«دانكو با صدايي رعد آسا فرياد بر آورد: براي انسانهاي چه كاري از من ساخته است؟ و ناگهان با ناخنها سينه اش را دريد؛ قلبش را بيرون كشيد و بالاي سر خود به اهتزاز در آورد.» (ماكسيم گوركي)
اوزير حاجي بيگوف؛ آهنگساز بزرگ؛ پايه گذار حرفه ي موسيقي؛ تئوريسين عاليقدر؛ نويسنده؛ شاعر؛ مترجم؛ مبارز راه آزادي و خدمتگذار خلق آذربايجان بود. تاريخ تكوين و گسترش بسياري از مباحث در موسيقي آذربايجان همراه با نام اوست. آثاري كه او براي صحنه آفريد و خدماتي كه او براي پيشرفت اين رشته از موسيقي كرد؛ عظيم و ستودني است. او مولف اولين اپرا و اولين كمدي موزيكال هاي آذربايحاني است. قدرت خلاقيت او؛ هم در آذربايجان و هم خيلي دورتر از مرزهاي آذربايجان شهرت فراواني كسب كرده است وميراث آفرينندگي او تبديل شده است به عضوي از فرهنگ و مدنيت تمام ملتهاي جهان.
اوزير حاجي بيگوف در 18سپتامبر 1885 در يكي از روستاهاي آذربايجان موسوم به « آقجا بديع» به دنيا آمد (ميگويند عده اي از اقوام او در يكي از دهات اطراف تبريز زندگي ميكنند.م). پدر او عبد الحسين شغل ميرزايي (منشي گري) داشت. اوزير از همان اوان كودكي سخت نحت تاثير موسيقي مردمي آذربايجان قرار گرفت و همين باعث شد كه بعدها با عشق و علاقه اي فراوان نواختن تار را فرا گيرد؛ تا حدي كه گوشه ها و دستگاههاي بسيار مشكل را مينواخت. او در سال 1899 پس از اتمام تحصيلات ابتدايي در مكتب دو كلاسه ي « روس-تاتار»؛ وارد آموزشگاه حرفه اي « گوري» شد. اين آموزشگاه براي مدارس معمولي آموزگار تربيت ميكرد و ضمن اين كار نكاتي درباره ي موسيقي نيز در آنجا تدريس ميشد. اوزير همزمان با فراگيري حرفه ي آموزگاري؛ نواختن ويولون؛ ويولون سل و سازهاي بادي و همچنين مقدمات تئوري موسيفي و سولفوژ(نت خواني) را آموخت و در گروه كر و اركستر آموزشگاه نيز فعالانه شركت جست. در همين زمان او ترانه هاي فولکلور آذربايجان را به نت در آورد و براي اركستر تنظيم نمود.
او در سال 1904 از آموزشگاه « گوري» فارغ التحصيل شد و به عنوان معلم به دهكده ي « هادروت» رفت و يكسال پس از آن يعني در سال 1905 به باكو رفت و در محلاتي كه كارگران معدن در آن زندگي ميكردند به حرفه ي آموزگاري پرداخت. در آن سالها همزمان با آموزگاري؛ نويسندگي نيز ميكرد و حتي چندين كتاب از آثار شاعران روسي از جمله پوشكين؛ گوگول؛ لرمانتوف و چخوف را از روسي به تركي ترجمه و منتشر كرد. او در اثر تماس نزديكي كه با افراد مترقي آن زمان داشت؛ با نوشتن مقالات و بيانيه هاي فراوان عملا وارد صف مبارزان شد و براي رسيدن به هدف هاي روشن و دموكراتيك به پيكار پرداخت. او به خوبي ميدانست كه فرهنگ فولكلور آدربايجان تا چه حد غني و پربار است و نيز به خوبي ميدانست اين فرهنگ وسيع در حال از بين رفتن و فراموش شدن است؛ به همين جهت موسيقي را به عنوان حرفه ي اصلي اش برگزيد و به تلاش خستگي ناپذير پرداخت. او در اين كار با مشكلات عظيمي دست به گريبان بود: مردم عادي موسيقي را حرام مي پنداشتند؛ در حالي كه اوزير تصميم داشت موسيقي علمي و مترقي اروپا را به مردم بقبولاند و مكتبي نوين در موسيقي آذربايحان بنا نهد. در آن زمان مردم عادي آذربايجان هيچ تصوري از اركستر و يا گروه كر يا سازهايي مانند ويولون يا پيانو نداشتند و بنابراين فقط يك راه براي حاجي بيگوف باقي ميماند و آن تلفيق موقت موسيقي اروپايي با فرمهاي محلي و الات موسيقي ملي بود. با اين فكر و با تلاشي فراوان بالاخره در روز دوازدهم ژانويه ي سال 1908 ؛ اولين اوپراي خود « ليلي و مجنون» را به روي صحنه آورد. كاملا روشن است كه در آن سالها؛ در اثر كوته فكري ها كه سالها پس از انقلاب اكتبر نيز در بين مردم ريشه داشت؛ يافتن خواننده ي زني كه بتواند نقش ليلي را ايفا كند امكانپذير نبود و به همين دليل در اولين اجراي اين اپرا؛ يك خواننده ي مرد نقش ليلي را بازي كرد و در يكي از اجراهاي آن (1916) خواننده ي نابغه ي آذربايجان و همكار صميمي حاجي بيگوف؛ پروفسور «بولبول» (1961- 1897) در نقش ليلي ظاهر شد.
