به مناسبت صدمین سالگرد تاسیس حزب کمونیست ایران
و هفتاد و پنجمین سالگرد بنیانگذاری فرقه دمکرات آذربایجان
سید جعفر پیشه وری (جوادزاده خلخالی) فرزند صدیق و فداکار خلق آذربایجان سراسر زندگی خود را به مبارزه در راه نجات توده های زحمتکش ایران صرف نمود. این انقلابی نامدار یکی از بنیانگذاران حزب کمونیست ایران، رهبر فرقه (حزب) دموکرات آذربایجان و رئیس حکومت ملی آذربایجان بود.
زندگی و فعالیت سید جعفر پیشه وری با تاریخ مبارزاتی توده های زحمتکش ایران علیه ارتجاع و امپریالیسم و با تاریخ پرشکوه حزب کمونیست ایران رابطه تنگاتنگ داشت. او، به خانواده زحمتکشان ایران تعلق داشت، در میان کارگران ایران پرورش یافت، به بلوغ رسید، مکتب مبارزه متین انقلابی را در صفوف حزب کمونیست ایران گذراند، در روند دشوار مبارزه برای آزادی کشور به کمال رسید و تا سطح یک رهبر مجرب، کنشگر حزبی و دولتی ارتقاء یافت.
سید جعفر جوادزاده، فرزند جواد در سال ١٢٧٢ (١٨٩٣) درروستای زیوه از توابع شهرستان خلخال آذربایجان در خانواده یک دهقان فقیر دیده به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی خود را در همان آبادی کسب کرد. همانطور که روشن است ایران در اواخر قرن ١٩ و اوایل قرن ٢٠ میلادی در وضعیت نیمه مستعمره بسر می برد و در چنین شرایطی، توده های زحمتکش ایران به زندگی بسیار سخت و غیرقابل تحمل محکوم شده بود. دهقانان فقیر که از یغماگری استبداد مطلقه، بهره کشی فئودالی و فشارهای امپریالیسم به تنگ آمده بودند، به شکل انبوده پراکنده می شدند، در جستجوی کار و بمنظور یافتن یک لقمه نان به شهرهای روی می آورند. کشورهای کم و بیش توسعه یافته بلحاظ صنایع، بویژه، باکو که به داشتن صنایع بزرگ نفتی و نیازمندی خود به نیروی کار ارزان شهرت یافته بود، توجه همین روستائیان فقیر را بخود جلب می کرد. در چنین شرایطی، خانواده سید جعفر خردسال نیز در اثر تاراجگری خوانین شاهسون، در سال ١٢٨۴(١٩٠۵) به باکو مهاجرت کرد. سید جعفر پیشه وری از همین تاریخ تا سال ١٢٩٢ (١٩١٣) تحصیلات ابتدایی خود را در روستای بولبوله واقع در شبه جزیره آبشوران ادامه داد و در عین حال، در مدرسه خود به کار مشغول گردید. پیشه وری در اواسط سال ١٢٩٢ (١٩١٣) در روستای خیردالان به تأسیس مدرسه اقدام نمود و تا سال ١٢٩۶ (١٩١٧) در آنجا تدریس می کرد. او در باره این دوره از زندگی خود می نویسد: پس از پایان تحصیلات به شغل آموزگاری مشغول شدم. به برکت علاقمندیم به تحصیل و مطالعه کتاب، تا سن بیست و پنج سالگی تمام اوقات فراغتم را در کتابخانه ها گذراندم. بیشتر به مطالعه در زمینه تاریخ، ادبیات و فلسفه علاقمند بودم. در این دوره بود که جنگ جهانی اول و به دنبال آن انقلاب کبیر روسیه اتفاق افتاد.
