بخش عمدهٔ خبرها در طول روزهای اخیر به گرانی بنزین و خیزش و اعتراضهای مردم به عملکرد حاکمیت جمهوری اسلامی و تعرضهای رژیم به سفره و معیشت مردم زجرکشیده و ستمدیده سرزمین ما اختصاص یافتهاند، بنا بر این، دیگر رویدادها و تأثیرشان بر روند عرصههای گوناگون زندگی و گذران مردم به حاشیه رانده شدهاند.
ازجمله و یکی از این رویدادهای مهم، خاموشی چراغ زندگی صدها خانواده زلزلهزده و مصیبتدیده در آذربایجان شرقی است. زخمهای بازمانده و دردهای شفا نیافته از خشم طبیعت، بادهای سرد و وزان خزانی، و سرمای استخوان سوز زمستانِ پیش رو! بیتوجهی و حمایت نکردن مسئولان دولتی در فراهم کردن امکانات اولیهٔ زیستی مناسب شأن انسانی، خشم ساکنان این منطقه را برانگیخته است. یک ماه از زمینلرزهای بهقدرت ۵.۹ ریشتر که بخش بزرگی از شمال غرب و غرب کشورمان را لرزاند، میگذرد. مرکز زلزله ۱۷ آبانماه ۱۳۹۸، روستای ترک شهرستان میانه گزارش شده بود و بر اثر آن ۶ تن جان خود را از دست دادند و صدها تن زخمی نیز برجای گذاشت. چندین روستا ویران گردید و صدها خانواده خانه و کاشانهشان ویران شد. تلف شدن دامهای اهالی منطقه و دیگر دارایی و هستی آنان بخشی از خسارتهای وارد شده بر روستائیان این منطقه بود.
میهن ما از مناطق زلزلهخیز جهان است و هر از چند سالی زلزلههایی مهیب در آن رخ میدهد که ویرانیهایی گسترده را سبب گشته و هزاران نفر کشته و خسارتهای مالیای فراوان بر جای مینهد. تا کنون زمینلرزههای فراوانی در طول صد سال اخیر در کشور ما روی داده است. ایران بهعلت قرار گرفتن روی گسلهای فعال همیشه با پدیده زلزله دست بهگریبان است. ولی این دغدغۀ همیشگی روی دادن زلزله هیچگاه به برنامهریزیای اصولی و علمی بهمنظور جلوگیری از خسارتهای جانی و مالی ناشی از وقوع آن منجر نشده است. بعد از زمینلرزه، آه و افسوس است و چشمها نگران وقوع زمینلرزهای دیگر!
بر اساس آمارهای اعلام شده، حدوداً ۲۲ مورد زلزلۀ بزرگ در ۱۰۰ سال اخیر در ایران رخ داده است که صدها هزار کشته و زخمی برجای نهادهاند و خسارتهای مالیای بیحد و حصر بهبار آوردهاند. ولی دولتهای حاکم بر ایران در مقام متولیان اصلی مدیریت جامعه- چه در دوران شاهان و چه در رژیم ولایت فقیه- هرگز در قبال مصیبتزدگان احساس مسئولیتی نکرده و صرفاً به اقدامهایی نمایشی و عوامفریبانه پس از فاجعه بسنده کردهاند. طرفه آنکه، حاکمان اسلامی کمکرسانی و همبستگی مردم با یکدیگر را امری دارای جنبهای امنیتی تلقی کرده و آن به جرمی بزرگ مبدل کردهاند. بیتوجهی کامل به ساختوسازهای غیراستاندارد و بیاعتنایی و تلاش نکردن به ترمیم بافتهای قدیمی، عاملی مهم در گستردگی میزان تخریب و وسعت خسارتها در زلزلهها بوده و هستند. نمونه زلزله بم و رودبار و شمار کثیر کشته شدگان که در بناهایی خشت و گلی و سستبنیان میزیستند، حاکی از بیاعتنایی کامل رژیم فقاهتی به سرنوشت افراد در قبال فجایع طبیعیای چون زلزله است. فاجعۀ زمینلرزه بم در ۵ دیماه ۱۳۸۲، طی یک قرن گذشته در ایران بیمانند بود. غمی بس دردناک که پس از گذشت ۱۶ سال از روی دادن آن هنوز هم بر جان و دل مردم این شهر سنگینی میکند. شهری که ۹۰ هزار نفر جمعیت داشت تنها یکسوم از ساکنانش زنده ماندند، هرچند بنا بر معمول در آمار رسمی اعلام شد که ۲۶ هزار و ۲۷۱ نفر کشته و ۳۰ هزار نفر زخمی و هزاران