دکتر محمد حسین یحیایی
رخداد های پر سرعت و پرشتاب ایران در چند ماه گذشته باعث شده تا رژیم، فروپاشی کامل اقتصاد راَ از دید مردم پنهان کند و رئیس دولت « اعتدال و امید » که نه اعتدالی در آن مشاهده می شود و نه امیدی ، از فرصت استفاده کرده به دروغ گویی های خود ادامه می دهد و یاوه گویی های خود را در نمایش نشست مطبوعاتی به اجرا در می آورد ( کاهش تورم از 52 درصد به 34 درصد، ایجاد 843 هزار شغل خالص در تابستان سال 98 ،افزایش ارزش پول ملی تا 40 درصد و آرامش اقتصادی در نشست مطبوعاتی روحانی دوشنبه 22 مهرماه )، حتا رئیس بانک مرکزی ( همتی ) هم می گوید: از نظر ارزی در بهترین شرایط در مقایسه با چند سال گذشته هستیم، ولی واقعیت اقتصاد چیز دیگری است که مردم بویژه تهیدستان سختی و دشواری آن را با پوست و گوشت و استخوان خود احساس و لمس می کنند، بیکاری، فقر و گرانی روز افزون، مردم را به شدت عصبی و خشمگین کرده و جامعه را به حالت انفجاری در آورده است، گزارش نگران کننده پزشگی قانونی از زدوخورد های خیابانی از یک سو و هشدار عباس صالحی وزیر آموزش و پرورش که بیش از 4 میلیون دانش آموز نیازمند بازسازی روانی هستند عمق فاجعه را نشان می دهد که اساس آن را فقر، بیکاری افراد خانواده و ناتوانی از برآورده کردن نیاز های ابتدایی کودکان است.
روحانی از یک سو به ستایش از عملکرد های افتصادی خود ادامه می دهد و از سوی دیگر می گوید که با کاهش 200 میلیارد دلاری درآمد های دولت در یکی دو سال گذشته نمی توان کشور را اداره کرد از این رو از هر فرصتی برای پنهان کردن بحران شدید در جامعه استفاده می کند و می کوید: مردم بدانند تا تحریم است مشکلات هم هست، همسو با آن گاه جنایت می آفریند و گاهی هم خود در جایگاه اپوزیسیون قرار می گیرد و از اوضاع انتقاد می کند و در مواقعی هم دستیارانش به کمک می آیند تا با مطرح کردن برخی از حقایق به عوام فریبی خود ادامه دهند، در این راستا سخنان اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور جلب توجه می کند وی در سخنانی که گویا خود در آن نقشی ندارد می گوید : امروز فساد مثل موریانه به جان انقلاب ( رژیم ) افتاده و در شرایطی که عده ای در کشور به نان شب محتاجند، عده ای دیگر در حال چپاول بیت المال اند، باید از ایشان پرسیده شود که شما چکاره هستید ؟ مگر قدرت اجرایی دست شما نیست ؟ چرا مردم را که برای پایان دادن به این اوضاع و دزدی ها به خیابان می ریزند به گلوله می بندید ؟
امروز در شرایطی زندگی می کنیم که نمی توان همه چیز را از دید مردم پنهان کرد، شاید برای مدتی بتوان مردم را فریب داد و از باور های مذهبی آنان استفاده کرد ولی در نهایت همه فریبکاری ها و دغل بازی های رژیم آشکار خواهد شد برخی از سوی کنشگران و آگاهان داخلی و برخی دیگر از سوی نهاد های بین المللی که در گزارش های خود آن را منعکس می کنند، بر اساس آخرین گزارش سالانه سازمان شفافیت جهانی رتبه ایران باز هم بالاتر رفته و در سایه ولایت و دولت امید از رتبه 138 به رتبه 146 صعود کرده است تا ماهیت نظام مقدس را به جهان نشان دهد. و یا بر اساس واحد اقتصادی اکونومیست، ایران در سال 2020 در ردیف 5 کشور جهان مانند ونزوئلا، زیمباوه، ماکائو و آرژانتن خواهد بود که بدترین موقعیت و اوضاع اقتصادی را دارند، نباید فراموش کرد که بانک جهانی هم در گزارش خود آورده است که رشد اقتصادی ایران در سال 2018 منفی 4 و نه دهم و در سال 2019 منفی 8 و هفت دهم و در بهترین حالت در سال 2020 صفر خواهد بود، این در حالی است که کشور های همسایه مانند عراق، گرجستان، ازبکستان و تاجیکستان رشد بالای 5 درصد را تجربه می کنند، بنابرین رژیم ولایت و ذوب شدگان در آن که از رانت های دولتی و نعمت های آن برخوردارند، نابودی و فلاکت در اقتصاد را به ارمغان برای مردم بویژه تهیدستان آورده اند و این فلاکت نکبت بار خود را با خشونت به مردم و جوانان مایوس و سرخورده از شرایط تحمیل می کنند. حسین راغفر استاد اقتصاد در گفتگو با ایلنا (خبرگزاری کار ایران ) می گوید: باید انتظار ناآرامی های گسترده تری را در