تحكيم قدرت تـوده اي در آذربايجـان و اعـتلاي جنـبش خلق آذربايجان موجب اميدواري همه ی آزادي خواهان ايران شد، و براي اولين بار پس از انقلاب مشروطيت، خلقـي مصمم و يك پارچه در برابر حكومت و رژيم جـابر مركـزي ايسـتادگي كـرد و اولـين نتيجـه ي آن سـقوط كابينـه صدرالاشراف بود و به ناچار آقاي حكيم الملك رجل مشروطه خواه نخست وزير شد و به نام آنكه اهل آذربايجـان بود و سابقه و داعيه آزاديخواهي و مشروطه طلبي داشت، به قصد حـل مشـكل آذربايجـان و سروسـامان دادن بـه اوضاع ايران، به ميدان آمد. اولين راه حل به نظر مرتجعين تعويق انتخابات مجلس بود و دولت حكيمي بـا حمايـت اكثريت مجلس چهاردهم موفق شد انتخابات دوره ي پانزدهم مجلس را به بهانه ي حضور قشون خـارجي در ايـران معوق بگذارد و طرح تقديمي اكثريت مجلس چهاردهم با حمايت پنهاني عـده اي از اقليـت مجلـس چهـاردهم بـه شرح زير تصويب شد:
رياست معظم مجلس شوراي ملي
از نظر تأمين آزادي كامل و اينكه كمترين توهمي براي اظهارنظر در انتخابات دوره ي پانزدهم مجلس شوراي ملي براي هيچ يك از افراد ملت ايران پيش نيايد، امضا كنندگان ماده واحده ي ذيل را با قيد دو فوريت پيشنهاد و تقاضاي تصويب آن را داريم.
ماده واحده: انتخابات پانزدهمين دوره ي تقنينه مجلس شوراي ملي يك ماه بعد از تخليه ي خاك ايران از قواي بيگانه بـه عمـل خواهد آمد.
امضا كنندگان معروف اين طرح، جمال امامي – امير تيمور كلالـي- دكتـر طـاهري – ناصـر قشـقايي – جـواد بوشـهري – معتصم السلطنه فرخ – عباس مسعودي – ابوالفضل توليت، بودند كه حمايت پنهاني گروهي از فراكسـيون اقليـت ماننـد سـردار فاخر حكمت را به دنبال داشتند و ضمن مذاكرات طولاني بنا به پيشنهاد سردار فاخر حكمت طرح بالا به صورت زير در آمد و تصويب شد: « پيشنهاد مي كنم به محض اينكه تمام خاك ايران بر طبق پيمان سه گانه از نيروي قواي متفقين تخليه شد بلافاصله فرمان انتخابات صادر و انتخابات دوره ي پانزدهم شروع گردد. 1
پس از تصويب اين طرح پيشنهاد دكتر مصدق به شرح زير قرائت شـد:
«به جـاي مـاده ي پيشـنهادي، مـاده ي ذيـل را پيشنهاد ميكنم.
ماده واحده : براي تجديدنظر و اصلاح قانون انتخابات در صدور فرمان انتخابات سه مـاه تـأخير شـود». ايـن پيشنهاد با مخالفت شديد اكثريت مجلس مواجه شد و بالاخره به تصويب نرسيد.
از مجموع مطالعه ي مذاكرات طولاني جلسه 19 مهرماه 1324 مجلس شوراي ملي معلوم مي شود كه حضـور قـواي بيگانه در ايران بهانه و ترفندي بود كه ارتجاع توانست از ورود نمايندگان مترقي به مجلس پانزدهم جلوگيري كنـد. حضور قواي بيگانه در ايران بهانه اي شد براي دولت و دربار، تا از انجـام انتخابـات كـه برابـر قـانون بايـد برگـزار مي شد، جلوگيري كند. اين منع و تحريم انتخابات به بهانه ي حضور قواي بيگانه فقط ناظر به حضور قواي شوروي در ايران بود. ارتجاع كاري به تسلط و استيلاي كامل العيار امپرياليسم انگليس و مستشاران نظامي و مالي آمريكا بـر همه ي قواي مسلح كشور و منابع و اهرم هاي اقتصادي و فرهنگي كشور نداشت، حتي ارتجاع اين استيلا را استقبال مي كرد، زيرا حاكميت ارتجاع بر ايران معلول و مولود چنين استيلايي بود.
