رفیق ورقا از میان ما رفت!
رفیق دکتر ماشااله ورقا، دانش آموخته ی دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران و آموزشگاه عالی ی شهربانی، عضو سازمان افسران حزب توده ی ایران، رئیس اداره ی اطلاعات و مراقبت شهربانی ی کل کشور در دوران کودتای بیست و هشتم مرداد، روز چهارشنبه بیست و هشتم ماه اکتبر، در سن نودو پنج سالگی، در شهر پراگ چشم از جهان فرو بست.
رفیق ورقا متولد ۱۳۰۴ بود و در مقدمه کتاب “راز ناگشوده” (انتشارات روزبه) دربارۀ کودکی و دوران جوانی اش می نویسد: “در خانوادهای زیستهام که از مِهر مادری هوشیار به نام «فیروزه» و پدری نیکسرشت، سادهدل، خوشچهره، و بلنداندام به نام «هُرمُزدیار» برخوردار بودهام که حتّیٰ یک بار از زبان آنان سخنی درشت، تا چه رسد به سرزنش یا پرخاش، نشنیدهام. با برادر و خواهرانی خوشرفتار بزرگ شدهام که از محبت و کمک و یاریهای یکدیگر از خردسالی تا سالمندی بهرهمند بودهایم و تا کنون نیز از کمکهای مالی آنان بهرهوَرَم. تا کلاس ۴ دورهٔ تحصیل ابتدایی را در دبستان زرتشتیان یزد و کرمان خواندم، و ادامهٔ دورهٔ دبستان و سپس تحصیل متوسطه در دبیرستان ابن سینا را در شیراز گذراندم. دبیرستان ابن سینا مدرسهای بود که کلیمیها، زرتشتیان، بهاییان، مسیحیان، و دیگر اقلیتهای مذهبی یا نژادها به آن میرفتند، ولی اکثریت شاگردان از مسلمانان بودند. این دبیرستان در کنار دبیرستان نمازی شیراز از بهترین دبیرستانهای آن شهر شمرده میشد. محیطی داشت که نمونهٔ همزیستی و پیوندهای دوستانه میان دانشآموزان با آیینها و اعتقادهای گوناگون بود. دورهٔ دوّم را در دبیرستانهای شاهپور و حیات در شیراز به پایان بردم و در سال ۱۳۲۴ برای تحصیل وارد دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران شدم و سپس به تشویق و توصیهٔ دانشجویان به همراه دو دانشجوی دیگر دانشکدهٔ حقوق به نام «نورالله شفا» و «روحالله مقیمی» پس از گذراندن آزمونهای ورودی، به آموزشگاه عالی شهربانی نیز پذیرفته شدم… در دانشکده حقوق و آموزشگاه شهربانی، برخورد و آشنا شدن تدریجیام با ستیزهای اجتماعی و شخصی و اختلاف و نبرد طبقاتی که در آن سالها در کشور جریان داشت، برگ نوینی در دفتر زندگانی شخصی و اجتماعیام گشود.”
رفیق در دوران مهاجرت اجباری در رشته ی اقتصاد به تحصیل پرداخت و با پایان موفقیت آمیز تحصیل در دانشکده ی اقتصاد پراگ بعد ها در همین دانشکده به سمت استادی رسید و بیش از یک ربع قرن در این سمت به تدریس و تحقیق و نوشتن کتاب و جزوه های تدریسی پرداخت. وی به خاطر اخلاق و سلوک انسانی، خوش مشربی و گفتار شیرین در بین دانش جویان و همکاران دانشگاهی از محبویت برخوردار بود.
با وجود سال های متمادی دوری از ایران، با پی گیری و حساسیت حوادث سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ی کشور را دنبال می کرد. میهن دوستی و علاقه اش به فرهنگ و ادبیات و زبان فارسی مثال زدنی است. حاصل ممارست و تلاش وی در توضیح و تحلیل یکی از طوفانی ترین دوره های تاریخ معاصر ایران به صورت بازگویی ی مستند و خاطرات شخصی در برخورد بی واسطه با حوادث، در چند جلد کتاب، یادگار با ارزشی است از سال های آخر حیات رفیق و آموزه ای مفید برای نسل آینده ی مبارزان راه آزادی و عدالت اجتماعی.
