ناظم حکمت علاوه براینکه شاعر عقل وخرد انسانیت بود، نقاش، رمان نویس، نمایش نامه نویس، ویک فعال جنبش کمونیستی نیز بود. ناظم حکمت مجموعه بزرگی از اشعار زیبا را با محتوای انساندوستانه در ستایش از آزادی و برابری سروده است که به بیش از ۵۰ زبان ترجمه شد…
ناظم حکمت نماد آزادی وبرابری، شعر وهنر او با زندگی طبقه کارگر در هم آمیخت
۱۵ ژانویه هرسال آزادیخواهان ترکیه و جهان سالگرد تولد ناظم حکمت را بر گزارمی کنند. امسال در ترکیه از تاریخ ۱۳ تا ۱۹ ژانویه در بسیاری از شهرهای بزرگ با سازماندهی جوانان حزب کمونیست با مشارکت روشنفکران، شاعران و هنرمندان در آغازین سال ۲۰۲۰ میلادی در شب شعر یکی از برجسته ترین ونام آور ترین کمونیست شرکت جسته اند. در مدارس سراسر کشور دانش آموزان، دانشجویان، اساتید دانشگاه ها شعرهای ناظم حکمت را در جمع بازگو نمودند، دوستداران ناظم با دید وبازدیدها کتاب های وی را دست بدست چرخانده واز مبارزه آرمانی سال های تبعید، زندان و مهاجرت، ملاقات در کشورها با نویسندگان وهنرمندان سخن ها گفته اند. رفقای حزب کمونیست ترکیه ناظم را یکی از مهمترین نماد آزادی و برابر طلبی دانستند که هنر خود را با زندگی طبقه کارگر در هم آمیخته است. ناظم حکمت علاوه براینکه شاعر عقل وخرد انسانیت بود، نقاش، رمان نویس، نمایش نامه نویس، ویک فعال جنبش کمونیستی نیز بود. ناظم حکمت مجموعه بزرگی از اشعار زیبا را با محتوای انساندوستانه در ستایش از آزادی و برابری سروده است که به بیش از ۵۰ زبان ترجمه شد؛ بخش متنوعی از اشعار و نمایشنامه های وی در ایران نیز به زبان فارسی ترجمه شده است.
مطالعه بیوگرافی ناظم حکمت شاعر و مبارز ترک، پژوهشگران ایرانی را به پرسشهایی وامیدارد. آیا او همچون نیما یوشیج پدر شعر نو بود ویا همچون بزرگ علوی نماینده ادبیات مدرن بخشی از رنجبران جامعه ترکیه؟ آیا ناظم حکمت همچون تقی ارانی مبارز کمونیست در زندان های رضا شاه بود و یا همچون خسرو روزبه که با سرپیچی از اطاعت کورکورانه به ارتش ضدمردمی کشور خود پرداخت؟ آیا ناظم همچون پرویز حکمت جو و یا علی خاوری بود که شرایط گرم و نرم مسکو و برلین را ترک نمود تا برای ادامه مبارزه به وطن بازگردد و خطر زندان و شکنجه و اسارت را تجربه کرد. و یا افسران توده ای و یا نخبه گانی از مهاجرت برگشته که با هزینه قرن ها آزار واذیت و حبس های طولانی به پیکار ادامه داده و جان باخته اند. زندگی پر فراز و نشیب ناظم حکمت مارا بیاد تاریخ صد ساله شخصیت ها و قهرمانان “چپ” ایران می اندازد هرچند خود ناظم شخصیت ها را در هاله نور قرار نمی داد.
جهت یادآوری سازمان یونسکو در ۱۰۰ سالگی تولد ناظم حکمت شاعر سرشناس ترکیه آن سال را بنام وی اعلام کرده است.