ليبرتوي(متن شعري آثار آوازي) اپراي « ليلي و مجنون» بر اساس اشعار سخنور نامي قرن شانزدهم آذربايجان « محمد فيضولي » نوشته شده بود. انتخاب اين موضوع از طرف حاجي بيگوف با خاستهاي انساني و معنوي مردم آن زمان كاملا هماهنگ بود. موسيقي «ليلي و مجنون» براساس دستگاهها و ترانه هاي فولكلور آذربايجان بنا شده است. هنگام اولين اجرا فقط قطعاتي كه حاصل خلاقيت خود حاجي بيگوف بود به نت نوشته شده بود و باقي كه به صورت دستگاههاي مختلف موسيقي آذربايجان بود به اختيار خواننده گذاشته شده بود تا با اشعاري مشخص به صورت في البداهه اجرا شود.
ظاهر شدن يك مرد در نقش ليلي براي حاجي بيگوف دردناك و تاثير انگيز بود.ولي او از پاي ننشست و بعدها چندين بار اين اثر را به مورد اجرا گذاشت و هر بار چيزهايي بر آن افزود و رفته رفته اين اپرا تكامل يافت و بالاخره زنان خواننده اي نيز پيدا شدند كه نقش ليلي را ايفا كنند.
اپراي «ليلي و مجنون» از اهميت ويژه اي برخوردار است: عوامل انساني؛ محبت و ستايش محبوب تا حد تقديس به طور شايسته اي در قالب اين اثر ريخته شده است و روابط و رسوم خاص دوران فئوداليسم با لحني قاطع و برا در آن به باد انتقاد گرفته شده اند. اين اثر وسيله اي شد براي پايه ريزي اپراي ملي در آذربايجان؛ به پيشرفت و ترقي حرفه ي موسيقي در آذربايجان كمك شاياني نمود و وسيله اي شد براي ارائه ي تئاتر موزيكال آذربايجان.
به دنبال « ليلي و مجنون» حاجي بيگوف اپراهاي ديگري به همين سبك (اپرا-مقام) نوشت كه عبارتند از: شيخ صنعان (1909)؛ رستم و سهراب (1910)؛ شاه عباس و خورشيد بانو (1912)؛ اصلي و كرم (1912)؛ و هارون و ليلا (1915). اينها هر كدام متكامل تر از قبلي بر روي صحنه مي آمدند؛ بداهه سرايي در هر كدام كمتر و در مقابل نقش اركستر بيشتر و مهمتر از قبلي بود. تا اينكه به نقطه ي اوج خود؛ اپراي « اصلي و كرم» رسيدند.در اين اپرا علاوه بر كمتر شدن بداهه سرايي و بيشتر شدن موسيقي حاصل از خلاقيت خود حاجي بيگوف و مهمتر شدن نقش اركستر قهرمان اصلي يعني « كرم» با يك لايتموتيف (ملودي يي كه به عنوان علامت مشخصه بكار ميبرند) مشخص شده است و همچنين از اسلوبهاي « آريوزو – دكلاماسيون» و خصوصيات موسيقي آشيقها (نوازندگان سنتي آذربايجان و همچنين قشقايي ها و تركمن ها) نيز استفاده ي وسيعي شده است.
ليبرتوي اپراي «اصلي و كرم» را خود حاجي بيگوف نوشته و مضمون آن بر اساس داستاني كه آشيق هاي قرن هفدهم آذربايجان آفريده اند بنا شده است و در اين اثر او با بياني رسا به طور كلي شكست ناپذير بودن عشق را ميرساند.
