ترجمه و گردآورنده: رحیم کاکایی
ویژگیهای ادبیات ترکمن در مرز سده نوزده و بیست
گسترش ارتباط با ادبیات روس
وجه مشخصه ادبیات ترکمن اواخر سده نوزده و آغاز سده بیست ادامه بهترین سنن «مختومقلی» و جانشینان آن و نزدیکی به سنن شاعران ملی است. برجسته ترین نمایندگان سنن اشعار کلاسیک «مسکین قلیچ» و «مُلامورت» و سنن شاعران ملی «دوردی قلیچ»،«بایرام شاعر»،«کؤر مُلا»،«هاللی شاعر» و بقیه بودند. پدیده روشنگری که در همه جای خطه ترکمنستان پا گرفته بود در نیمه دوم سده نوزده و آغاز سده بیست ویژگیهای نوینی را بدست آورد. مهمترین ویژگی روشنگری را سمتگیری ضد استعماری و ضد سرمایه داری تشکیل میداد. روشنگران ترکمن فعالتر از پیش جامعه و افکار عمومیرا در مبارزه با بقایای سیستم فئودالی آگاه و برای سواد همگانی مردم و گسترش ارتباط با مردم روسیه پیکار میکردند.«محمد قلی آتابایف»(۱۹۱۶-۱۸۸۵) که در سال ۱۹۰۵ مدرسه روسی ـ ترکمنی «بهردِن» و در سال ۱۹۰۸ مدرسه معلمیتاشکند و دوره تابستانی معلمیدر «پتربورگ»را بپایان رسانده بود در توسعه و تکامل ایدههای روشنگرانه در آغاز سده بیست نقش برجسته ای ایفا کرد. «م. آتایف» بعنوان معلم مدارس روسی ـ ترکمنی در شهر مرو(۱۹۱۳-۱۹۰۸) کار میکرد. در سال ۱۹۱۴ وی همکار «روزنامه محلی ماوراء خزر» میشود که در صفحات آن وی برخی مقالات سیاسی و اجتماعیای که دارای محتوای آنتی کلریکال(ضد روحانیت) بود، منتشر میکرد. «م.آتابایف» خواستار ایجاد مدارس عرفی و سکولار در روستاها بود، که همه کودکان مستقل از موقعیت اجتماعی و مادی والدین خود بتوانند آموزش ببینند.
در مقالات «آیا اکثریت زنان خوشبخت هستند؟»،« درباره استعداد زنان ترکمن» او از حقوق زنان ترکمن برای تحصیل دفاع و مهریه ای که در واقع امکان انتخاب آزاد سرنوشت خود زنان را از آنها میگرفت محکوم میکرد. «م.آتابایف» با «آرتیق گول تِکینسکایا (تاتیانا میخایلوونا) (۱۹۲۴-۱۸۷۸) روابط کاری و دوستانهای داشت. «آرتیق گول تِکینسکایا»کودک یتیم سه ساله برحسب تصادف حوادث به مسکو میرود. تقریبا در سال ۱۹۰۷ به ترکمنستان باز میگردد و کار بزرگ آموزش کودکان در روستاهای «سرخس» و ایستگاه «آرتیق» را آغاز میکند. نامههای «تکینسکایا» به «آتابایف» حفظ شدهاند که در آنها بطور روشن ایدههای روشنگرانه و دمکراتیک درباره ضرورت توسعه تحصیل عرفی (سکولار) بین مردم ترکمن بیان شده اند. او مخالف مدارس مذهبی مسلمانان بود. همچنین «آتا مرادوف»- همکار « روزنامه محلی ماوراء خزر» که مقالاتی با محتوای روشنگرانه و دمکراتیک ارائه میداد، در شمار روشنگران ترکمن قرار دارد.
از نظر ژانر ادبیات این دوره ازحیث تنوع متمایز نیست. همانند گذشته شعر بطور عمده در شکل رباعیات غالب است. برای غزلیات انگیزههای نابرابری اجتماعی، مبارزه برای آزادی مضامین احساسی و اخلاقی خود ویژهای هستند. پیکار ترکمنها علیه جنگهای اشغالگرانه حاکمان فئودال همسایه جایگاه مهمیرا در اشعار «مسکین قلیچ» دارد ( ۱۹۰۵-۱۸۴۷).