شادروان شيخ حسين لنكراني نماينده ي فراكسيون اقليت مجلس چهاردهم در مخالفـت بـا طـرح و مـاده واحـده ي پيشنهادي اكثريت حقايقي را افشا كرد و خطاب به معتصم السلطنه فرخ گفت: «يادت هست كه مي گفتي ايـران مجبـور است تحت حمايت انگلستان زندگي كند و من با سنگ به تو حمله كردم. يادت هست؟»
تلاش دكتر مصدق و فراكسيون حزب توده ايران براي جلوگيري از تصويب طـرح اكثريـت مجلـس چهـاردهم بـه نتيجه نرسيد. هدف اصلي متوليان مجلس چهاردهم جلوگيري از انتخابات و نفوذ نمايندگان دموكرات و انقلابـي و ملي به مجلس بود. علاوه بر آن برنامه ي شوروي ستيزي امپرياليسم كه بلافاصله پس از خاتمه ي جنگ جهـاني دوم در حال اجرا و گسترش بود، توسط هيئت حاكمه ي ايران دنبال مي شد. از طرفي، اعتلا و رشد جنـبش دموكراتيـك ايران كه وسيعاً تحت تأثير و حمايت حزب توده ايران و جبهه ي متحد آزادي قرارداشت، هيئت حاكمه ي ايران را به شدت وحشت زده كرد و انجام انتخابات در چنين شرايطي حاكميت استبدادي و استعماري دولت مركزي را كـه در لفافه و پوشش دموكراسي و سيستم مشروطه سلطنتي پنهان شده بود، متزلزل مي كرد. بنـابراين انجـام انتخابـات بـه بهانه ي وجود قشون خارجي، متوقف شد تا از ورود نمايندگان حزب تـودة ايـران و فرقـة دمـوكرات آذربايجـان و كردستان و شخصيت هاي آزادي خواه ملي به مجلس جلوگيري شود. تصويب اين طرح در آذربايجان و كردستان بـا عكس العمل شديد مردم روبرو شد. تجربه ي چهارده دوره ي انتخابات مجلس مشروطه سلطنتي، به رهبـران جنـبش دموكراتيك آذربايجان و كردستان و حزب تودة ايران آموخته بود كه، انتخابات تحت فرمان و اراده ي دولت مركزي و صندوق سازي هاي وزارت كشور و استانداران و فرمانداران متخصـص در صـندوق سـازي و انتخابـاتچي، گـروه گروه وكلاي بدون موكل را به ميدان بهارسـتان مـي آوردنـد و بـه نـام نماينـدگان ملـت در مجلـس شـوراي ملـي مي نشاندند، تا به وضع و تدوين قوانين مورد نياز هيئت حاكمه قيام و قعود كنند. بنابراين برنامه ي مشترك نيروهاي دموكراتيك و اصلاح طلب اين بود كه با تشكيل انجمن هـاي ايـالتي و ولايتـي از صـندوق سـازي و اعمـال قـدرت حكومت مركزي و دربار و ارتش تا حد امكان جلوگيري شود. به اعتبار وجـود انبـوهي از نوشـته هـا و مقـالات و اعلاميه ها در روزنامه هاي «رهبر» و « مردم »، قاطعانه مي توان اعلام كرد كه حزب تـودة ايـران فكـر و طـرح ايجـاد انجمن هاي ايالتي و ولايتي را به ميان مردم برد و همه ي شخصيت ها و احـزاب و محافـل ملـي و اصـلاح طلـب بـا شدت و ضعف مخصوص بـه خـود، ايـن پيشـنهاد را پذيرفتنـد و تـأثير مثبتـي در مجلـس چهـاردهم گذاشـتند و كميسيون هايي براي مطالعه و اجراي انتخابات انجمن هاي ايالتي و ولايتي تشكيل شد. لـيكن همـانطـور كـه دكتـر مصدق تصريح كرد؛ «بسياري از نمايندگان ديدند كه اگر انجمن هاي ايالتي و ولايتي تشكيل شود آنها نمي توانند به مجلس راه يابند». پس از انتصاب حكيم الملك به نخست وزيري فشار فرقة دموكرات آذربايجـان و حـزب تـودة ايـران و فرقـة دموكرات كردستان براي انجام انتخابات انجمـن هـاي ايالتي و ولايتي بيشتر شد و در گـيلان و مازنـدران و آذربايجان و كردستان ميتينگ ها و راهپيمايي هايي براي اين منظور تشكيل گرديـد و جبهـه ي متحـد ارتجـاع همـين خواست هاي قانوني را به تجزيه طلبي نسبت داد و موافقين اين طرح را يك عده وطن فروش و تجزيـه طلـب ناميـد. جنبش دموكراتيك آذربايجان منتظر الطاف و عنايات اولياي امور نشد، و با حضور و شركت همه ي اقشار نيروهـاي جبهه ي آزادي اعلام كرد كه «شعار امروز ما تشكيل انجمن هاي ايالتي و ولايتي است». فرقة دموكرات آذربايجان بلافاصله پس از انتصاب حكيمي به نخست وزيري، طي بيان نامـه ي مشـروحي بـه قلـم سـيدجعفر پيشـه وري در روزنامـه ي آذربايجان، انجام تقاضاهاي زير را به نام مردم آذربايجان از كابينه ي حكيمي خواستار شد:
1 –انتخابات انجمن هاي ايالتي و ولايتي در تمام ايران شروع شود.