به موازات اپراها؛ حاجي بيگوف چند كمدي موزيكال نيز نوشته است. در اينجا نيز حاجي بيگوف به مسائل مهم و جدي زمان خود نظير انتقاد از جهات منفي روابط معيشتي قبل از انقلاب؛ به آزادي رسيدن زن آذربايجاني پرداخت. در سال 1909 ار آرواد (زن و شوهر) و در 1910؛ «او اولماسون بو اولسون (آن يكي نشد پس اين يكي!)» كه به نام « مشهدي عباد» معروف است و در سال 1913 نيز آرشين مال آلان را نوشت. مانند اپراهاي ليبرتوي اين كمدي موزيكال ها نيز توسط حاجي بيگوف – كه خود دراماتوگ بزرگي بود- نوشته شده است.
حاجي بيگوف در كمدي موزيكال « او اولماسون بو اولسون» كه از قدرت افشاگرانه ي اجتماعي و رئاليستيك فوق العاده اي برخوردار است- جهالت ناشي از روابط اجتماعي قبل از انقلاب را تحليل ميكند. داستان اين اثر بر اساس ماجراهايي كه از برخورد « سرور» و « گولناز» كه از روابط و آداب و رسوم آن زمان روي برگردانيده اند و افراد كهنه پرست به وجود مي آيد؛ بنا شده است و اين تضاد به خوبي در اين داستان و موسيقي كه روي آن گذاشته شده؛ بيان ميگردد.
در سال 1911 حاجي بيگوف براي تكميل كردن دانش موسيقي خود به مسكو رفت و در كلاس هاي خصوصي موسيقي مشغول به تحصيل شد و دو سال بعد نيز وارد كنسرواتوار سن پيترزبورگ گرديد. حين تحصيل در اين كنسرواتوار بود كه او بهترين كمدي موزيكال خود « آرشين مال آلان» را نوشت. او در اين اثر عشق و احساسات و عواطف انساني را تحسين ميكند و قواعد و قوانين كهنه و پوسيده ي ازدواج را به باد انتقاد ميگيرد. هر چند كه در « آرشين مال آلان» نقش منفي وجود ندارد؛ ولي تم برّاي اين كمدي موزيكال خصلتي اجتماعي به آن ميبخشد. نقش هاي پيشرفته اي كه كه قهرمانان داستان در اين اثر دارا هستند به واسطه ي موسيقي جان ميگيرند و شخصيت آنها با پرنسيپ هاي اين اپرا مشابهت پيدا ميكند.
موسيقي در تجسم صحنه ها نقش اصلي را ايفا ميكند. و اثر را داراي خصوصياتي چالاك و طبيعي ميكند.اين اثر يكي از بهترين آثار هنري آذربايجان است و قدرت خلاقيت حاجي بيگوف به نحو شاياني در آن متجلي است. اين كمدي موزيكال به چندين زبان ترجمه شده و در بسياري از نقاط دنيا بارها به نمايش گذاشته شده است
مشكلات مالي حاجي بيگوف را مجبور كرد كه از تحصيل در كنسرواتوار سن پيترزبورگ دست بكشد و به وطن بازگردد. تشكيل حكومت جديد آذربايجان؛ خلاقيت حاجي بيگوف را در مسير جديدي قرار داد و او از اولين روزها در پيشرفت و گسترش موسيقي جمهوري آذربايجان فعالانه شركت جست. رهبري اركسترهاي تكميل شده در كلوبهاي مختلف و همچنين رهبري اركستر راديو را به عهده گرفت و براي تربيت كادرهاي ملي در امر موسيقي اولين مدارس موسيقي را پايه ريزي كرد؛ مدير رشته ي موسيقي اداره ي فرهنگ و معاون اول كنسرواتوار و سپس رئيس كنسرواتوار آذربايحان شد. در سال 1931 اولين اركستر سازهاي ملي (خالق چالقي آلت لر آنسامبلي) را كه نوازندگان آن براي اولين بار از نت استفاده ميكردند تاسيس نمود و در سال 1936 نيز اولين گروه كر دولتي را تشكيل داد.
او مسائل تحصيل موسيقي حرفه اي و همچنين تئوري استفاده از نت در سازهاي ملي را طي چندين مقاله منتشر كرد و به موازات اين كارها؛ براي فراگيري اساس كوسيقي فولكلور آذربايجان؛ دست به تحقيقات دامنه داري زد.
