بعد از گرانی بنزین، با فرض ثابت ماندن باقی کالاها و خدمات زندگی، هر کدام از خانوارهای کارگری ساکنِ حاشیههای تهران به طور متوسط ماهی ۲۰۰ هزار تومان سربار هزینه تحمل میکند. در روزهای اخیر اعتراض جوانان همین خانوارهای کارگری بود که با دستور خامنه ای به خون کشیده شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از تبعاتِ گرانی سرسامآور دادهها و سرمایههای غیرریالی از جمله زمین و مسکن که خیلی سریع و به شیوهی گاهاً نامعقول روی اجاره بهای مسکن هم تاثیر میگذارد، مهاجرت معکوس از کلانشهرها به حاشیههاست. هیچ اطلاعات دقیقی از موج مهاجرت معکوس از تهران به شهرهای حاشیهای و پیرامونی پس از موج تورمی سال ۹۷ در دست نیست؛ در واقع دقیق نمیدانیم چه تعداد از تهرانیهای کمدرآمد که عموماً متعلق به طبقهی کارگر و مزدبگیر هستند، از ابتدای سال قبل مجبور شدهاند به تدریج تهران را رها کنند و به شهرهای درجه دوم یا حتی درجه سوم نزدیک پایتخت بروند. طبیعیست که اولین مقصد مهاجران تهرانی، «کرج» باشد اما افزایش قیمت خرید و اجاره بهای مسکن در کلانشهر کرج، خانوارهای متعلق به دهکهای پایین را ناگزیر نموده به شهرهای پیرامونیتر مهاجرت کنند. این مهاجرت معکوس، نتیجهی مستقیم گرانیهای سرسام آور است. آخرین آمارهای بانک مرکزی میگوید قیمت مسکن در تهران در پایان خرداد ماه سال ۹۸ حدود ۱۰۴ درصد نسبت به مدت مشابه سال ۹۷ رشد داشته و هر متر مربع به ۱۳ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان رسیده است.
چقدر مهاجرت داشتهایم؟
آخرین یافتههای مرکز آمار در ارتباط با نفوس و مسکن که چندان جدید نیست، نشان میدهد طی سالهای ۹۰ تا ۹۵ حدود ۳۶۹ هزار تهرانی مهاجرت کردهاند که مقصد ۲۷ درصد از آنها معادل ۱۰۰ هزار نفر، شهرهای حاشیهای از جمله کرج، پردیس، پرند، شهریار، اسلامشهر و پاکدشت بوده است. ۴۳ هزار نفر معادل ۱۱,۶ درصد از کل مهاجران تهرانی، شهر کرج را برای زندگی خود انتخاب کردهاند و بعد از آن شهرهای پردیس و پرند با ۴.۶ و ۴.۱ درصد مهاجرتکننده در ردههای بعدی هستند. مرکز آمار میگوید خالص مهاجرت داخلی به شهر کرج حدود ۲۰ هزار نفر بوده است.این موج مهاجرت در یکی، دو سال گذشته پررنگتر شده و به گفتهی برخی از کارشناسان بیش از یکسوم ساکنانِ مستاجر تهران به شهرهای پیرامونی مهاجرت کردهاند. مهاجرت از متن به پیرامون گرچه از هزینههای مسکن و برخی هزینههای مرتبط با آن مانند شارژ آپارتمان میکاهد، اما هزینههای سربار دیگری برای خانوار به وجود میآورد که یکی از مهمترین آنها هزینههای حمل و نقل است.
کارگری که در ساوجبلاغ زندگی میکند اما کارخانهاش در جاده کرج است یا معلمی که ناچار شده به خاطر ناتوانی در پرداخت اجاره خانه، به شهریار کوچ کند اما مدرسه محل تدریساش همچنان در تهران است، هر دو مجبور هستند روزانه چند ده هزار تومان بابت حمل و نقل یا معادل آن بابت بنزین خودروی شخصی بپردازند. با این حساب، به دنبالِ افزایش نرخ بنزین، افزایش ناگهانی این هزینهی سربار به یکی از نگرانیهای اصلی طبقهی کارگر و مزدبگیرِ ساکنِ حواشیِ پایتخت تبدیل شده است.
چقدر افزایش هزینه حمل و نقل داشتهایم؟
اگر فرض بگیریم قیمت کالاها و خدمات بعد از گرانی بنزین ثابت میماند – علیرغم اینکه به گفتهی اغلب کارشناسان اقتصادی، موج خزنده تورم در راه خواهد بود- و اگر فقط افزایش هزینههای مستقیم گرانی بنزین در بخش حمل و نقل را درنظر بگیریم، بازهم نگرانی کارگران مزدبگیر جدیست.فرض کنید کارگری خودروی شخصی دارد و هر ماه حداقل ۲۵۰ لیتر بنزین برای رفت و برگشت به محل کار نیاز دارد؛ این کارگر ناگزیر است ماهی ۱۹۰ لیتر بنزین آزاد با نرخ ۳ هزار تومان استفاده کند که برایش ماهی ۵۷۰ هزار تومان آب میخورد؛ حال اگر فرض کنیم این کارگر، سرپرست یک خانوار چهار نفره است و ماهی ۲۰۰ هزار تومان حمایت معیشتی بابت گرانی بنزین میگیرد، به فرض اینکه هیچ کدام از اعضای خانوار به جز سرپرست از خانه تکان نمیخورند و هزینه حمل و نقل علیحده ندارند، این گرانی ۳۷۰ هزار تومان هزینه سربار برای کارگر به همراه دارد.