2 –اكثريت مرتجع مجلس را قانع نماييد قانون تحريم انتخابات را كه زير پا گذاشتن علني قانون اساسي است، لغو كنند.
3 –مطالبات آزاديخواهان آذربايجان را عملي نمايند.
4 –كلوپ آزاديخواهان و اتحاديه هاي كارگران را باز نمايند.
5 –حكومت نظامي منحل شود.
6 –شر مأموران ژاندارمري از دهاقين رفع شود. 2
كابينه ي حكيم الملك با اعزام سهام السلطان بيات نخست وزيـر سـابق بـه آذربايجـان و مـذاكراتي كـه بـا شـادروان پيشه وري كرد، علي الظاهر خود را همراه نشان داد. اما همه ي اين بازي ها مقدمـه اي بـود بـراي دخالـت مسـلحانه در آذربايجان و تخطئه و تحريف اذهان عمومي از انجمن هاي ايالتي و ولايتي به عنوان يك دسيسـه ي تجزيـه طلبـي و جدايي آذربايجان از ايران عزيز و الحاق آن به كمونيسم و روسيه!!
فرقه ي دموكرات آذربايجان در جلسه ي عمومي كميته ي مركزي، هيئـت عامل هایی بـراي تهيـه ي مقـدمات انتخـاب انجمن هاي ايالتي و ولايتي تعيين كرد و به منظور ايجاد آمادگي اجتماعي و توده اي براي انجام چنين امـر خطيـري به توضيح مفهوم انتخابات ايالتي و ولايتي از طريق برپا ساختن ميتينگ هاي بزرگ، كنفرانس هـاي وسـيع و حاضـر كردن مردم براي مبارزه در اين راه تلاش وسيعي مبذول كرد و هدف عمده از اين ميتينگ ها خنثـي كـردن تبليغـات گسترده ي ارتجاع در مورد تجزيه طلبي آذربايجان از ايران بود. اولين كنگره و ميتينگ بزرگ كه بـا شـركت مرحـوم حاج عظيم خان برادر ستارخان سردار ملي به همين منظور تشكيل شد، به همه ي ايرانيـان اعـلام نمـود كـه «مـردم آذربايجان قانون اساسي را زنده خواهد كرد، و انجمن ايالتي و ولايتي و خودمختاري را تشكيل خواهد داد و درعمل بـرخلاف اكاذيب دشمنان نشان خواهد داد كه طرفدار جدي استقلال ايران هست و هيچوقت تجزيـه ي آذربايجـان را نخواسـته اسـت و نخواهد خواست». 3
در مقابل اين همه تأكيد و تصريح رهبران و شخصيت هاي فرقه ي دموكرات ايران، جبهه ي متحـد ارتجـاع و دولـت حكيمي درصدد قلع و قمع نهضت آذربايجان بود و دولت مركزي هر روز چنگ و دندان نشان مي داد، و ژاندارم هـا و عده اي از افسران مرتجع لشگر تبريز و تيپ رضاييه به فرماندهي سـرهنگ زنگنـه بـه كشـتار و آزار مـردم ادامـه مي دادند كه بازتاب آن در مجلس شورا و محافل سياسي تهران به صورت نطق دكتر مصدق ظاهر شد. بـه مـوازات رشد و اعتلاي جنبش دموكراتيك و استقبالي كه توده هـاي كشـاورز و محـرومين روسـتاها و پيشـه وران شـهري و روشنفكران از فرقه ي دموكرات آذربايجان به عمل آوردند، خواست هاي وسيعتري مطـرح شـد و شـكل و حـدود اختيارات و ماهيت و مفهوم انجمن هاي ايالتي و ولايتي با وضوح و روشني تمام طي 14 ماده اعلام شد. 4