ناظم حکمت در سال ۱۹۰۲در شهر «سلانیک» تولد یافت. با وجود اینکه از خانواده مرفه بود از استثمار کارگران و زحمتکشان وستمی که به آنان می رفت رنج می برد از این رو آرمان کمونیستی را انتخاب نمود. پدر بزرگ وی ناظم پاشا از حلقه دراویش بود اهل سماع شعرهای عرفانی مینوشت. پدرش محمد ناظم پاشا فرماندار این شهر، وشعر هم می سرود. مادرش جالیه، نقاش و روشنفکر بود. هنر شعرگویی پدر و پدربزرگ، نقاشی مادر، شخصیت ادبی و هنری وی را شکل داد. ناظم نخستین شعرش را در سال ۱۹۱۳ زیر عنوان «فریاد وطن» می نویسد. می گوید: از چهارده سالگی شعر سروده ام. بعضیها انواع گیاهان را خوب میشناسند، بعضیها انواع ماهیها را و من انواع جدائیها را. بعضیها نام ستارگان را ازبراَند، من نام حسرتها را.
ناظم حکمت پس از اتمام تحصیلات ابتدایی وارد دانشگاه نیروی دریایی استانبول شد و به عنوان افسر نیروی دریایی فارغ التحصیل گشت، اما بدلیل سر پیچی «از اطاعت کور کورانه» در سال ۱۹۲۰ اخراج گردید.
ترکیه دراین سال زیر سلطه نیروهای متحدین قرار داشت و استانبول نیز در اشغال آنان بود. ناظم حکمت به سرودن شعرهای مقاومت روی آورد و با دوستش «والا نورالدین» از استانبول دور شد تا به «جنگ آزادیبخش ملی» تحت رهبری «مصطفی کمال آتاتورک» بپیوندد. آتاتورک حالا تا حدودی افکار دو شاعر جوان را می دانست آنان را بر خلاف میل شان به جای “جبهه آزادیبخش” به شمال غرب ترکیه در روستای دور افتاده ای فرستاد تا به مردم سواد بیاموزند. اما محیط برای آنان خطرناک بود زیرا برای اهالی مذهبی سنتی که دو جوان غریبه به مسجد نمیروند نا متعارف بود. مدت زمان ماندن طول نکشید ناظم می گوید:
از بیست سالگی به این طرف به خیلی جاها هم که مردم میروند مانند مسجد، کلیسا، معبد، کنیسه نرفتم. در ترکیه از سال ۱۹۲۲ حزب کمونیست ممنوع گردید و چند رهبر آن بقتل رسید. در این روستا پلیس مخفی همه جا فعال و آنان بشدت تحت تعقیب بودند دو جوان ابتدا به فکر میافتند به برلین و یا پاریس بروند، ولی آوازه انقلاب سوسیالیستی اکتبر و شعارهای عدالتجویانه آنها را به مسکو کشاند آنان در رشته اقتصاد سیاسی وارد دانشگاه بین المللی شرق می شوند درسال ۱۹۲۴ پس از پایان تحصیلات به ترکیه باز می گردند. در مسکو و آنچه که از ایدئولوژی کمونیستی در ذهنشان نشست تا پایان عمر به نگاه و اندیشه شان سمت و سو بخشید.
ناظم حکمت با شاعر انقلابی شوروی، «ولادیمیر مایاکوفسکی» و تئوریسین مشهور تئاتر، «وسولود امیلیویچ» دیدار داشت و به شدت تحت تأثیر آنان قرار گرفت. ناظم در هواداری از «و. ای. لنین» سر از پا نمیشناسد. ناظم حکمت در سال ۱۹۲۳، از مسکو به لنینگراد رهسپار میشود و در کنفرانسهای کمینترن یا انترناسیونال سوم در کنار لنین، کامنف، زینوویف، رادُک و بوخارین، حیدر عمواغلی و سلطانزاده و گرامشی و… شرکت می جوید. ناظم حکمت، از جمله کسانی است که در سال ۱۹۲۴، تابوت لنین را بردوش میگیرد. او در کتابهایش می نویسد “بیهوده تلاش میکنند مرا از حزبم جدا سازند».