به طریق مشابه، اگر کارگر ساکن شهرهای حاشیهای خودروی شخصی نداشته باشد، به دلیل پایین بودن سطحِ پوشش حمل و نقل عمومی (اتوبوس، مترو و تاکسیهای رسمی) در تهران، مجبور است از مسافرکشهای شخصی برای تردد استفاده کند که لاجرم سربار گرانی بنزین به کارگر منتقل میشود.با این حساب، به فرض ثبات قیمت دیگر کالاها و خدمات مورد نیاز خانوار، خودِ گرانی بنزین، هزینه سربار چند صد هزار تومانی دارد؛ این هزینه برای کارگران حاشیهنشین به مراتب بیشتر و غیرقابل تحملتر است. برای اینکه ترکیب جمعیت کارگرنشین حاشیههای تهران و دغدغههای آنها در حوزه حملونقل را دربیاوریم، به سراغ چهار شهر حاشیهای پایتخت رفتیم: شهریار، شهرری، ساوجبلاغ و پاکدشت ورامین.
شهریار:
سیدحسین باقریان (دبیر اجرایی خانه کارگر شهریار) در این رابطه میگوید: در شهریار و توابع آن، اکثریت جمعیت کارگر هستند؛ در سرآسیاب و مارلیک، ۶۰ درصد جمعیت، کارگر اعم از کارگر صنعتی و خدماتی و ساختمانی و بازنشستگان هستند؛ در صبادشت ملارد باز بیش از ۶۰ درصد کارگر هستند؛ در ملارد ۳۰ درصد کارگر و باقی کشاورز هستند؛ در قلعه حسنخان، ۶۵ درصد کارگر هستند؛ در خود شهریار بخشی از جمعیت کارگران کشاورزی هستند و ۵۰ درصد جمعیت هم کارگر خدماتی و صنعتی هستند که محل کار اکثر آنها، جاده قدیم کرج، جاده مخصوص و جاده ساوه است. این کارگران مهاجر با وضعیتی که امروز کارخانجات و واحدهای تولیدی دارند، سرویس حمل و نقل هم ندارند و باید خودشان با هزینه شخصی تردد کنند؛ کارگرانی را میشناسم که خانهشان شهریار است و در افسریه تهران کار میکنند ولی سرویس ندارند. این کارگران باید با تاکسی یا خودروهای شخصی به آزادی بروند و بعد با مترو تردد کنند؛ در کل بالای ۵۰۰ هزار نفر کارگر در شهریار و توابع آن ساکن هستند.او در مورد افزایش هزینههای حمل و نقل بعد از گرانی بنزین میگوید: از کارگرانی که در این روزها سرکار رفتهاند، پرسیدم، گفتند کرایه شهریار تا آزادی تهران، ۶۳۰۰ تومان بوده؛ الان تاکسیها رعایت میکنند اما بیشترِ تردد با مسافرکشهای شخصی است که در این هفته از کارگران ۷ هزار تومان و حتی ۷ هزار و ۵۰۰ تومان گرفتهاند، حتی در ساعات پایانی شب کرایهها به ۱۰ هزار تومان هم میرسد. مسلماً هزینه تردد کارگران که مجبورند این مسیر را هر روز تردد کنند، حداقل ۲۰ درصد افزایش یافته است.
شهر ری:
علی ترکاشوند (دبیر اجرایی خانه کارگر شهر ری) نیز اطلاعاتی در ارتباط با کارگران ساکن این محدوده و نگرانیهای آنها بابت حمل و نقل ارائه میدهد: شهر ری یک منطقه کارگرنشین است که از یک طرف از حسنآباد فشافویه تا قرچک ورامین و از سمت دیگر تا خلازیر را دربرمیگیرد و از شمال تا اتوبان آزادگان ادامه دارد. این محدوده، حدود ۳۰۰ هزار نفر کارگر دارد. کارگران این منطقه بعد از گرانی بنزین دچار مشکل جدی در حمل و نقل شدهاند؛ الان کرایهها گران شده و کارگرانی که بدون سرویس از اینجا تا همین حسنآباد را هر روز میروند و برمیگردند، کلی هزینه اضافی میپردازند.او در ادامه به آمار کارگران ساکن شهرری میپردازد: کارگر بیمه شده، حدود ۱۵۰ هزار نفر است؛ ۵۵ هزار نفر هم بازنشسته داریم؛ ۱۰۰ هزار نفر هم کارگر غیررسمی داریم که بیمه نیستند. این کارگران برای رفت و برگشت تا حسنآباد، روزی ۱۵ هزار تومان هزینه رفت و برگشت میدهند که پول کمی نیست. گرانی غافلگیرانهی بنزین، زندگی کارگرانی را که برای کاستن از هزینهها به حاشیهها مهاجرت کردهاند، دچار هزینههای سربار کرده است.