با آنكـه مفاهيم كلي همه ي اين خواست ها مطابقت كامل با روح و مفاد قوانين انجمن هاي ايالتي و ولايتي داشـت، طـرح و بيان و اعلام آن بدين شكل، به مثابه يك اعلان مبارزه جدي با حاكميت مستقر در تهران تلقي شد و هيچ راهي بهتر از اين براي مقابله با حاكميتي كه حتي به يك شكايت و دادخواهي خلق آذربايجان توجه و عنايتي نمي كرد، وجـود نداشت. هيئت ملي آذربايجان با تكيه به نيروي مردمي خود در صدد ايجاد قوايي مسلح برآمد تا توده ي كشـاورزان بي دفاع را از تهاجم مسلحانه ژاندارمها و خوانين مسلح حافظت كند و چنين قوايي به همت جوانـان فـدايي آمـاده شد و فداييان مسلح، شهرداري تبريز را كه به تصرف لشگر تبريز درآمده بود، پس گرفتند و به دستور هيئـت ملـي، كشاورزان زنداني كه بلاتكليف در زندان تبريز به سر ميبردند، آزاد شدند. دستور سرلشـگر ارفـع بـراي سـركوب خلق آذربايجان امكان پذير نشد و مقاومت مذبوحانه سرتيپ درخشاني و سرهنگ ورهـرام فرمانـده و رئـيس سـتاد لشگر تبريز به جايي نرسيد و تبريز به تصرف هيئت ملي درآمد. تازه در چنين شرايطي آقـاي سـهام السـلطان بيـات براي مذاكره به تبريز وارد شد و همان وعده و وعيدهاي فريبنده را به ارمغان آورد.
سهام السلطان بيات نخست وزير سابق، به نام نماينده ي تام الاختيار دولت و اسـتاندار آذربايجـان بـا هيئـت ملـي بـه مذاكره نشست. از طرف هيئت ملي سيدجعفر پيشه وري، ميرزا علي شبستري، محمد بيريا شاعر معروف آذربايجان و فريدون ابراهيمي در مذاكره با بيـات و دولـت شـاهي، كفيـل اسـتانداري شـركت داشـتند. مـذاكرات طـولاني و بي حاصل به جايي نرسيد. غرض از مذاكره فقط به منظور به دست آوردن فرصت براي مقابلـه و سـركوب جنـبش آذربايجان بود. در اجراي اين هدف، دولت حكيمي همه ي راه ها را به روي خلق آذربايجـان بسـت. بانـك ملـي از صدور حواله به تبريز و شهرهاي آذربايجان خودداري كرد. هم چنين قواي مسلح به سمت تبريز حركت داده شـد. اما در شريف آباد قزوين به مانع حضور ارتش شوروي برخورد كرد. دولت حكيمي مي دانست كه نمي توانـد قـواي مسلح را از تهران حركت دهد، زيرا پيمان سه جانبه با متفقين مانع چنين اقدامي بود. اما براي زمينه سازي بين المللي عليه شوروي و ايجاد هيجان ملي و ناسيوناليستي در توده ي مردم به اين كار نمايشي دست زد و چه بسيار مردمـان ساده دل كه گول اغواگري هاي ملي گرايان مرتجع را خوردند و پيشاپيش ژاندارم ها و سربازان بـا هلهلـه و شـادي و قرآن به دست حركت كردند. با همه ي اين نمايشات و تهديد و ارعـاب حكيمـي، روز 21 آذر 1324 همـه ي امـور خلق آذربايجان به دست نمايندگان مردم سپرده شد و شادروان پيشه وري همكاران و مسئولين امور را به شرح زيـر به هيئت آذربايجان معرفي كرد:
دكتر سلاماالله جاويد وزير امورداخلي
جعفر كاوياني وزير نيروي مسلح فداييان
محمد بيريا وزير فرهنگ
غلام رضا الهامي وزير دارايي
دكتر مهتاش وزير كشاورزي
دكتر اورنگي وزير بهداري
يوسف عظيما وزير دادگستري
كبيري وزير راه و پست و تلگراف و تلفن
رضا رسولي وزير تجارت و اقتصاد
هيئت ملي، زين العابدين قيامي را به رياست ديوان تميز و فريدون ابراهيمي را به دادستاني كـل آذربايجـان انتخـاب كرد.
اين حركت بي سابقه ي انقلابي كه يادآور حكومت انقلابي گيلان در جنبش جنگل بود، با ابعاد بزرگتري مـورد موافقت و تأييد و تحسين «جبهه ي آزادي» قرار گرفته و مخالفت و هوچي بازي جبهه ي متحد ارتجاع را برانگيخـت، و موجب بهانه هايي شد كه تا امروز هم در بحث هاي تاريخي ادامه دارد.
