نوشته زنده یاد «فریدون ابراهیمی»
مقدمه
«ای آذربايجان لايموت! سرت را بلند دار
و زنده و پايدار باش!…»
« شيخ محمد خيابانی »
خیال نداشتم در باره نوشته های فاقد اساس علمی و سر تا پا افتراهای ننگین پاره ای از روز نامه های مرکز و عده ای از نویسندگانی که کوس رسوائیشان بر سر هر کوی و برزن نواخته شده و گذشته تیره و نالایقشان بر همه روشن است، چیزی بنویسم. اینان در گردابی از موهومات غوطه ورند و سرتاسر محیط فکرشان را دیواری از جهل و تعصب فرا گرفته که آن هارا از درک و مشاهده حقایق و واقعیات باز می دارد. سم سیاست های استعماری چنان در عروق آن ها مؤثر افتاده که آن هارا از تشخیص راه حقیقی نجات و آزادی باز می دارد.
با هر پست مقداری از این اوراق سیاه که هدف و منظوری غیر از تحریک و اغوای افکار عامه و کمک به ادامه و توسعه سیاستهای شوم استعماری ندارند، به ما می رسد. محتویات غرض آلود این ورق پاره ها و گستاخی هایی که بعضی از نویسندگان معلوم الحال مرکز نسبت به افکار عمومی آذربایجان روا می دارند، در آذربایجان هر خواننده عادی را دچار بهت و حیرت می نماید. در اینجا مردم به عقل گرد این عروسک ها و آلت های بی اراده سیاستهای استعماری می خندند و آن هارا با تمسخر خونسردانه ای تلقی می نمایند…
ما از تهران انتظاری هم جز این نداریم. اهانت هایی که از طرف روزنامه های مرکز به جامعه و ملت و افکار عمومی آذربایجان وارد می آید، تازگی ندارد.
این سیاست تغییر ناپذیر و دائمی تهران نسبت به آذربایجان در دوره های مختلف به طریق گوناگون تعقیب شده و بر حسب هر دوره به رنگ های مختلف جلوه گری نموده است. زمانی با کشتن و از بین بردن مجاهدین و فرزندان غیور آذربایجان، قهرمانان انقلاب مشروطیت، موقعی با تحقیر آداب و رسوم و خفه کردن زبان ملت آذربایجان، دوره ای با پیش بردن و اجرای سیاست اختناق، قلدری و ترور افکار در پی اجرای این منظور بوده اند. اکنون نیز به طریقی که حکومت مرکزی تهران عمل می کند و راهی که دلالان سیاست های استعماری نشان می دهند و روزنامه های مرکز هم بعضی ها دانسته و برخی ندانسته و بلا اراده به این نقشه های شوم کمک می کنند، در صدد پیش بردن و اجرای این مقاصداند.
ما حوصله جواب دادن به این یاوه سرایی هارا نداریم و وقت خودرا که در راه آزادی ملت آذربایجان و استقرار یک دموکراسی حقیقی برای نجات مردم ستمدیده این سامان به کار می بریم، گران بهاتر از آن می دانیم که به این ترهات پاسخ بدهیم. زیرا این نوشته ها صرفاً فاقد پایه و اساس علمی است و چیزی که فاقد اساس علمی شد، قابل جواب و بحث نمی تواند باشد.
جای بسی تأسف است که از میان کسانی که قلم به دست گرفته و هر چه به فکر نارسایشان رسیده در باره وقایع اخیر آذربایجان نوشته اند، کسی را نمی بینم که در این باره کمی زحمت و مطالعه و تحقیق به خود بدهد و از روی عدم تعصب و با نظری صائب حقایق تاریخی و تحولات احتراز ناپذیر طبیعی ملت های زنده را مورد بحث قرار دهد.
مشتی ماجراجو بدون پروا بر علیه زبان و فرهنگ و ادبیات ملت آذربایجان قلم فرسایی می کنند و با کمال وقاحت هزاران اهانت ناشایست نسبت به زبان وآداب و رسوم ما وارد می آورند، مارا ملتی بدون تاریخ قلمداد می نمایند. ملت ما را تحقیر می کنند. مارا فاقد مدنیت معرفی می نمایند. مارا مخالف قانون اساسی می شمارند.
اینان احیاء زبان مادری و درخواست اجرای مواد اصلی و فراموش شده قانون اساسی و اقدام به اجرای اصول دموکراسی حقیقی را مخالف با قانون اساسی یعنی خونبها و ثمره جانبازی های مجاهدین و فرزندان غیور و شرافتمند آذربایجان قلمداد می نمایند!
چرا؟ برای این که این ها دانسته یا ندانسته آلت اجرای سیاست شوم استعمار و اختناق ملت های کوچک شده اند و برای ملت ها حق حیات، آزادی و دفاع از حیثیت و استفاده از حقوق ملی خود قائل نیستند.