فعالیت های سیاسی سید جعفر پیشه وری از همین دوره آغاز گردید. بنا به گفته خود وی، امواج اقیانوس انقلاب اجتماعی او را نیز بسان همه جوانان از جای خود تکان داد و به میدان مبارزه کشاند. بر اساس نوشته های میر جعفر جوادزاده که در اوایل سال ١٢٩۶در روزنامه «آچیقسؤز» درج شده، معلوم می شود که وی در دوره جنبش توده ای منجر به انقلاب بورژوا- دموکراتیک در روسیه در میدان مبارزه حضور فعال داشته است.
سید جعفر پیشه وری در آن دوره در نشستهای سازمانهای حزب سوسیال- دموکرات ایران در قفقاز شرکت و فعالیت می کرد. او در باره فعالیتهای خود در این دوره می نویسد: «من هم یکی از جوانان ایرانی بودم که در مبارزات آزادیخواهانه خلقهای روسیه از نزدیک شرکت داشتم. علاوه بر مبارزات آزادیخواهانه، تعلق ملی و تفکراتم یکی دیگر از مهمترین عواملی بود، که مرا به جبهه کار بزرگ و شرافتمندانه جلب کرد. من درک می کردم، که نجات و سعادت میهن و ملت با کسب قدرت انقلابیون روسیه پیوستگی تنگاتنگ دارد. می دانستم که اگر در روسیه پرچمی غیر از پرچم پرشکوه لنین برافراشته شود، استقلال و آزادی خلقهای ایران همیشه در خطر خواهد بود».
سید جعفر پیشه وری از دی ماه سال ١٢٩٧ (ماه ژانویه ١٩١٨) همکاری خود را با روزنامه «آذربایجان جزء لاینفک ایران»، ارگان تشکیلات حزب دموکرات ایران در آذربایجان آغاز می کند. او مواضع بسیار اصولی دموکراتهای ایران را در صفحات همین روزنامه بازتاب می دهد. سید جعفر پیشه وری در نخستین شماره روزنامه در باره فعالیتهای نیروهای اجتماعی مترقی ایران و امکانات و شرایطی که برای فعالیت تشکلهای ترقیخواه کشور بوجود آمده، بحث می کند.
واضح است، که شور انقلابی سید جعفر پیشه وری در فضای محدود روزنامه «آذربایجان جزء لاینفک ایران» نمی گنجید. او می بایست فضای وسیع تری برای فعالیت خود ایجاد کند. روی این اصل، در اواسط سال ١٢٩٨ با تأئید و ضمانت محمد فتح اللهزاده، یوسف، یعقوب و بهرام آقازاده به عضویت تشکیلات فرقه (حزب) عدالت ایران در باکو پذیرفته می شود. در این دوره، سید جعفر پیشه وری از سوی ایرانیان ترقیخواه در مدرسه تازه تأسیس «اتحاد» در باکو به تدریس مشغول می شود. در زیر پرچم فرقه عدالت در راه آزادی خلقهای ایران مبارزه می کند.
کمیته مرکزی فرقه عدالت پس از پذیرش رسمی عضویت سید جعفر پیشه وری، وی را بعنوان دبیرمسئول ارگان خود- روزنامه «حریت» برگزید. سید جعفر پیشه وری تا روز تشکیل جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی (٢٨ آوریل ١٩٢٠) در این پست به انجام وظیفه مشغول می گردد. او در باره اوضاع دشوار دوره انتشار روزنامه چنین می نویسد: «…از زمان آغاز انتشار روزنامه حریت اوضاع چنان دهشتناک، چنان وخیم بود، که از بیم تعقیب فرماندهی انگلیس، نمیتوانستیم نشانی دفتر کارمان را آشکار بنویسیم. با این حال، با خویشتنداری به راه خود ادامه می دادیم. به تناسب موقعیت، پاسخ مخالفان مان را می دادیم».
در سالهای ١٢٩٨-١٢٩٩ (١٩١٩-١٩٢٠) سید جعفر پیشه وری بموازات انتشار روزنامه حریت، در بخش روابط خارجی فرقه عدالت نیز انجام وظیفه می نمود و برای تشکیل شعب فرقه در مناطق مختلف این حزب کوشش می کرد.
