از مدت ها پیش شباهت های شگفت انگیزی بین گفتار، کردار و رفتار خامنه ای و روحانی مردان شماره یک و دو نظام مشاهده می شود، گفتار آندو به هم به قدری نزدیک شده است که گاهی در تشخیص آن مشکل پیش می آید، نگاهی به پیام های نوروزی آنان که هر دو در دقایق نخست سال از تلویزیون دولتی ایران ( صدا و سیما که از بودجه عمومی و مالیات های مردم تغذیه می کند )، پخش می شود بیانگر آن است که تفاوتی بین نهاد انتخابی ( مقام ریاست جمهوری ) و انتصابی مجلس خبرگان برای همه عمر ( رهبری ) نیست و هر دو باهم رقص کنان بر ویرانه های اقتصاد ترانه می خوانند و خود ستایی می کنند، خامنه ای از سال 1378 شعار های پر طمطراق خود را چاشنی سخنرانی کرده در دو نوبت یکی در پیام نوروزی و دیگری در سخنرانی مشهد به زبان می آورد که گویا به دولت مردان رهنمود می دهد، هرچند تا کنون به این گفتار توجهی نشده، بعد از مدتی که مجذوبان ولایت، های و هوی راه انداخته، در سالن مجلس و سخنرانی ها با تکرار آن به خود نمایی و تملق پرداختند، به فراموشی سپرده شده و گاهی هم در خلاف جهت آن حرکت کرده اند، بنابرین شعار های تکراری هر سال و ابلاغیه های ( سند چشم انداز 20 ساله، اقتصاد مقاومتی، ابلاغیه سیاست های کلی برنامه ششم توسعه، سند الگوی پیشرفت اسلامی در 50 سال آینده ) پایان ناپذیر رهبری در همه زمینه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی همچنان بدون کارآیی ادامه دارد که امسال ویژگی دیگری هم به آن افزوده شد، خامنه ای به بهانه ویروس کرونا از رفتن به مشهد بازماند ولی پیام نورزوی خود را منتشر کرد، در این پیام به ارزیابی سال 1398 پرداخت که به راستی حیرت انگیز است. خامنه ای گفت : سال قبل سال سختی بود و گرفتاری های مردم کم نبود، اما در کنار سختی ها سربلندی های بعضا بی سابقه ای وجود داشت و ملت ایران خوش درخشید! البته اشاره ای به این درخشش ها نکرد، به سیل ویرانگر، کشتار بی رحمانه آبانماه و رشد منفی اقتصاد که توده های عظیم مردمی را به زیر خط فقر و میلیون ها نفر را هم به زیر فقر مطلق تا گرسنگی کشانده است ، در این میان دزدی ها، اختلاس ها و فساد همچنان گسترش یافته است
خامنه ای در سال گذشته کشور را باحکم حکومتی اداره کرده، با شورای هماهنگی قوا و فرمان اجرایی بودجه سال 1399 که کلیت آن در مجلس شورای اسلامی رد شده بود دولت و مجلس را از دور خارج کرد تا جائیکه برخی از نمایندگان مجلس ( مطهری، صادقی که هر دو رد صلاحیت شدند ) آن را خلاف قانون اساسی و رهبری را فاقد صلاحیت قانونی و اجرایی خواندند، ولی خامنه ای با مسدود کردن همه راه ها، آزاد گذاردن آتش به اختیار ها و نهاد های وابسته بخود ضربات سهمگینی به اقتصاد ضعیف و نحیف کشور وارد کرد ولی همواره نقش خود را در ویرانی اقتصاد انکار نمود، هر چند در ماه های گذشته برخی از نمایندگان