ما این گونه نوشته هارا قابل بحث و جواب نمی دانیم. فرقه دموکرات آذربایجان از بدو تشکیل و از همان لحظه ای که رهبری ملت پر افتخار آذربایجان را به سوی آزادی و دموکراسی حقیقی به عهده گرفته، می دانست که دلالان سیاست استعماری در ایران و خارج ازایران دربرابر این نهضت عظیم ومقدس که ارکان نقشه های پلید و اندیشه های مسموم آنان را متزلزل خواهد ساخت، بیکار نخواهند نشست و از هر وسیله ای که در دسترس دارند، خواه روزنامه های مزدور و خواه رادیوهای تحت نفوذ، برای مبارزه با نهضت ما استفاده خواهند کرد. ولی نهضت ما یک نهضت ملی است. نهضتی است که کلیه طبقات مردم آذربایجان در آن شرکت کرده اند و از راهی که در پیش گرفته اند تا وصول به مقصد نهایی برنخواهند گشت. این نوشته های افترا آمیز و موهن روزنامه ها و نویسندگان تهران حاکی از تعصب بی حدی است که مولود جهل و نادانی و غوطه ور بودن آنان در دریایی از موهومات است و کاملاً نشان می دهد که هنوز مدافعین وادامه دهندگان سیاست قلدری رضا خانی می کوشند تاریخ تحمیلی و ساختگی خودرا بر ملت ما بقبولانند.
در نتیجه نفوذ و تأثیر سیاست های اختناق وضعی پیش آمده که حتی امر برکسانی که از عوامل انحراف تاریخ ما بوده و خواسته اند با سلب هر گونه افتخارات تاریخی از ما و نیاکان ما شخصیت تاریخی مارا از بین ببرند، مشتبه شده و امروز با امضای آن ها چیزهایی در صفحات روزنامه های پایتخت دیده می شود که دلیل واضحی برسبک مغزی آن هاست. این ها غافلند از این که تاریخ ملتی را با هیچ قوه ای نمی توان دگرگون جلوه داد، با پرده ای از موهومات و افسانه ها روپوش کرد و از انظار پوشیده داشت.
افتخارات تاریخی یک ملت را نمی توان سلب کرد. زیرا یک ملت لایق و زنده بالاخره ماهیت حقیقی خودرا نشان می دهد و دیر یا زود علف های هرزه ای را که در دور و ورش سبز شده اند، از خود دور می کند.
مقصود من از نوشتن این یادداشت ها این است که اولاً یاوه سرایان تهران را سر جای خود بنشانم. ثانیاً از حقوق و تاریخ و مدنیت درخشان ملت آزادی خواه و پر افتخار خود دفاع کرده نشان بدهم که کیست ــ سابقه تاریخی اش چیست و نیاکانش چه کسانی بوده و درراه دفاع ازحیثیت ملی خود چه فداکاری ها نموده اند. می خواهم هویت حقیقی ملت آذربایجان را که امروز برای تحصیل مقام و موقعیت واقعی خود در جامعه آزاد و سعادتمند بشری مردانه قیام نموده است، به دنیای آزاد اعلام بدارم. می خواهم نشان بدهم که آذربایجان در تاریخ مدنیت بشری چه مقامی داشته وچگونه قرن های متمادی در زیر اسارت دولت های غاصب و بیدادگر به سر برده و اینک دوباره برای تحصیل آزادی و حقوق خود قد برافراشته است. این یادداشت ها از روی هوی و هوس و تعصب تهیه نشده، بلکه حقایقی است که از روی اسناد و مدارک تاریخی و روی پایه و اساس کاملاً علمی بنا شده و از روی اصول تحقیقات جدید جمع آوری گردیده است.
بدیهی است برای عده ای از خوانندگان که فریب تاریخ های دروغ و غیر علمی و افسانه های موهوم را خورده اند، مطالب این یادداشت ها کاملاً تازگی خواهد داشت.
زیرا کتاب هایی که به نام تاریخ در مدارس ما تدریس می شوند، به اندازه ای تغییر شکل داده شده و از جامه حقیقت بیرون آمده که بسیار مشکل است جوانان ما به درک حقایق نایل آیند و به مقصودی که از خواندن و یاد گرفتن تاریخ در نظراست، برسند.
آن هایی که اسم خودرا مورخ گذاشته اند و بدون توجه به میزان جنایاتی که مرتکب می شوند، کلیه قوای خودرا صرف دروغ پردازی ها و اختراع افسانه های موهوم می نمایند، باید این موضوع را در نظر بگیرند که با این دروغ ها قادر به فریب علم نخواهند شد.
این گونه انحرافات در تاریخ قدیم ایران بسیار دیده می شود. زیرا عده ای از نویسندگان بی اطلاع بسیاری از مسایل اساسی را تغییر شکل داده و به صورتی درآورده اند که مورد مسخره دنیای امروز قرار گرفته است. از جمله در مورد تاریخ قدیم ملت آذربایجان طوری صحبت کرده اند که گویا این ملت اساساً دارای تاریخ نبوده و کلیه افتخارات تاریخی را از ملت ما سلب نموده اند. ولی امروز ما می توانیم به نیروی علم ثابت کنیم که ما ملتی دارای تاریخ مستقل، پرافتخار و مدنیت با شکوه قدیمی می باشیم. هدف اساسی ما از نوشتن این یادداشت ها این موضوع اساسی است. باشد که این یادداشت ها هادیان افکار عمومی ملت آذربایجان را بر آن وادارد که در راه احیای افتخارات تاریخی و اهمیت و ارزش مدنیت با شکوه باستانی ملت ما، قدم های برجسته تری بردارند.
فریدون ابراهیمی