندیشههای او بدست داد. کارگر کشباف گفت:
«از من میپرسند محمد به چه جریان سیاسی تعلق داشت؟ فقط یک جمله از او میگویم. همیشه میگفت: حزب توده مثل چشمه میماند. همه به آن حمله میکنند، روشنفکران خرده بورژوا، ارتجاع داخلی، بیخبران، سرسپردگان مزدور، امپریالیسم … ولی این چشمه همچنان زنده است و میجوشد و همه این لجنها و موجهای گلآلود را میشوید … سرانجام همه به حقانیت آن اعتراف خواهند کرد … او همیشه از روشنفکرانی که با سلاح تهمت و ناسزا به جنگ منطق و حقیقت میروند انتقاد میکرد و تأکید داشت که طبقه کارگر به این قماش روشنفکران احتیاجی ندارد».
محمد جانجانیان به هنگام شهادت ۳۲ سال داشت.