مجلس انگشت اتهام را بسوی رهبری وی نشانه گرفته اند و زبان به انتقاد گشوده اند، در این راستا گفتار مسعود پزشگیان نائب رئیس اول مجلس و نماینده تبریز، اسگو و آذرشهر در گفتگو با روزنامه « سازندگی » جلب توجه می کند و می گوید : همه اعم از اصولگرا و اصلاح طلب در فساد و ناکارآمدی مقصرند… همه جناح ها به صورت موقتی آمده و رفته اند، اما ثابت کاری دست کسانی بوده که در سایه حرکت می کنند… همیشه حضور ثابت دارند، اگر مشکلی در کشور وجود دارد آنهایی که ثبات دارند باید جواب دهند. به نظر می رسد پزشگیان احساس خطر می کند وگرنه خود از مداحان این رژیم و از جان نثاران همین رهبری است که زبان به افشاگری گشوده، ولی نقدی هم به یاوه گویی ها ندارد که گاهی از سوی رهبری و گاهی دیگر از دهان نظامی ها به گوش می رسد، به هر رو رهبری درخشش در سال 98 را بدون استناد به رقم و آمار و واقعیت های موجود اقتصادی و بحران شدید اجتماعی، بار دیگر بر زبان راند و سال جدید را هم سال « جهش تولید » نامگذاری کرد ولی به منابع و عوامل آن اشاره ای نکرد که خود بی پایه بودن اینگونه شعار های تکراری را برای چندمین سال نشان می دهد.
پیام نوروزی روحانی هرچند در محتوا تفاوتی با پیام رهبری نداشت ولی به دروغپردازی های بیشتری مزین بود که از ویژگی های روحانی در چند سال گذشته است، روحانی با افتخار آمیز بودن رشد و توسعه اقتصادی در سال 98 سال 1399 را سال تحول در زندگی مردم و روابط اقتصادی با جهان خواند و اضافه کرد که امسال افتتاح طرح های بزرگ همراه با رونق اقتصادی با کمک همه مردم در بخش اقتصاد خواهد بود. روحانی این سخنان را در حالی به زبان آورد که سال ها است طرح های عمرانی از بودجه و برنامه اقتصادی حذف شده، اقتصاد بدترین دوران خود را می گذراند. رشد اقتصادی برای دومین سال منفی 7 و هشت دهم را ثبت کرد که انتظار می رود در سال 1399 به منفی 10 درصد برسد، رشد منفی برای کشوری که جمعیت جوان و آماده کار ( در هر سال بیش از یک میلیون نفر ) دارد فاجعه است، رشد منفی درآمد سرانه را کاهش خواهد داد، اقتصاد را با شدید ترین کسری بودجه روبرو خواهد کرد و میزان نقدینگی را که هم اکنون از مرز 2200 هزارمیلیارد تومان گذشته بیشتر افزایش خواهد داد، زیرا منابع بودجه با کاهش و حذف درآمد های نفتی از افزایش مالیات ها، فروش دارایی ها، قرض از نظام بانکی و اوراق قرضه تامین خواهد شد که هیچکدام ظرفیت آن را ندارند. اقتصاد با بحران و رکود عمیقی روبروست، هر روز چک های برگشتی و تعداد موسسات ورشکسته رو به افزایش است، غلام حسین شافعی رئیس اتاق بازرگانی می گوید: ما در اقتصاد به رکود کامل کشیده شدیم، نگرانی زیادی داریم، خدمات و کسبه در حال نابودی اند، ارزش پول ملی به سرعت در حال کاهش در مقابل ارز های خارجی است تا جائیکه دلار به مرز 16 هزار تومان رسیده است.