زن و کودک بیسرپرست ماندند. ولی واقعیت امر این بوده است که عدهٔ کشته شدگان بهمراتب بیشتر از آن بود که دولت اعلام کرد. زلزلههایی که در استانهای گیلان و زنجان با قدرت هفت و سهدهم در مقیاس ریشتر در ۳۱ خردادماه ۱۳۶۹ بهوقوع پیوست و در اثر آن ۴۰ هزار کشته بر جای نهاد و ۲۷ شهر و ۱۸۷۱ روستا ویران گردیدند، از خونبارترین زلزلههای سالهای اخیر ایران بودند. آخرین نمونه تلفات و خسارتهایی که در اثر خشم طبیعت در ایران بهوجود آمد، زلزلۀ ۱۷ آبانماه ۱۳۹۸ در آذربایجان شرقی بود. بهگزارش ایرنا، ۱۷ آبانماه ۱۳۹۸، مرتضی سلیمی، رئیس سازمان امداد و نجات هلالاحمر، اظهار کرد: ” ۱۷ روستا دچار آسیب شدهاند و این آسیب در هفت روستا بین ۳۰ تا ۱۰۰ درصد ارزیابی شده است. ” طبیعی است که آقای سلیمی از سرنوشت کسانی که در آغاز فصل سرمای سوزناک خانه و کاشانهشان ویران شده است چیزی به زبان نمیآورد و سکوت پیشه میکند. همزمان و در همان منبع خبری، حسین کولیوند، رئیس اورژانس، از افزایش شمار مصدومان زلزلۀ آذربایجان خبر داد و گفت: ” تعداد زخمی شدگان به ۵۸۴ نفر رسیده است ” [ایرنا، ۱۷ آبانماه ۱۳۹۸].
چند روز بعد از وقوع زلزله بهعلت سه برابر شدن قیمت بنزین جنبش اعتراضی وسیع مردم جان بهلب رسیده از ظلم و ستم رژیم ولایی سراپای میهنمان را فراگرفت. جنبش بحق مردم کشورمان و سرکوب وحشیانه گزمگان رژیم باعث شد تا خبرهای مربوط به مصیبت زلزلهزدگان در سایه کشتار حوادث مربوط به این سرکوب و کشته شدن- بنا به برخی آمار ۳۶۰ هزار نفر- از مردم بهستوه آمده از ستم حاکمان اسلامی، قرار گیرد. طبیعی است که رژیم مردمکُش با اغتنام فرصت از این کشتار، امور زلزلهزدگان را در این سرمای هولناک به بوته فراموشی سپارد و برای جنایتهایش (که بیاعتنایی به سرنوشت و وضعیت زلزله زدگان نیز از آن جملهاند) بهتوجیه و نمایش تبلیغاتی سرگرم شود. در این ارتباط، خبرگزاری مهر، ۲۱ آبانماه ۱۳۹۸، گزارشی از دشواریها و مشقتهایی که مردم زلزلهزده آذربایجان با آن دست بهگریباناند، مینویسد:” با توجه به برودت هوا رسیدگی سریع به مشکلات مردم مناطق زلزلهزده میانه و سراب ضروری است. ” مردم مصیبتزدۀ بیسرپناه با سختیها و مرارتهای بهبار آمده بییار و یاور مانده و در چادرها از سوز سرمای جانسوز روزگار اسفناکی را سپری میکنند. در رژیم” فقها” در هیچیک از عرصهها کوچکترین گامی بهسود تودههای رنجدیده برداشته نخواهد شد. بنا بر تجربههای کسب شده از چهل سال حکومت نکبتبار ولایی، بیتردید میتوان گفت که این رژیم با اعمال وحشیانهترین سیاستها میهن ما را هر دم از قبل افزونتر به ورطه هلاکت و نیستی میکشاند. بر پایۀ گزارشهای انتشار یافتهای که به برخی از آنها در بالا اشاره شد، مسئولان دولتی برای گریختن از زیر فشار افکارعمومی به نمایشهایی مختلف دست میزنند و بعد از فروکش کردن فشارها و خارج شدن اخبار از عرصهٔ رسانهها و سطح جامعه، فاجعههای اتفاق افتاده را بهفراموشی میسپارند و مصیبتدیدگان همراه با معضلهایشان بهحال خود رها میگردند تا زخمهایشان را بلیسند و با رنجها و دردهای خود بسازند. مردم رنجدیده این مناطق هم بدین روال بهحال خود رها شدهاند. مصائب زلزلهزدگان آذربایجان شرقی پایان نیافته بلکه تازه آغاز شده است.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۹۲، دوشنبه ۱۸ آذر ماه ۱۳۹۸