«مسکین قلیچ» یکی از نزدیکترین جریان خلف «مختومقلی» است. بدیهی است که این شاعر آخرین نقش را در ادامه سنتهای شاعر و متفکر بزرگ بازی نکرد. در اشعار این دو شاعر منابع مشترکی بارز و مشهود هستند، آنها هر دو از سنن آثار منظوم ملی ترکمنها هم از سنن ترکان اطراف و هم ملت فارس زبان و سنن «نوایی» و«فضولی» پیروی میکردند. «مسکین قلیچ» تحصیلات عالی دینی را در مدرسه بخارا به اتمام رساند، به زبانهای فارسی و عربی مسلط بود و اشعار شرقی را بخوبی میشناخت. او در روستای خود کودکان را آموزش میداد و ترانههای ملی و همچنین ترانههای تالیف خود را اجرا میکرد. او «باغشی» (ترانه سرا) بسیار خوبی بود. با این حال عمل او باب طبع روحانیتی نبود که تلاش میکرد «مسکین قلیچ» را مجبور بکند تا از مشغله محبوب خود –« باغشی بودن» [ترانه سرا بودن] انصراف دهد. شاعر مانند پیشینیان خود ازنفرت بی پایان تودههای مردم نسبت به حاکمان سنگدل و بی رحم خود سخن میگفت: «هنگامیکه ستمکار و ظالم شاه بشود، تقدس او از بین خواهد رفت… بینوایانی که از زخمیعمیق رنج میبرند، همه زندگی تحمل غارت را نخواهند کرد…»(ترجمه ی و. غانیف). غضب کامل و خشم آتشین شاعر پاسخی بود به افزایش ظلم و ستم از سوی فئودالهای محلی که با حاکمان بخارا و ایران و حکومت تزار دست بیکی میکردند. شاعر نمونهها و سوژههای اشعار خود را از رویدادهایی که در آن سالها در ترکمنستان در میگرفتند، بدست میآورد. آخر خود شاعر نیز قساوت استثمارگران را آزموده بود: «من، مسکین قلیچ خود در رنجم، نفرین میفرستم بر دژحیم. اگر گوش شنوا یی به حرفهایم داشته باشی، زادو بوم ام در زنجیر نخواهد بود!»(ترجمه از و.گنیف). شاعر را ریاکاری روحانیت بر میآشفت. شعر¬ – پنچ مصراعی(مخمس)«صوفی» – یکی از درخشانترین در افشاء کریکالها(روحانیون) در تاریخ شعر ترکمنی است. «مسکین قلیچ» آتئیست نبود، او مخالف اسلام نبود، او بشدت از نمایندگان دروغین، بی سیرت و حریص روحانیت انتقاد میکرد.
«مسکین قلیچ» اشعار زیاد بسیار خوبی در مورد عشق، زیبایی معنویی، گیرایی و دلربایی معشوق، درمورد دشواری ایجاد خانواده خوشبخت، دارد. منظومههای قهرمانی با سوژه تاریخی مانند:« باتیر نِپس» و « بکزاده قربان» جایگاه مهمیرا در آثار او میگیرند. قهرمانهای اصلی این داستانها، قربانی نفاقها و نزاعهای بین قبیله ای هستند. شاعر غضبناک و خشمگین علیه اختلاف بین قبایل اعتراض میکند، او ترکمنها را به پایان دادن کشمکشها فرا میخواند. ایده دوستی قبایل و وحدت آنها ضمن ستایش از«مختومقلی»، «مسکین قلیچ» را با شور وشوق به هیجان آورده و نگران میکرد.
در آثار «مُلا مورت» (۱۹۳۰-۱۸۸۵) انتقاد سخت و بی امان از مامورین شاه جایگاه ویژه ای دارد. «مُلا مورت» یکی از بنیان گذاران با قریحه ادبیات شوروی ترکمن است. «مُلا مورت»کار نویسندگی را از سالهای نوجوانی خود در سن شانزده و هفده سالگی آغاز کرد. آثار پیش از انقلاب او که به نخستین مرحله آثار او مربوط است، بطور عمده دارای خصلت هجو آمیز دارند. در اشعار و داستانها خود شاعر درباره اینکه مامورین شاه با اشراف، خانها و بیکها و روحانیت محلی ترکمن دست بیکی کرده و انسان زحمتکش جایی برای تقاضای کمک و یاری ندارد، مینویسد.