در همین دوره، سید جعفر پیشه وری پس از کمک بسیار مؤثر در تأسیس و نشر روزنامه «کمونیست»، برای بازگشت به میهن تعجیل می کرد. بطوری که روشن است، در همان زمان جنبشهای دموکراتیک در جای جای ایران، بویژه، در استانهای آذربایجان، گیلان و خراسان در حال اوج گرفتن بود. در نتیجه فشارهای مبارزاتی نیروهای آزادیخواه، نیروهای اشغالگر انگلیس تا قزوین عقب نشستند و جنگلیها کنترل شهر رشت را بدست گرفتند. در چنین شرایطی، حزب عدالت ایران برای تشکیل جبهه واحد مبارزه علیه ارتجاع داخلی و امپریالیستهای سلطهگر و الغای معاهده منفور وثوقالدوله تلاش می کرد. به همین منظور با رهبران جنبش جنگل رابطه برقرار کرد. در اوایل خرداد سال ١٢٩٩(٢٣ مای ١٩٢٠) برای گفتگو با میرزا کوچک خان یک هیأت ویژه به سرپرستی سید جعفر پیشه وری به شهر رشت فرستاد. مذاکرات به نتیجه مطلوب می رسد و در اواسط خرداد ماه، یعنی در تاریخ ۴ ژوئن تشکیل جمهوری گیلان اعلام می گردد. پست وزارت خارجه این دولت انقلابی به عهده سید جعفر پیشه وری سپرده می شود. او ضمن بحث از زندگی خود در این دوره می نویسد: «… بدون فوت وقت به آنجا (گیلان) رفتم. همانطور که بسیاری از دوستان آن دوره اطلاع دارند، در آنجا همواره در صف اول بودم. با انتشار روزنامه، ایراد سخنرانیها، طرح مسائل ملی، زیر بار دشوارترین مسئولیتها می رفتم. آن وقتها، جوان بودم. کار، فعالیت، باور و اعتقاد مرا به پیش می راند، صرفنظر از میل و خواست خود، نفوذ و اعتبار مرا در صفوف آزادیخواهان تقویت می کرد. این نیز موجب تشویقم می گردید. بهمراه بسیاری از دوستان صمیمی که اکنون به عضویت حزب توده ایران درآمده اند، آن وقتها در دهات، در شهرها و جبهه ها، در زیر آتش توپها می جنگیدیم و پیش می رفتیم. یگانه غذای روحمان عقیده و ایمان بود. وقتی که قلم بدست می گرفتم و یا در هر قدمی که برمی داشتم، همان طبقه ای در جلو چشمم مجسم می گشت که برای دفاع از منافع آن مبارزه می کردم».
تقویت جنبشهای آزادیخواهانه در ایران در این دوره، بخصوص در استانهای آذربایجان، گیلان و خراسان، برای سازمانهای ایالتی حزب عدالت که تا آن دوره مجبور به فعالیت در شرایط مخفی بودند، زمینه مساعدی فراهم کرد. بطوریکه می دانیم، یکسری تشکلهای سیاسی وابسته به طبقه فئودالها، روحانیت، سرمایهداران و سرمایهداران خردهپا، از جمله آنها، انجمنها و فرقه هایی مانند «اعتدالیون»، «اتحاد ترقی»، «اتحاد اسلام»، «دموکرات تشکیلی» و «ضد دموکرات تشکیلی» ناتوانی خود را در ایجاد تغییرات در حیات سیاسی و اجتماعی ایران نشان داده بودند.
