ائلدار موغانلی؛ ترجمه از ترکی آذربایجانی: م. دانشجو
سی سال است که بخش بزرگی از خاک آذربایجان توسط دولت ارمنستان اشغال شده و علیرغم گذشت بیش از ۲۸ سال از پروسه صلح مبتنی بر مذاکره، هنوز نتیجهای حاصل نشده است. از سال ۱۹۹۴ در منطقه قرهباغ که مهد فرهنگی آذربایجان محسوب میشود، نواحی «خوجاوند»، «خوجالی»، «شوشا»، «آغدره» و «خانکندی» از طرف دولت ارمنستان اشغال، فجایع زیادی علیه اهالی غیرنظامی این نواحی اعمال شده و این بخش از خاک آذربایجان تحت استیلای دولت اشغالگر قرار گرفته است. علاوه بر آن، نیروهای مسلح ارمنستان با زیرپا گذاشتن هنجارهای شناخته شده حقوق بینالمللی و نقض آشکار آن، بخشهای جداییناپذیر دیگری از خاک آذربایجان شامل نواحی «لاچین»، «کلبهجر»، «آغدام»، «فضولی»، «جبرائیل»، «قبادلی» و «زنگیلان» را با هدف تأمین حاشیه امنیت برای «جمهوری قرهباغ» در سال ۱۹۹۴ تحت سیطره خود درآورده است. در نتیجه این جنگ اشغالگرانه ۸۰۰ هزار نفر از اهالی آذربایجان آواره شده، بیش از ۳۵ هزار انسان جان خود را از دست داده و جمعیت بزرگی از جنگزدگان خانه و کاشانه خود را ترک کرده و اجباراً در مناطق دیگری از کشور ساکن شدهاند.
«گروه مینسک» ۲۸ سال است که برای حل این مناقشه به روش صلحآمیز و از طریق گفتگو تلاش میکند. در این فاصله شورای امنیت سازمان ملل متحد برای عقبنشینی سریع دولت ارمنستان از اراضی اشغالی آذربایجان و خروج تمامی نیروهای اشغالگر از نواحی اشغال شده چهار قطعنامه صادر کرده، اما از جانب طرف ارمنستانی هیچگونه حرکت مثبتی در راستای اجرای عملی این قطعنامهها صورت نگرفته و تمامی مطالبات این نهاد بینالمللی تاکنون بیجواب مانده است.
اینک یک هفته است که بار دیگر جنگ شروع شده است. طرف ارمنستانی در اثر ضربات وارده در روزهای اول جنگ آمادگی خود را برای مذاکره اعلام کرده؛ دولت آذربایجان هم بر ضدحمله به قصد آزادسازی اراضی و نواحی اشغالی در داخل خاک خود تأکید میکند. در این میان به دلایل مشخصی «میانجیگران» و «حامیان» بینالمللی طرفهای درگیر بر مبنای سیاستهای مزورانه و «یک بام و دو هوا»ی خود به حل پایدار مناقشه آذربایجان و ارمنستان در کوتاه مدت آسیبهای جدی میرسانند.
میانجیگری برای حل مناقشه ارمنستان – آذربایجان، همچنین سیاست حمایت از طرفین جنگ، در گذشته بوده، امروز هم هست و تا زمانی که جنگ ادامه دارد نیز خواهد بود. اما در سی سال گذشته دولتهای میانجی و حامی طرفین مناقشه قرهباغ، با جانبداری از یکی از طرفین درگیر جنگ، بیشتر از هر چیز به دنبال منافع استراتژیک خود از منطقهی ژئوپلتیک قفقاز بودهاند و هستند و متأسفانه در این راستا میروند تا مناقشه قرهباغ کوهستانی را به سمت یک جنگ با ماهیت منطقهای سوق دهند. این سمتگیری باعث خواهد شد تا به موازات طولانی شدن جنگ ثروتهای مادی و معنوی هر دو طرف درگیری نیز نابود گردند.
از سویی دیگر طرفهای درگیر سعی خواهند کرد که سیاستهای تبلیغی و نگاه عمومی مردم خود به مسئله را در راستای تقویت ناسیونالیسم و ملیگرایی مدیریت کنند و با اعلام شرایط جنگی کشور به عنوان «خط قرمز»، از هر فرصتی برای ایجاد خفقان سیاسی، سرکوب اعتراضات اجتماعی، مطالبات صنفی و خواستههای دمکراتیک تودههای مردم و جامعه روشنفکری کشور استفاده کنند. این بدین معنی است که طولانی شدن جنگ در عین این که به نفع «میانجیها» و «دولتهای حامی» که منافع استراتژیکی معینی را در قفقاز دنبال میکنند میباشد، به نفع دولتهای درگیر در جنگ نیز هست. بر عکس آن، طولانی شدن جنگ به نابودی ثروتهای مادی و معنوی زحمتکشان هر دو کشور همسایه، افزایش فشارهای معیشتی و بطور کلی وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی و تشدید مشکلات زندگی مردم منجر خواهد شد.
امروز نه دولت اشغالگر، دولت سالهای ۹۰ هست و نه اوضاع سیاسی، اقتصادی و نظامی آذربایجان در وضعیت آن سالهاست. در چنین شرایطی آزادسازی هفت ناحیه اشغالی پیرامون قرهباغ از اشغال ارمنستان و بازگرداندن آن به چهارچوب مرزهای شناخته شده و رسمی آذربایجان نخستین گام خواهد بود. بعد از آن هست که حل مشکل «قرهباغ کوهستانی» با در نظر گرفتن پیچیدگی آن به شرط ماندن در چهارچوب ارضی آذربایجان و با در نظر گرفتن تامین حقوق ملی – مدنی اهالی ساکن منطقه همچون سایر جوامع قومی ساکن در آذربایجان، از طریق نشستن بر میز مذاکره چندان هم مشکل نخواهد بود. در این راستا نهایت استفاده از امکانات نهادهای بینالمللی بویژه سازمان ملل متحد برای حل مسئله و تحقق تمامیت ارضی کشور آذربایجان، میتواند سیاستی منطبق بر واقعیات موجود برای حل مسئله «قرهباغ کوهستانی» باشد.
۱۱/۰۷/۱۳۹۹
*متن اصلی این یادداشت به زبان ترکی آذربایجانی در سایت «ایشیق» به آدرس زیر منتشر شده است:
https://ishiq.net/yaddast/25197