جاحي بيگوف اين بار استعداد آهنگسازي خود را با تكيه بر شرايط جديد؛ در حهات مختلف و گسترده تري نشان داد. او در اين دوره اولين اركستر مجلسي در آذربايجان را تشكيل داد: «تريو ي آشيقها» و فانتزي هاي «شور» و «چهارگاه» (براي اركستر سازهاي ملي ) و دو كانتات يكي به مناسبت دهمين سالگرد برقراري حكومت جديد آذربايجان و ديگري به مناسبت هزارمين سالگرد تولد فردوسي نوشت و همچنين ملودي هاي رايج بين مردم را به نت در آورد و براي اركستر تنظيم نمود.
به اين ترتيب حاجي بيگوف مسير خود را تا رسيدن به قلّه ي خلاقيت خود يعني اپراي «كوراوغلو» پيمود و در سال 1937 نتيحه ي سالها جستجو و تحقيق در موسيقي فولكلوريك و مطالعه ي فرم اپراي معاصر و ارتباط اين دو با هم را در قالب اپراي «كوراوغلو» بارور ساخت.مضمون اين اثر بر اساس داستان مبارزه ي ملي مردم آذربايجان براي كسب آزادي پيروزي شده. ليبرتوي اين اثر توسط «ح.اسماعيل اف» و «محمد سعيد اردوبادي» نوشته شده است. مضمون عالي انديشه هاي انساني؛ مشخص و درخشان بودن نقش ها؛ موسيقي دراماتيك و برّا و استفاده از زمينه هاي مختلف در اين موسيقي؛ «كوراوغلو» را در رديف يكي از بهترين آثار هنر اپرانويسي آذربايجان قرار داده است.
طي سالهاي جنگ دوم جهاني؛ حاجي بيگوف به طور خصوصي ولي پيگير به كار خود ادامه داد و به موازات حرفه ي آموزگاري؛ در مضمون قهرماني ها و ميهن پرستي ها آثار ديگري آفريد كه از آن ميان كانتانت «وطن و جبهه» و ترانه هاي «چاغيريش(احضار)»؛ «شفقت باجي سي(پرستار)» و «آنانين اوغلونا نصيحتي(نصيحت مادر به پسر خود)» را ميتوان نام برد. در سال 1945حاجي بيگوف به مناسبت پايان جنگ اثر سنفونيك-آوازي خود به نام «غلبه هيمني(قصيده ي پيروزي)» را نوشت و در همان سال گنجينه ي باارزش و محصول 25 سال كوشش و تحقيق او يعني كتاب «اساس موسيقي مردم آذربايجان» منتشر شد. او قصد داشت كه بر اساس اشعار نظامي گنجوي رمانس-غزل بسازد ولي از اين سلسله فقط توانست رمانس-غزلهاي «سن سيز(بي تو)» و «سئوگيلي جانان(محبوب جانان)» را به پايان برساند. در سالهاي آخر عمرش طرح اپرايي به نام «فيروزه» را مي ريخت ولي اين طرح جامه ي عمل به خود نپوشيد. او در روز بيست و سوم نوامبر سال 1948 در اثر بيماري شديدي كه ناشي از كار زياد بود و در حالي كه سراسر زندگيش طرف مبارزه براي ترقي فرهنگ و هنر آذربايجان شده بود؛ به درود حيات گفت.
اوزیر حاجيبيگف اولين آهنگساز شرق و اولين آهنگساز اتحاد جماهیر شوروي بود كه به مدال هنرمند خلق اتحاد شوروي نايل شد. وي همچنين نشان لنين را دريافت نمود. وي تدوينكننده آهنگ سرود ملي فعلي جمهوري آذربايجان و آهنگ سرود دولتي جمهوري شوروي آذربايجان است.
بخشی از آثار ماندگار حاجی بیگف
ــ لیلی و مجنون – ۱۹۰۸
ــ شیخ صنعان – ۱۹۰۹
ــ رستم و سهراب – ۱۹۱۰
ــ شاه عباس و خورشید بانو – ۱۹۱۲
ــ اصلی و کرم – ۱۹۱۲
ــ هارون و لیلا – ۱۹۱۵
ـ کور اغلو – ۱۹۳۶
ــ فیروزه – ۱۹۴۵
کمدی موزیکال
ــ زن و شوهر – ۱۹۰۹
ــ آن نشد این یکی (مشهدی عباد) – ۱۹۱۰
ــ آرشین مال آلان -۱۹۱۳
* با استفاده از کتاب اپرای کوراوغلو ترجمه ش. فرهمند راد