سال ۱۹۲۵ دیگر جنگ پایان یافته بود مصطفی کمال اتاتورک رئیس جمهور ترکیه بود ناظم به روزنامه نگاری می پردازد همکاری حکمت با مجله “کلارته” که جهت دهنده خط سوسیالیستی در ازمیر بود اشعار و دیگر نوشتههایش در نشریات “چپ” منتشر می شود. حالا دیگر سنت شعری دوره عثمانی را کنار زده است. حاکمیت احساس خطر می کند روزنامههای منتقد با تیغ سانسور روبرو میشوند و یا به کلی انتشارشان ممنوع می گردد. اکثر اعضای تحریریه «آیدینلیک» روشنایی از زندان سر درمیآورند. ناظم که از چنگال پلیس امنیتی در رفته بود به زندگی مخفی رو می آورد. وی چندین بار به اتهام همکاری با نشریات “چپ” دستگیر می شود. این بار دادگاه با ۱۵ سال با حکم غیابی او را محکوم می کند ناظم فراری می شود و به مسکو میرود.
آنجا در سال های ۱۹۲۸ همزمان با انتشار مجموعه شعری از او در باکو با نام «سرود نوشندگان خورشید» سال ۱۹۲۹ اولین مجموعه شعر انقلابی او با نام «۸۳۵ سطر» منتشر میشود که اولین کتاب در ترکیه نیز هست. در این ایام زیر تأثیر تئاتر حماسی برتولت برشت به نوشتن قطعات نمایشی هم روی میآورد. ناظم به دنبال تصویب یک عفوعمومی دو سال بعد به استانبول بر می گردد اما پس از مدتی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بازداشت میشود. یک سال ونیم در زندان می ماند پس از آزادی از زندان دوباره به مطبوعات رو می آورد و اشعارش را نیز در همین روزنامهها و نشریات منتشر میکند.
ناظم حکمت در جهان شعر معاصر شاعری بود که روزگار زیستن اش را صرف رسیدن به هدف انقلابی اش میکند، او مینویسد: برای آزادی و استقلال سرزمینم استعمار و استبداد، سلطه فاشیسم، دیکتاتوری و فضای خفقان کشورم را اشغال کردهاند من نمیتوانم از این پدیدهها به آسانی بگذرم و آن را نادیده بگیرم. پس مینویسد و این نوشتن حوصله زمامداران وقت سرزمین اش را سرمی برد. از این به بعد بارها او را به دلایل مختلف دستگیر میکنند.
امپریالیستها کارگزاران خود را یافتهاند و اینک زمان سرکوب خونین کمونیست ها در دستور کار است. رضا شاه از یک سو اتاتورک در سوی دیگر. ناظم ۲۷ ساله را مدتی در یک کشتی زندانی میکنند، در همان کشتی به اتهام شورش علیه دولت به حبس محکوم میشود. که در سال ۱۹۳۸ به ۱۵ سال زندان و ماهها در سلول کوچک شرایط سخت و ممنوع الملاقات را سپری کرد. بعدها همزمان باوجود اینکه در زندان بسر میبرد در محاکمه دیگری به جرم عصیان علیه حکومت مرکزی به ۲۰ سال زندان محکوم شد با این حکم، رویهمرفته ۳۵ سال زندان، و آخرین حکم محاکمه به ۲۸ سال و ۹ ماه رسید این بود هزینه آزاداندیشی که باید در شکنجه گاه ارتجاع پرداخته شود.