در چنین اوضاع و احوالی، ایجاد مرکز واحد نیروهای انقلابی ایران برای مبارزه علیه ارتجاع و امپریالیسم و تشکیل قرارگاه معتبر و تأثیرگذار آنها ضروری بود. دستیابی به این هدف فقط با تشکیل حزب کمونیست ایران می توانست امکان پذیر باشد. رهبری حزب عدالت با درک بسیار درست و دقیق این ضرورت، از اوایل سال ١٢٩٩ (ماه مه سال ١٩٢٠) به تدارکات گسترده ای دست زد. فعالیت پیشه وری در خصوص این موضوع بسیار چشمگیر بود. او برای تدارک نخستین کنگره حزب کمونیست به همراه یک هیأت ٢٣ نفره به انزلی سفر کرد. در نهایت، نخستین کنگره حزب کمونیست ایران در اردیبهشت ماه سال ١٢٩٩ (٢٢ ایون ١٩٢٠) در انزلی برگزار گردید. نمایندگان کنگره، سید جعفر پیشه وری را بهمراه آقازاده، علیخانوف، سلطانزاده، میر بشیر قاسموف، بعنوان اعضای هیأت رئیسه کنگره انتخاب کردند. او در خصوص فعالیتهای دفتر روابط خارجی فرقه عدالت به کنگره گزارش داد. در جریان انتخاب اعضای رهبری فرقه، سید جعفر پیشه وری به عضویت کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران و بعنوان دبیر شعبه تبلیغات کمیته مرکزی انتخاب گردید.
در تیر ماه سال ١٣٠٠(ژوئن- ژوئیه ١٩٢١) سید جعفر پیشه وری بر اساس اعتبارنامه شعبه تبریز حزب کمونیست ایران، بعنوان نماینده رسمی در کنگره سوم انترناسیونال شرکت کرد. او پس از پایان کار کنگره به تهران بازگشت و به فعالیت در جمع هیأت رئیسه کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران پرداخت. در این بین، او روزنامه «حقیقت» ارگان مرکزی اتحادیه کارگری را که در جنب حزب تشکیل شده بود، منتشر کرد. سید جعفر پیشه وری در خصوص فعالیت در دوره مذکور چنین مینویسد: «در دوره پایانی نهضت جنگل ما در تهران علاوه بر تشکلهای سیاسی موجود، روزنامه «حقیقت»، ارگان شورای مرکزی اتحادیه کارگران را که بیش از هفت هزار عضو داشت، تأسیس کردیم. به استثنای چند مقاله نوشته شده توسط رفقای آزادیخواه آن دوره، همه سرمقاله های همین روزنامه را من نوشته ام… در آن دوره که ما روزنامه را منتشر می کردیم، تعداد مقاله نویسان، صاحب نظران در موضوعات علمی بسیار کم بود. در میان ما دکترهای علوم، افراد دارای تحصیلات عالی یا دیپلم وجود نداشت».
سید جعفر پیشه وری با درک تمایلات دیکتاتورمآبانه رضا خان یکی از نخستین انسانهایی بود که بر علیه او شورید و این مبارزه شجاعانه خود را تا پیروزی بر اصول مدیریتی رضا خان حتی یک لحظه متوقف نکرد. در دوره ای که هنوز پرده از روی اقدامات خطرناک و نیات پلید رضا خان برنیافتاده بود، سید جعفر پیشه وری مقاصد رضا خان را بسیار دقیق درک می کرد و می دانست در اثر قدرت طلبی و مال پرستی خود کشور به سوی چه گرداب خطرناکی سوق می دهد. سید جعفر پیشه وری در تشریح همین دوره می نویسد: «آن روزها اوضاع بسیار سخت و دشوار بود. اما به برکت درک خود و اتحاد نمایندگان نامدار اقشار و طبقات زحمتکش ایران حملات کوبنده ما علیه شاه سابق روز به روز شدت می گرفت، تقویت می شد…این مبارزه شرافتمندانه ما بمدت نه سال ادامه یافت. در تمام سنگرهایی که رضا خان با خشونت تصرف و اشغال کرده بود، سینه خود را سپر می کردیم».