شرح حال شعر «منگلی خان»
شاعر «ملا مورت» شرح میدهد که چگونه دستیار رئیس نظمیه سرخس بنام «منگلی خان» بطور غیرقانونی دو شتر او که همه ثروت شاعر است را میگیرد، بنحویکه هیچ کمکی نه از «مامور» قانون و نه از مامورین شاه بدست نمیآورد. این شعر بطور نیرومند نه تنها شور و هیجان هجو آمیزی است بلکه هم اعتماد بر پیروزی حق و عدالت و هم بر پاداش آینده است. «مُلا مورت» در اولین آثار خود اغلب نمونههای هم ولایتیهای خود را به تصویر میکشد، که در بین آنها زحمتکشان با وجدان و درستکار کم نیستند؛ و شخصیتهایی که به دروغگویی، خساست و فرومایگی «شهرت یافته اند» خارج از میدان دید شاعر قرار نمیگیرند. شاعر گالری کاملی از پرسوناژهای منفی در اشعار«غایب قصاب»،«سیاه رویان»،«صوفی» فراهم میآورد و در شعر«تریاک» منظره ی گویای رنج و عذاب تریاکیها را توصیف میکند. «ملا مورت» همچنین اشعاری درباره عشق میسراید.
در آثار پیش از انقلاب او منظومه قهرمانی«امیر و زرلی» جایگاه فوق العاده ای را دارد. او نثرها و اشعاری نوشته که شروع و آغازی سنتی دارند. در این ژانر قدیمیشاعر چیزهای نوین زیادی را ارائه کرده است. هرچند منظومه قهرمانی به عشق اختصاص داده شده، در آن شور افشاگرانه ای که علیه مامورین دولتی و اشراف پرمدعا و خود پسند معطوف است، چیره میشود. رئیس نظمیه از امیر با تمامیاختیارات و قدرت خود برای بدست آوردن عشق متقابل «زرلی» استفاده میکند. اما «زرلی» که دختری هرچند از خانواده ای فقیر است، خود رای و مغرور است. غیرعادی بودن محتوای داستان در واقع، درستی و صحت آن است. بطوریکه معلوم است خواننده و شنونده ترکمن به انگیزههای افسانه ای چنین داستانهایی مانند«لیلی و مجنون»،« زهره و طاهر»،« گل و بلبل» مانوس میشود. در این داستانها نه پادشاهی، نه شاهزاده ای نه قهرمانان رمانتیک وجود دارند، همه از جمله مردم آشنای پیرامون شاعر، قهرمان هستند. امیر یک مامور خاص و تیپیک پادشاه است و «زرلی» دختری است ساده، آماده دفاع از شرافت خود.
شاعر«کِر مُلا»(۱۸۷۲-۱۹۳۴) ادامه دهنده سنتهای عامیانه و فولکلور برآمده از مردمیساده است. بدون داشتن سواد، او الگوهای اشعار مردمیو آثار مختومقلی و پیروان او را که سینه به سینه نقل شده بودند پرورانده بود. شاعر زود کور میشود. او در اشعار خود خشمگینانه بر کودنی و حرص و ولع اغنیاء و روحانیت تازیانه میزند. اساس اشعار او را غالبا رویدادهایی که در روستاها رخ داده اند تشکیل میدهد. از مناسبات روستای خود وی تعمیم اجتماعی را در آثاری مانند«گوساله»،«گلخان سلطاننیاز» و غیره، انجام میدهد. «کِر مُلا» از زندگی ترکمنها، مراسم و آیینهای آنها روایت میکرد. او انسان زمانه خود است و به موعظهها و نصایح نظریات مذهبی احترام میگذاشت. در شعرهای «بایرام شاهیر» بوضوح موضوعات اجتماعی طنین انداز هستند(برای نمونه، شعر« تهیدستان»). «هاللی شاییر» با روح طنز زندگی همولایتیهای تهیدست خود را نشان میدهد. شعر«شتر» او که در میان مردم بطور گسترده مشهور بود، در آن در الگوهای استعاری طفیلی گری و ولگردی استهزاء میشوند. توصیف صحنههای زندگی، رویدادهای روزانه برای آثار بسیاری شاعران مرزهای این سدهها (نوزده و بیست.مترجم)خاص و خودویژه هستند. برای نمونه «پیر مامد» چرخه ای از شعرها را ایجاد کرد که در آنها از رفتار و برخورد انسانی نسبت به حیوانات اهلی دفاع میکند و نه تنها تصاویر ی از زندگی معاصرین خود توصیف میکند، بلکه ماهرانه کاراکتر آنها را بازگو میکند (برای نمونه، شعر«گفت و گوی مالک و بُز»). «قاجر باغشی» به موضوعات و تصاویر فولکلوری مورد پسند خود بین مردم ، ضمن روایت ماجراها و داستانهای آموزنده زندگی روی میآورد. اشعار او از فکاهی و هزل اشباع شدهاند و در آنها تصاویر زندهای از اخلاق و آداب دوران تجسم یافته اند.