رفیق ورقا به مناسبت شصتمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد در جلسه ای که در وین از سوی واحد حزبی در این کشور برگزار می شد حضور یافت و در یک سخنرانی به یادماندنی از مشاهدات و تحقیقاتش پیرامون این کودتا سخن گفت و به پرسشهای مطرح شده پاسخ داد. رفیق ورقا برای آن که شنوندگان هر چه بهتر شرایط آن روز ایران را درک کنند از سالها پیش از کودتا آغاز کرد، از پا گرفتن استبداد رضا شاهی و جنایاتی که برخی فرماندهان ارتش آن روز در رویارویی با مبارزین انجام می دادند وسپس به معرفی برخی شخصیتهای سیاسی درجه اول آن روز ایران که بر روند رویدادهای سیاسی کشور تاثیرمستقیم داشتند پرداخت.
رفیق ورقا ژرفای دخالت کشورهای امپریالیستی انگلیس و آمریکا در امور داخلی ایران را بر اساس اسناد افشا شده در این رابطه به شکلی عینی و ملموس تشریح کرد و بطور سیستماتیک روند شکل گیری کودتا را توضیح داد. در این رابطه رفیق ورقا از مشاهدات خود و همچنین از اطلاعاتی که کارآگاهان شهربانی در روزهای پیش از کودتا و در روز ۲۸ مرداد از سطح شهر تهران به او می دادند سخن گفت و از پیروزی کودتاگران و پیامدهای شوم آن و دستگیری های گسترده پس از آن. رفیق ورقا از جمله اظهار داشت که اگر پست های دکتر غلامحسین صدیقی وزیر کشور و شهید دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه ی دولت ملی دکتر محمد مصدق با هم جا به جا می شدند شاید کودتای خونین ۳۲ هرگز رخ نمی داد ویا نمی توانست پیروز شود. دکتر ورقا در رمز گشایی از این تحلیل پر اهمیت تاریخی از جمله به دلیری و از جان گذشتگی دکتر حسین فاطمی اشاره کرد و گفت که وی می توانست با چنین کاراکتری به عنوان وزیر کشور چرخ دنده های بی رحم کودتا را در هم شکند.
از رفیق ورقا آثار برجسته ای همچون: «چند و چون فروریزی دکتر مصدق و بررسی کنش حزب تودهٔ ایران»؛ «پیگرد و رهایی افراشته – برگی از دفتر خودکامگی»؛ «نفت، خون، دیکتاتوری»؛ «راز ناگشوده» و «در سایۀ بیم و امید» افزون بر کتاب های درسی و نوشته های علمی به جا مانده است.
رفیق ورقا در آغاز کتاب «چند و چون فروریزی دکتر مصدق و بررسی کنش حزب تودهٔ ایران»، در یادداشت کوتاهی نوشت: «چند سال پس از نگارش آن، با پشت سرنهادن هفت خوان سدها و تنگناهای کار مطبوعاتی در کشور، از سوی «انتشارات بازتاب نگار» زیر عنوان «ناگفته هایی پیرامون فروریزی حکومت مصدق و نقش حزب توده ایران» منتشر شده است. کتاب منتشر شده با این که به گمان مولف آن، یادآور «شیر بی یال و دم» می باشد، چون مورد استقبال خوانندگان و پژوهشگران قرار می گیرد، در همان سال به چاپ دوم می رسد… اکنون تمامی آن همچون ارمغان نوینی تقدیم هم میهنان برون مرزی می شود…»
رفیق ورقا از جمله نمایندگان شرکت کننده در ششمین کنگرۀ حزب تودۀ ایران بود و به خاطر نزدیک به هفتاد سال مبارزه در صفوف حزب توده ی ایران و وفاداری به آرمان های انقلابی و انسانی ی آن به پیشنهاد رفیق علی خاوری و با تایید کلیه ی نمایندگان شرکت کننده به عضویت افتخاری در کمیته ی مرکزی ی حزب توده ی ایران برگزیده شد. حزب توده ی ایران در گذشت رفیق ماشااله ورقا را به همسر و فرزند و همه ی رفقای توده ای تسلیت می گوید. یادش ماندگار!
دبیرخانۀ کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران
۲۶ آبان ماه ۱۳۹۹