پس از تشدید تعقیب پلیس و توقیف روزنامه «حقیقت» در تهران در سال ١٣٠١ (١٩٢٢)، بعنوان دبیر مسئول شعبه جنوب حزب کمونیست ایران برگزیده می شود و تا سال ١٣٠٢ (١٩٢٣) در اصفهان به فعالیت خود ادامه می دهد. اما پلیس رضا خان در راه فعالیت علنی پیشه وری مانع ایجاد می کند. در اثر تشدید تعقیب های پلیس پیشه وری نیز مثل سایر اعضای حزب ناگزیر به مبارزه در شرایط مخفی روی می آورد. او، در توصیف همین دوره اینگونه می نویسد: «بعد از به میدان آمدن رضا خان جریان ما راه دیگری در پیش گرفت. با شروع اعدام های بی امان، زندان و تبعیدها، ما ناچار به تغییر تاکتیک های مان بودیم. در پی بازداشت ها و حملات پلیس، مرکز فعالیت مخفی ما چهار بار در هم کوبیده شد. و لیکن، ما که سربازان راه آزادی بودیم، با درک مسئولیت مان مرکز پنجم را سازمان دادیم. فعالیت های مطبوعاتی مان را به اروپا منتقل کردیم. در چنین شرایطی، روزنامه ها و مجلات مان را از دیوار چین که پلیس رضا خان در مرزها ایجاد کرده بود، به طرق مختلف به داخل کشور می آوردیم. اعلامیه ها، کتابها و جزوات منتشر شده در شرایط مخفی، درخشان ترین نمونه های زندگی اجتماعی و فعالیت های ما را تشکیل می دهند».
با وجود این ها، پلیس رضا خان در دی ماه سال ١٣٠٩ (دسامبر ١٩٣٠) سید جعفر پیشه وری و شماری از پیشروان حزب کمونیست ایران را بازداشت کرد. از این تاریخ او ١١ سال تمام در زندان به سر برد. اما دیوارهای بلند و درهای آهنی زندان قصر قاجار نتوانست اراده پولادین سید جعفر پیش وری را در هم شکند. او در زیر شدیدترین شکنجه ها و فشارهای پلیس مقاومت کرد. حتی در خطرناکترین شرایط در امر مبارزه کوتاهی نکرد. سید جعفر پیش وری از زندگی خود در این دوره چنین تصویری ارائه می دهد: «… به هر حال، در سال ١٣٠٩ زندانی شدیم. تعداد ما زیاد بود. اکثریت رفقای ما با مقاومت و متانت فوق العاده زندان را تحمل می کردند. ما پایداری کردیم، رزمیدیم، هفته ها از خوردن امتناع کردیم، در دفاع از موضع مان مقاومت کردیم. در روزهایی که انسانهای عادی جرأت نمی کردند با امضای خود در خصوص مسائل ساده سیاسی بنویسند، صدای رسای ما همیشه بلند بود. پلیس رضا خان نمی توانست ما را نادیده بگیرد. در مدت ٨ سال هیچ کسی جز ما در زندان قصر قاجار زندانی نشد. تمام دستگاه جلادی رضا خان در این ٨ سال روی ما متمرکز شده بود. قصد داشتند ما را به مرگ تدریجی از میان بردارند. بهتر رفقای مان را از دست دادیم. بلحاظ جسمی تاب ایستادن نداشتیم. اما در سایه روحیه و اراده قدرتمندمان به مبارزه ادامه دادیم. بالاخره بعد از ٨ سال گروه ۵٣ نفر را به زندان قصر قاجار آوردند». زندانی کردن۵٣ نفر، در رأس آنها دکتر تقی ارانی- فرزند دلاور خلق قهرمان آذربایجان، کنشگر برجسته حزب کمونیست ایران در ماه اردیبهشت سال ١٣١۶ موجب یأس و نومیدی سید جعفر پیشه وری نگردید.