ساوجبلاغ:
کرمعلی سامانیپور (دبیر اجرایی خانه کارگر ساوجبلاغ) در ارتباط با آمار کارگران این محدوده و هزینههای حمل و نقل آنها میگوید: ۷۰ درصد جمعیت ساوجبلاغ کارگر هستند که تعداد آنها حدوداً ۲۰۰ هزار نفر است. اینها بیمهشدگان اصلی هستند که با خانوادههایشان بیش از ۷۰۰ هزار نفر را دربرمیگیرند. کارگران شاغل در صنایعِ بدون سرویس حملونقل، در تردد مشکلات بسیار دارند. کارگران همگی دسترسی به تاکسیهای رسمی و مترو ندارند و با مسافرکشهای شخصی تردد میکنند که رانندگان این خودروها، هیچ تعهدی به قیمتهای رسمی ندارند؛ با قاطعیت میگویم امروز بیشترین تاثیر گران شدن بنزین روی جامعهی کارگریست.وی ادامه میدهد: حداقل ۲۰ درصد کارگران ساوجبلاغ برای کار به تهران و کرج میروند که هزینههای سنگینی دارد؛ باقی در خود محدودهی ساوجبلاغ کار میکنند که بازهم برای تردد به سر کار، متحمل هزینه هستند؛ حتی اگر فرض کنیم ۴۰ درصد این کارگران خودروی شخصی داشته باشند، ۶۰ لیتر بنزینِ سهمیهای، فقط برای ۵ روز یا ۶ روز تردد به سر کار کافیست و باید مابقی را بنزین آزاد بزنند؛ اگر کارگر در هر ماه حداقل ۱۵۰ لیتر بنزین آزاد مصرف کند، ۴۵۰ هزار تومان هزینه بنزین ماهانه میشود که اگر ۲۰۰ هزار تومان آن هم با حمایت معیشتی تامین شود، همینجا ۲۵۰ هزار تومان کسری معیشتی داریم!
پاکدشت ورامین:
عوض سلطانی (دبیر اجرایی خانه کارگر پاکدشت) نیز در ارتباط با هزینههای حمل و نقل کارگران ساکن این محدوده میگوید: در پاکدشت ۸۵ هزار کارگر و بازنشسته بیمه شده اصلی داریم؛ در پاکدشت، درِ هر خانهای را بزنیم، دفترچه تامین اجتماعی دارند؛ اکثراً به خاطر گرانی کرایه خانهها در تهران و به دلیل نزدیک بودن به شهرکهای صنعتی، به پاکدشت مهاجرت کردهاند؛ درصد کمی از آنها سرویس حمل و نقل دارند اما اکثریت آنها کنار جاده میایستند و با خودروهای عمومی – تاکسی، مسافرکش شخصی و اتوبوس- تردد میکنند؛ محل کار بخشی از آنها تهران است و بخشی دیگر در شهرکهای صنعتی عباسآباد، علیآباد و خوارزمی کار میکنند؛ بیش از ۵۰، ۶۰ درصد این کارگران از سرویس حمل و نقل عمومی استفاده میکنند.او ادامه میدهد: تاکسیهای خطی «فعلاً» افزایش کرایه نداشتهاند اما خودروهای شخصی گرانتر از نرخ مصوب میگیرند؛ خودم به عینه دیدم مسیری که کرایهاش ۱۵۰۰ تومان بود، راننده ۳ هزار تومان میگرفت و اینگونه استدلال میکرد که بنزین گران شده، کمتر از این برایمان نمیصرفد!
۲۰۰ هزار تومان هزینه مازاد برای یک میلیون خانوار کارگری
اگر همین چهار شهرستان – شهرری، شهریار، ساوجبلاغ و پاکدشت- را در نظر بگیریم، بیش از یک میلیون خانوار کارگری در همین محدودهها زندگی میکنند و اگر هر خانواده را سه نفر در نظر بگیریم، ۳ میلیون نفر در همین چهار شهرستان پیرامونی، وابسته سازمان تامین اجتماعی و کارگر تبعی محسوب میشوند که همه این سه میلیون نفر از گرانی بنزین و افزایش هزینههای حمل و نقل آسیب دیدهاند.بعد از گرانی بنزین، با فرض ثابت ماندن باقی کالاها و خدمات زندگی، هر کدام از این خانوارها به طور متوسط ماهی ۲۰۰ هزار تومان سربار هزینه تحمل میکند؛ ۲۰۰ هزار تومان هزینهی مازاد برای خانواری که مجموع درآمدش به سختی به ۲ میلیون تومان میرسد، پول کمی نیست. ده درصد هزینهی سربار مازاد را نمیتوان در معادلات معیشتی خانوارهای کارگری در نظر نگرفت و از کنارش به سادگی عبور کرد.
گزارش: نسرین هزاره مقدم