فاصله مردم با دولت ناتوان در مقابل دولت سایه، که هر روز به دروغگویی، پنهانکاری و انکار واقعیت های تلخ متوسل می شود افزایش می یابد، دیگر اعتمادی بین مردم و رژیم سوداگر باقی نمانده است، موسسات کوچک و بزرگ به تعدیل نیروی کار روی آوردند که تعداد بیکاران را افزایش خواهد داد، این بنگاه ها توانایی پرداخت بدهی های خود را به بانک ها ندارند، هنگام رکود جمع آوری مالیات امکان پذیر نیست در نتیجه تزریق پول از سوی دولت برای نجات آنها نقدیگی را افزایش خواهد داد که به افزایش تورم منتهی خواهد شد، رکود اقتصادی و افزایش همزمان قیمت ها در نیمه بهار خود را نشان خواهد داد. سعید لیلاز اقتصاد دان و مشاور همه دوران با ترس و لرز از شورش و بحران های شدید اجتماعی در بهار سال 99 دم می زند. اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور تابلو تیره تری ترسیم می کند و می گوید : امروز فساد مثل موریانه به جان مردم افتاده و در شرایطی که عده ای در کشور به نان شب محتاجند و عده ای دیگر در حال چپاول بیت المال اند و بر اساس گزارش سالانه سازمان شفافیت سازی جهانی رتبه ایران ( در سال افتخار آمیز 1398 ) از 138 به 146 ارتقاء یافته است که خود نشان می دهد چرا برخی از نهاد های مهم که خود را صاحب کشور می دانند با ارکان دمکراسی و پیوستن ایران به اف ای تی اف ( فاتف ) مخالفت می کنند.
روحانی در شرایطی سخن از رونق اقتصادی به میان می آورد که مرکز آمار در آخرین گزارش خود میزان تورم را بالاترین رقم در 24 سال گذشته گزارش می دهد و بیشترین آن در مواد غذایی، اجاره بهای مسکن و حمل و نقل است که مستقیما افراد و طبقات تهیدست جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد، سال 98 با افزایش فاصله طبقاتی تعداد بیشتری به زیر خط فقر کشانده شدند، بر اساس گزارش مرکز پژوهش های مجلس در اردیبهشت سال 98 بیش از 40 درصد از جمعیت 83 میلیونی کشور زیر خط فقر ( از تامین نیاز های اولیه زندگی ناتوانند ) و 16 میلیون در فقر مطلق به سر می برند و رئیس جمهور بی شرمانه از سال پر افتخار سخن می گوید و همزمان در پیامی به مردم آمریکا اظهار عجز و لابه می کند و می نویسد : تحریم های آمریکا موجب شده است که افراد زیادی از شهروندان عادی ایران سلامتی، کار و درآمد خود را از دست بدهند… توان مبارزه با ویروس کرونا کاهش یابد و برخی از هموطنان جان خود را از دست بدهند.
اقتصاد ایران سال بسیار سخت و خشنی در پیش رو دارد که شاید قابل تحمل برای مردم تهیدست، گرفتار در دست مافیای هزار چهره و رژیم نظامی و امنیتی حاکم نباشد، درآمد های نفتی با کاهش ارزش آن در بازار های جهانی به صفر نزدیک شده است، ارز کافی برای خرید کالا های میانی که در تولید صنعتی کاربرد دارند، در دسترس نیست، امکان استفاده از منابع خارجی وجود ندارد، بی ثباتی سیاسی و اجتماعی و عدم شفافیت ابهام در سرمایه گذاری داخلی را افزایش می دهد، تعطیلی بنگاه های تولیدی و بیکاری گسترده، خانه نشینی و بی اعتمادی، به کاهش شدید خرید و تغییر الگوی مصرف می انجامد که خود به رکود بیشتر دامن می زند، از سوی دیگر صادرات غیر نفتی که بیشتر آن به چین و کشور های همسایه ( عراق، افغانستان، امارات و… ) به علت محدودیت های مرزی ( گسترش ویروس کرونا ) بسیار کاهش یافته و در حال محدودتر شدن است، در نتیجه خیزش های مردمی گسترده و همگانی که ابعاد آن از دیماه 96 و آبانماه 98 گسترده تر خواهد بود پیش بینی می شود، شعار های خامنه ای و روحانی در رابطه با رونق اقتصادی در سال 1399 بی پایه و بی اساس است که بیشتر به شوخی و مزاح شباهت دارد، بقول چارلی چاپلین عمق فاجعه است که کمدی را می سازد…