او، این حادثه را بمثابه رمز تقویت روحیه و اراده مبارزاتی آزادیخواهان ایران، رشد شعور سیاسی توده ها و عجز دیکتاتوری رضا خان ارزیابی می کند. او، تجارب مبارزاتی خود را به نسل جوان می آموزد. از ریاکاری پلیس سخن به میان می آورد. در خفا تدریس می کند، و راه های فعالیت در رندان را نشان می دهد.
سید جعفر پیشه وری با ذکر خاطرات این دوره می نویسد: « روحیه این جوانان (۵٣ نفر) با مشاهده روحیه قوی ما برغم تحمل ٨- ٩، حتی ١٠ سال زندان، تقویت می شد، نیرو می گرفتند. شهامت و فداکاری هایی نشان می دادند، که باید با طلا در تاریخ ایران نوشت. دکترها و پروفسورها که چشم و چراغ روشنفکران ایران بودند، همانند مبارزان آبدیده به اعتصاب غذا دست می زدند، می رزمیدند، سرکوب می شدند، توهین و تحقیرهای پلیس را با خنده های تلخ و استهزا پاسخ می دادند. از دادن قربانی نه فقط به هراس نمی افتادند، حتی با شوق و شهامت بیشتر به مبارزه تداوم می بخشیدند».
سید جعفر پیشه وری در سال ١٣١٩ (١٩۴٠) از زندان قصر آزاد می شود. اما پلیس رضا خان بلافاصله او را به کاشان تبعید می کند و پس از مدت کوتاهی که در آنجا تحت نظر بود، او را دو باره بازداشت می کند.
همانطور که واضح است، آغاز جنگ جهانی دوم، ایجاد میدان وسیع برای فعالیت فاشیستها در ایران توسط رضا خان و خرابکاری های فاشیزم آلمان در داخل کشور، مو جب شرایط غیرقابل تحملی در سال ١٣٢٠ شده بود. دفع خطر فاشیست های آلمان که در ایران لانه کرده بودند، برای اتحادیه ضد فاشیستی به اولویت تبدیل شده بود. بدین سبب، در تاریخ ٣ شهریور سال ١٣٢٠ (٢۵ اوت ١٩۴١) واحدهای ارتش اتحاد شوروی بر اساس بند ۶ معاهده سال ١٩٢١ بین ایران و اتحاد شوروی، به خاک ایران وارد شدند. قوای انگلیس نیز در مناطق جنوبی کشور مستقر گردیدند. رضا خان که به دست نشانده هیتلر تبدیل شده بود، با کمک استعمارگران انگلیس از کشور فرار کرد و به این ترتیب، دیکتاتوری ٢٠ ساله او به پایان رسید. در چنین شرایطی، سید جعفر پیشه وری نیز در روز ٢٣ شهریور سال ١٣٢٠، مثل سایر زندانیان از زندان کاشان آزاد شد و به تهران آمد. اما، ترور و فشارهای ٢٠ ساله تمام تشکلهای مترقی در کشور را منکوب کرده بود. بنا به گفته سید جعفر پیشه وری زمانی که آنها در خانه سلیمان میرزا اسکندری اسکان گزدیده بودند، هیچگونه تشکیلات، مطبوعات و یا انجمن در ایران وجود نداشت. حتی تجمع آزادیخواهان در یک جا خطرناک بود.
صرفنظر از تمامی مشکلات مورد ذکر، سید جعفر پیشه وری باتکاء نیروی پایان ناپذیر خود، همراه و همگام با همفکران و رفقای خود برای تشکیل مرکز جدید زحمتکشان ایران به فعالیت پرداخت. از سوی دیگر، او با بهره گیری از حرفه روزنامه نگاری خود، مقدمات انتشار روزنامه «آژیر» را تدارک دید و نخستین شماره روزنامه را در روز اول خرداد سال ١٣٢٢ (٢٣ مه ١٩۴٣) به جامعه ایران تقدیم نمود. سید جعفر پیشه وری در همین شماره نخست ماهیت منفور و مردار محافل وابسته را افشاء کرده و بصورت کاملا عریان و آشکار نوشت، که روزنامه آژیر برای نشان راه های مبارزه آشتی ناپذیر با طبقات خطرناک را که با رضا شاه همکاری می کردند، به توده های زحمتکش ایران تلاش خواهد کرد. لازم به تأکید است که سید جعفر پیشه وری بواسطه همین روزنامه علیه امپریالیسم مبارزه می کرد و ضربات سختی بر ایدئولوژی فاشیزم وارد می آورد.