به همین شیوه شاعر«یازلیق کِر» (۱۹۴۲-۱۸۶۲)سرگذشت خود را تالیف میکند. اشعار او درباره یک ثروتنمد متکبر و خودپسند بنام «بورون» مشهور بود. این فرد ثروتمند تصمیم میگیرد با یک دختر جوان زیبا ازدواج کند، ثروتمند برای این دختر جوان مهریه زیادی را پرداخت میکند. والدین دختر وی را چادر بر سر به نماینده این فرد متمول میدهند، اما در راه معلوم میشود که زیر این چادر مرد جوانی بوده است. شاعر نه تنها این ثروتمند را رسوا بلکه خود اینرسم خرید و فروش عروس را استهزاء میکند.
«دوردی قلیچ»(۱۹۵۰-۱۸۸۶) به موضوع نابرابری اجتماعی و سرنوشت تاثر انگیز زنان روی میآورد. در اشعار«تومارلی»(۱)،«عروسی که زندگی اش در رنج گذشت» زندگی زنان جوانی که در ازای مهریه به پسران خردسال افراد ثروتمند فروخته شده اند، نشان داده میشود ؛ در شعر «چیقیر»(دولاب. مترجم) کار سنگین زارعین شرح داده شده است. انگیزههای اعتراض علیه ظلم و ستم سنگین و وحشتناک همچنین در اشعار «کسیما» بازتاب یافتنه است که در شهر «چِلِکن» در موسسه استخراج نفت «نوبل» کار میکرد که در سال ۱۹۱۳ کارگران مطالبات اقتصادی خود را درخواست کرده بودند.
آنطور که میبینیم ادبیات ترکمن پایان سده نوزده و آغاز سده بیست جوانب واقعی زندگی مردم را بازتاب میداد. پس از پیوستن ترکمنستان به روسیه توسعه روابط فرهنگی بین مردم روس و ترکمن آغاز میشوند. استحکام این روابط به انتشار روزنامه «بررسی ماوراء خزر»(از سال ۱۸۹۸- «عشق آباد») که از سال ۱۸۹۵ در شهر عشق آباد،جاییکه مقالاتی درباره ترکمنها، درباره ادبیات ترکمنی چاپ میشدند، کمک کردند. اشعار شاعران ترکمن در «روزنامه محلی ماوراء خزر»(۱۹۱۷-۱۹۱۴) منتشر میشدند. همزمان با گسترش و رواج ایدههای مارکسیستی در ترکمنستان تماسهای مستقیم انقلابیون روس با زحمتکشان ترکمنستان جان تازهای میگیرد. فعالیت «آ.ان. سامویلویچ» و«خوجالی ملا»جایگاه مهمیرا در تکامل و توسعه روابط ادبی احراز میکند. «آ.ان. سامویلویچ» از گوشههای مختلف ترکمنستان باز دید و میراث مهم و با اهمیتی را از جمله اشعار، داستانهای شاعران ترکمن جمع آوری کرد. او برخی از آنها را در مجلات مختلفی به چاپ رساند و در سال ۱۹۱۴ پژوهشی درباره منظومه “عبدی ستار قاضی” بنام «داستانی درباره جنگ» نوشت و در صفحات نشریات پریئودیک روسی که حاوی مقالات علمیو گزارشات بودند منتشر کرد. به نوبه خود « خوجالی ملا» که به اندازه کافی برای زمانه خود خوب تحصیل کرده بود، اطلاعات ارزشمندی را برای «سامویلویچ» در مورد تاریخ ترکمنها، ادبیات و فلکولور تامین میکرد. بین «آ.ان. سامویلویچ» از پتربورگ و «خوجالی ملا» از «بهردن» مکاتبات دایمیبرقرار شد که دارای اهمیت اجتماعی و علمیهستند.