از سال ۱۹۴۶ به بعد، اشعار ناظم با اشکال مختلف از زندان بیرون می آید و پس از ترجمه در مطبوعات فرانسه به چاپ میرسید. در آن زمان هیچکدام از مطبوعات ترکیه جرأت نداشتند نامی از او ببرند. اشعار وی در دنیا شگفتی زیادی برانگیخت و آزادیخواهان و روشنفکران جهان به اعتراض برخاستند. در پاریس «کمیته نجات ناظم حکمت» تشکیل شد. حکمت در سال ۱۹۴۷ نامهای به پارلمان مینویسد با این امید که دوباره پروندهاش را به جریان بیاندازند و در حکم تجدید نظر کنند اما تیر به هدف نخورد. یکی دو سال بعد روزنامهنگار معروف ترکیه، «احمد امین یالمان» به جمعآوری امضاء برای آزادی ناظم حکمت اقدام میکند. خود ناظم در مخوف ترین زندان «بورسا» ترکیه سال ۱۹۵۰ وارد اعتصاب غذا میشود. موج همبستگی و کارزار مشابه در سطح بینالمللی به ابعاد وسیع گسترش می یابد. اعتراض به محکومیت وی در سطح جهانی خشم چهرههای سرشناسی چون، برتراند راسل، ژان پل سارتر، پابلو پیکاسو، برتولت برشت، لویی آراگون، و پابلو نرودا را برانگیخت. سرانجام با اتفاقهایی که در مجلس ترکیه زیر فشار جهانی رخ داد، لایحهای تصویب میشود که به همه مجرمان عفو عمومی می خورد واضح است ناظم حکمت را هم شامل شد. دشمنان وی به جهت مشکلاتی که بر سر تصویب این لایحه ایجاد کرده بودند شوکه شدند اما «ناظم حکمت» سرانجام پس از ۱۳ سال همراه با بیماری قلبی و ذات الریهای که سالها او را عذاب می داد از زندان آزاد شد. ناظم با ازدواج مجدد زندگی جدیدی را شروع کرد. یک سال بعد، یعنی در ۱۹۵۱ پسر حکمت به دنیا آمد اما استبداد به ادامه زندگی او اجازه نمی داد پس از آزادی هم چنان تحت تعقیب بود وچندین توطئه قتل را ازسر گذراند. سرانجام دولت اورا در سن ۵۰ سالگی به خدمت نظام وظیفه در جبهه جنگ کره فرا خواند ناظم حدس میزند بدین شکل دسیسهاى براى از بین بردنش در راه است. او که عمری با حیله گری حاکمان دروغ سرمایه سر کرده بود تصمیم گرفت با قایقی شبانه به بلغارستان واز دریای سیاه به دنبال یک کشتی رومانیایی به بخارست و از آنجا دوباره راهی مسکو شود.
هرچند اوسرودی نوشت: «زندگی در تبعید بدتر از مرگ است» زمامداران ترکیه در مهاجرت هم آرامش نمی گذارند حق تبعیت میهنش را از او سلب و بازگشت او را ناممکن میکنند. او در شهرهای ورشو و صوفیه و مسکو به زندگی ادامه میدهد و چون پدربزرگش لهستانی تبار بود، موفق شد تابعیت این کشور را بگیرد. در سالهای آخر زندگی نامش شد: «ناظم حکمت بورژنسکی» ناظم در همه این سالها به سرودن شعرهای سیاسی و اجتماعیاش ادامه میدهد و در بحبوبه جنگ سرد برای صلح در جهان تبلیغ میکند. سفرش به عنوان پیامآور صلح به این سو و آن سوی جهان موجد شعرهایی میشود آکنده از دیدهها و یافتههای تازهاش با مایههایی از حسرت و دلتنگی برای میهن اش…!
با این همه شعر معروف «تدفین من» را در آوریل سال ۱۹۶۳ میسراید.
دو ماه بعد، یعنی در سوم ژوئن ۱۹۶۳ ناظم حکمت در مسکو در سن ۶۱ سالگی با ایستادن قلب ادامه مبارزه اش را به شاگردانش می سپارد.
ناظم با آزادی از زندان مشترکاً با «پابلو نرودا» شاعر انقلابی شیلیایی جایزه جهانی صلح را دریافت کرد.
ناظم حکمت در این ۱۳ سال به کشورهای زیادی سفر نمود، شعر خواند و سخنرانی کرد در همین ایام بود که در فستیوال جوانان برلین با «پابلونرودا» شاعر شیلیایی آشنا شد، همان که پس از مرگ ناظم حکمت مرثیهای دردناک برای وی سرود.
تهیه و نگارش: م. چابکی ۲۹ دی ماه ۱۳۹۸ برابر با ۱۹/ ۰۱/ ۲۰۲۰