بگونه ای که معلوم است در ارتباط با پایان مجلس سیزدهم ایران در این دوره، تصمیم دایر بر شرکت سید جعفر پیشه وری در انتخابات مجلس چهاردهم و استفاده از تریبون مجلس برای مبارزه علیه ارتجاع و امپریالیسم اتخاذ می گردد.
سید جعفر پیشه وری بعنوان نماینده حزب توده ایران انتخاب می شود. این حادثه را پیشه وری بمثابه تسخیر یک سنگر دیگر در مبارزه اجتماعی ارزیابی نموده، می نویسد: «امر نمایندگی در مبارزه اجتماعی ما هدف نیست، بلکه، یک وسیله است… در تداوم پایدار مبارزه ای که در راه نیل به اهداف و مقاصد خود از٣٠ سال پیش آغاز کرده ایم، امروز نمایندگان مجلس انتخاب می شوند. دکتر رضا رادمنش و دیگران به نمایندگی مجلس انتخاب شدند. آرزو و خواستهای ما را آنها از تربیون مجلس به اطلاع عموم خواهند رساند. در صورت انتخاب شدن، ما نیز بی شک به وظیفه خود عمل خواهیم کرد. بعضی ها مجلس و نمایندگی در آن را طور دیگری تصور می کنند. به باور ما آنجا نیز یک جبهه مبارزه است. در آنجا مبارزه، نبرد و فداکاری در انتظار ماست».
نامزدی سید جعفر پیشه وری به نمایندگی مجلس باعث عصبانیت ارتجاع ایران گردید. سهیلی ها، تدین ها، ژنرال مقدم ها، در یک کلام، همه عوامل ارتجاع در حوزه انتخابیه تبریز به تبلیغات علیه او دست زدند. بمنظور شکستن آراء، بیش از ٢٠٠ نفر نامزد انتخاباتی معرفی کردند. اما، بی توجه به تمام ترفندها، زحمتکشان مبارز و آگاه تبریز با ١۵٧٨٠ رأی پیشه وری را به نمایندگی مجلس ایران انتخاب کردند. ارتجاع ایران در مواجه با این پیروزی درخشان به حیله تازه ای دست زد و بمنظور وقت کشی، تأئید اعتبارنامه نمایندگان انتخابی تبریز را به امروز- فردا انداخت تا توانست در مجلس ایران یک گروه مخالف مرکب از عناصر خودفروخته علیه سید جعفر پیشه وری تشکیل دهد. به این ترتیب، در جلسه مورخ ٢٢ تیر ١٣٢٣(ژوئن ١٩۴۴) مجلس، اعتبارنامه نمایندگی پیشه وری با ۴٧ موافق در مقابل ۵٠ رأی مخالف رد شد.
سید جعفر پیشه وری این حادثه را بعنوان مصداق بی شعوری ارتجاع ایران ارزیابی نمود و نوشت: «رد شانزده هزار رأی تبریز با ۵٠ رأی مغرضانۀ مرتجعین بی شعور ایران، در واقعیت امر، به نفع ما و بر علیه خود آنها بود».
در این دوره، او در مطبوعات یک تشکیلات علنی بنام «جبهه آزادی» که از ۴۴ روزنامه روزانه تشکیل یافته بود، به فعالیتهای خود در راه بیداری توده ها و تسلیح معنوی آنها با تمام نیرو شدت بخشید.