«خوجالی مُلا» در سایه کمکهای «سامویلویچ» بعنوان نخستین ادبیات شناس ترکمن شهرت یافت. دوره مقالات پرمضمون در زمینه تاریخ و ادبیات ترکمن در صفحات«روزنامه محلی ماوراءخزر» چاپ شدند. چهرههای نمایندگان فرهنگی مردم ترکمن در ادبیات روسی برای نمونه در آثار«ان.ان.کارازین»، و همچنین در ادبیات اوکرایین ظاهر شدند. شاعر و دمکرات انقلابی اوکرایینی «پ.آ. گرابووسکی» که از لحاظ سیاسی برای دولت اوکرایین نامطبوع تشخیص داده شده و از اوکرایین به ترکمنستان تبعید شده بود، مدتی در عشق آباد زندگی کرد. وی در شهر«خارکف» که در سال ۱۸۸۶ در زندان بود، شعر«دختر تکه» را نوشت که در آن از عشق تراژیک دختر ترکمن به سرباز قزاق روس روایت میکرد. بمناسبت صدمین سال تولد «آ.س.پوشکین» در سال ۱۸۸۹ در شهر عشق آباد بنای یادبودی پی ریزی شد که براساس طرح پیکرتراش«اوپکوشین» ساخته شد که هزینهآن توسط جامعه شهری جمع آوری شده بود. شاعران و نثر نویسان آذربایجانی «صابر»،« یوسف وزیر چمن زمینلی»،« ج.محمد قلیزاده»،«علی قلی غمگسار»،« م.س.اوردوبادی» و دیگران و شاعر ازبک «اسلام شاییر» نیز در زمانهای مختلف به ترکمنستان آمده بودند. تصادفی نیست که در آثار برخی شخصیتهای ادبی بعضی خلقها انگیزهها و سوژههای مشابه طرح شده بودند. برای نمونه شعر«خوجه قلی» «ملا دوردی» شاعر ترکمن از لحاظ محتوا و درونمایه به شعر «صابر» نزدیک است. و اثر «اسلام شاییر» تحت تاثیر مستقیم میراث «مختومقلی» شکل گرفته است (برای نمونه، شعر «آرزو میکنم»). «اسلام شاییر» داستانهای منظوم مانند«صایات و همراه» ،«حورولقه و همراه» و فصلهای حماسه «کراوغلی» که جایگاه مرکزی و عمده ای را هم در فولکولر ترکمنستان و هم ازبکستان داشت میشناخت. منظومه داستانی «گل و صنوبر»”شیدایی” شاعر ترکمن سده هیجده در رپرتوارها و مجموعه اجراها و نمایشها جا افتاده بودند. در صفحات مجلات ملانصرالدین»،«آری»(زنبور)،«تومی»(دانه،بذر،هسته،جوانه)، «دیریلیک»(حیات،هستی،زندگانی)،« بابای امیر»، روزنامه «کاسپی» در باکو که به زبان روسی منتشر میشدند و همچنین روزنامه«اکینجی»(کشاورز، برزگر)،«حیات»،«اقبال» که به زبان آذربایجانی منتشر میشدند، مقالات و آثار هنری که درباره ترکمنها و ترکمنستان روایت میکردند ظاهر شدند. بدین ترتیب تکامل ادبیات تورکمن پایان سده نوزده و آغاز سده بیست با آغاز تشدید گرایشهای دمکراتیک و با گسترش ارتباطات متقابل با ادبیات روس و سایرین متمایز میشود و به مسیر نزدیکی به پروسههای ادبی عموم روسیه پای میگذارد.
——————–
۱- «تومارلی» به زبان ترکمنی دارای معانی مختلف است:۱- زنی که زیور آلات سه گوش زنانه را به شانهها آویزان میکند. ۲- کسی که طلسم دارد، طلسم دار ۳- تومار،اسم خاص مونث.
منبع به زبان روسی: تاریخ ادبیات جهانی: در ۹ جلد. زیر نظر ای.س. براگینسکی و دیگران.سالهای ۱۹۸۳-۱۹۸۴٫بخش ادبیات ترکمنی.کاریف س.ب. انتشارات دانش.