سال آینده داشته باشیم، زیرا افزایش حقوق و دستمزد کارگران 15 درصد در نظر گرفته شده در حالی که تورم بالای 45 درصد است که بیشترین میزان آن در مواد خوراکی است ( بر اساس سازمان بین المللی کار حداقل دستمزد مبلغی است که در ازای کار و خدمت در زمان معین به کارگر پرداخت می شود و هیچکس حق ندارد آن را کاهش دهد، این مبلغ هزینه زندگی کارگر و خانواده اش را با توجه به شرایط اقتصادی تضمین می کند )، کارگران ایران در فقر مطلق به سر می برند، بر اساس گزارش سازمان جهانی کار، حداقل دستمزد در ایران 2100 دلار در سال در لیبی جنگ زده 4286 دلار، در عربستان سعودی 9600 دلار، در ترکیه 7146 دلار و در ونزوئلا 6873 دلار است که براستی نشانگر دستآورد رژیم ولایت است که بنیانگذار آن نه تنها وعده بهشت در آن دنیا را می داد بلکه خوشبختی در این دنیا را هم نوید می داد ( اتوبوس را مجانی می کرد، اب و برق را مجانی می کرد )، و علی ربیعی مقام امنیتی سابق که سخنگوی دولت کنونی است با ترسیم روز های تیره تر در آینده، می گوید: کشور دچار مشکل کسری بودجه، زیر فشار های تحریم قرار دارد، پولی برای توسعه ندارد، دوران سرمستی ارزی به سر آمده، در حالیکه میلیارد ها دلار در اختیار خودی ها قرار می گیرد و میلیارد ها دلار برای ماجراجویی های رژیم در کشور های پیرامونی و منطقه ای هزینه می شود ، خامنه ای با یک فرمان بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی در عراق از سوی آمریکایی ها 200 میلیون یورو از محل بودجه صندوق توسعه ملی به سپاه قدس می بخشد که با سه فوریت به تصویب مجلس شورای اسلامی می رسد.
سیاست های اقتصادی همه دولت های رژیم بعد از تعدیل اقتصادی هاشمی رفسنجانی در راستای تقویت بازار و انباشت سرمایه در دست افراد و یا گروه هایی بوده که در مرحله نخست ذوب در ولایت باشند و در مرحله بعدی به محوریت بازار باور داشته باشند، از این رو باید برای پائین نگهداشتن دستمزد ها اردوی وسیع بیکاران با هرگونه قرارداد کار و مزد در انتظار بنشینند، خصوصی سازی ( خصولتی ) به بهانه کوچک کردن دولت ادامه یابد، سوبسید ها به مرور زمان با نام های گوناگون خذف شوند و تعرفه های گمرکی هم برای تشویق واردات و پر کردن کیسه تجار پائین بیآید و همزمان رانت خواری ، نظامیگری در اقتصاد افزایش یابد تا نهاد های آن همراه با مافیای مذهبی بر بازار مالی حاکم شوند که به آن هم اقتصاد مقاومتی، اسلامی و نئولیبرالیستی گفته می شود.در نتیجه اقتصادی که دستآورد آن سرخوردگی مردم بویژه جوانان که هم زمان نگران آینده خود باشند، فقر و گرانی میلیون انسان را به حاشیه نشینی و فقر مطلق بکشد، فاصله طبقاتی به سرعت و شدت افزایش یابد، ریاضت اقتصادی به توده های مردم تحمیل شود، با هرگونه خبر رسانی و آمارگیری به شدت مبارزه شود و همزمان رانت خوران و بهره مندان از رژیم ولایت به تحقیر مردم (ژن های خوب ) بپردازند.
آنچه مسلم است رژیم ولایت در عمیق ترین بحران اقتصادی دوران خود فرو رفته است، راه نجاتی متصور نیست که این خود از ویژگی های استبداد است، همه راه های خروجی را با عملکرد خود می بندد، این بحران ژرف اقتصادی انسداد سیاسی را به همراه دارد، از مشارکت سیاسی و اقتصادی مردم هراس دارد. رژیم درمانده و ناتوان از سیاست ورزی، شاهد و ناظر بر ریزش روز افزون مردم از بدنه خود است و در بین مردم دیگر هیچ اعتباری ندارد، برای پیشگیری از سقوط و نابودی و برون رفت از تنگنای کنونی و خرید زمان به خشونت متوسل شده، و با هرگونه خواستی از سوی مردم حتا به صورت مسالمت آمیز مخالفت می کند، که نمونه های بارز و مشخص آن را در آبانماه امسال مشاهده کردیم، که هنوز بعد از گذشت چند ماه تعداد کشته ها و بازداشتی ها را منتشر نمی کند، از اتحاد و خیزش مجدد مردم به شدت نگران و ترس دارد. اینگونه سیاست ورزی نه تنها کمکی به رژیم نخواهد کرد بلکه اقتصاد و سیاست را بیشتر به سوی قفل شدن سوق خواهد داد، راه برون رفت تسلیم به اراده مردم است که آنهم با اتحاد همه نیرو های مترقی و مردمی و گذر از این رژیم تاریک اندیش و ارتجاعی میسر است….