سید جعفر پیشه وری یکی از شخصیت هایی بود که وجود شرایط انقلابی در آذربایجان را درک می کرد. از این رو، فرقه (حزب) دموکرات آذربایجان تحت رهبر وی تشکیل گردید. این دوره را می توان دوره شکوفایی سازمانگری و استعداد قوی رهبری پیشه وری نامید. در سایه تجارب انقلابی غنی و تبهر سید جعفر پیشه وری در امر سازماندهی، فرقه دموکرات آذربایجان تحت رهبری او موفق شد در مدت کوتاهی همه طبقات زحمتکش و نیروهای ملی آذربایجان را در زیر پرچم خود گرد آورد و نهضت ملی تاریخی را رقم بزند.
سید جعفر پیشه وری در کنگره نخست فرقه دموکرات آذربایجان با کسب تمام آراء به ریاست فرقه انتخاب گردید. او در تهیه بیانیه تاریخی موسوم به «بیانیه ١٢ شهریور»، انتشار روزنامه «آذربایجان»، طرح خواستهای ملی خلق آذربایجان و دفاع از آن نقش بی بدیلی ایفا کرد. پیشه وری نهضت ملی ٢١ آذر خلق آذربایجان را در زیر رهبر فرقه دموکرات تشکیل داد. پس از پیروزی این نهضت، مجلس ملی آذربایجان پیشه وری را بعنوان نخست وزیر حکومت ملی آذربایجان برگزید. این مجلس با احیای حق تعیین سرنوشت خلق آذربایجان در چهارچوب ایران، شرایط تکلم و تحصیل و کتابت آذربایجانیها به زبان ملی را فراهم آورد. امکانات تحصیل و تدریس به زبان مادری در مدارس را تأمین نمود. اصول تحصیل اجباری را اجرا کرد. گامهای جدی برای لغو بیسوادی برداشت. برای نخستین بار دارالفنون تأسیس کرد. روزی هشت ساعت کار و قانون کار مترقی برای کارگران تدوین نمود. برابر حقوقی زنان با مردان را برای نخستین بار در تاریخ ایران برسمیت شناخت. با اجرای اصلاحات ارضی، یک الگوی دارای اهمیت انقلابی نه تنها برای ایران، حتی برای کشورهای خاور نزدیک و میانه ارائه داد. به کارهای عمرانی بی سابقه در شهرها و روستاهای آذربایجان دست زد. حتی دشمنان قسم خورده خلق آذربایجان نتوانستند به این اقدامات حکومت ملی یکساله آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری اذعان نکنند. مطبوعات وابسته به محافل ارتجاعی غرب به دفعات نوشتند، که حکومت ملی آذربایجان به سرپرستی سید جعفر پیشه وری در مدت یک به اندازه نیم قرن کار کرد و این اصلاحات قابل انکار نیست.
هجوم خائنانه رژیم ارتجاعی ایران با کمک فعال امپریالیسم آمریکا به آذربایجان، خونهای ریخته شده بوسیله جلادان شاهپرست، اگر چه موجب تکدر شدید خاطر پیشه وری گردید، اما باعث یأس و نومیدی وی نشد.
پس از این حادثه او، بموازات تداوم تجارب فعالیتهای تشکیلاتی در مهاجرت، برای غنای ارثیه ادبی همه جانبه و همه سویه خود کوشش می کرد.
قلب سید جعفر پیشه وری که در آرزوی آزادی و استقلال ایران و آذربایجان می تپید، در تاریخ ٢٠ تیر ماه سال ١٣٢۶ در اثر تصادف جاده ای از تپش باز ایستاد. اما این پرچم پرافتخار مبارزه انقلابی که او در تمام عمر برافراشت، امروز فرقه دمکرات آذربایجان در راه رسیدن به اهداف اصلی در اهتزاز نگه داشته است…