امپرياليسم وارتجاع هر حركت انقلابي خلق را محكوم مي كند، به ويژه آنكه اگر آن جنبش بـه سـرانجام فاتحانـه اي نرسد و مغلوب و سركوب شود. نيش هاي زهرآلود نويسندگان بورژوازي عليه همه ي قيام هـايي كـه در آن، اسـاس مالكيت و ثروت و روابط ظالمانه ي كار و سرمايه متزلزل و لغو و ملغي شود، به كـار مـي افتـد. در مقابـل چنـگ و دندان هيئت حاكمه عليه نهضت 21 آذر آذربايجان و تزلزل و ترديد و ناپيگيري شخصيت هايي مانند مصدق كه در اين مقطع حساس و سرنوشت ساز بنا به ماهيت طبقاتي خود به طرف هيئت حاكمه و دولت مركزي تمايـل شـديد نشان دادند، احزاب ملي مانند حزب ايران، حركت انقلابي آذربايجان را كاملاً تأييد كردند. روزنامه ي جبهـه ارگـان حزب ايران در مقاله اي تحت عنوان «صدر در لباس حكيمي» ضمن پشتيباني از جنبش آذربايجان نوشت:
«نارضايتي در سراسر اين مملكت حكم فرماست. گفتيم كه فقط زور سر نيزه مانع قيام مسلح ايرانيان مي باشد. آنجايي كه نيرويي به كمك برسـد مطمئن باشيد انقلاب بروز خواهدكرد. امروز در آذربايجان نيروي مساعد پيدا شده، آذربايجان قيام كرده است، اگر نيروي مساعد در كرمان پيدا شود، كرمان بيچاره، كرمان عريان و گرسنه، كرماني كـه نـود درصـد مـردم آن بـه نـان شـب محتاجنـد، قيـام خواهندكرد. اگر در چهار گوشه ي مملكت علم طغيان افراشته شد همه را متجاسر و متمرد خواهيد خواند». 5
حتي روزنامه ي كيهان به قلم عبدالرحمن فرامرزي درباره ي آذربايجان چنين نوشت، «آنچه محقق است اين اسـت كـه در هر جاي دنيا نهضتي بر ضد هيئت حاكمه و وضع موجود بشود، به تهمت هاي زيـادي مـتهم مـي گـردد، مـن يقـين دارم آن روزهايي كه آذربايجاني ها نهضت مشروطه خواهي كرده بودند نيز در نزد هيئت حاكمه و طرفداران وضع موجود، به همـين گونـه تهمت ها منسوب مي گشته اند. قيام خياباني و ميرزا كوچك خان را به خاطر دارم كه به همين نسـبت هـا مـتهم بـود و در دولـت ملي ترين اشخاص يعني مرحوم مشيرالدوله آنها را اشرار و متجاسرين لقب دادند ولي امروز براي آنهـا گريـه مـي كننـد و لقـب آزاديخواه و مجاهد به آنها مي دهند». 6
روزنامه هاي وابسته به سيد ضياءالدين، جنجال بزرگي بپا كردند و حكومت نظامي تهران با حركـت دادن تانك هـا و قواي موتوريزه در خيابان هاي تهران، چشم غره رفت. همانطور كه كابينـه ي صدرالاشـراف را جنـبش و مقاومـت يكپارچه خلق آذربايجان و مبارزه مشترك حزب تودة ايـران و دكتـر مصـدق و روشـنفكران مترقـي، سـاقط كـرد، كابينه ي حكيمي نيز نتوانست دوامي بياورد و مخالفت هايي عليه حكيمي در مجمـوع هيئـت حاكمـه و در مجلـس بروز كرد كه از نطق دكتر مصدق در تاريخ اول بهمن 24 درك مي شود. «موقع امروز مملكت اقتضـا دارد كـه زمامـدار آينده مورد اعتماد جامعه و مورد توجه تمام دستجات پارلماني باشد والا دچار مشكلات مي گردد، و مساعي او نتيجه اي نخواهد داد. زمامدار آينده بايد سعي كند كه اختلاف را با هموطنان آذربايجاني مرتفع كند، و در سياست خارجي نظر من اين است كـه روابط ما با همسايگان حتي المقدور به وسيله ي مذاكرات مستقيم اصلاح شود و تعقيب امر در سازمان ملل متفق بايد بعد از يأس از مذاكرات مستقيم و به اصطلاح آخرالدوا باشد». 7
جنبش مقاومت آذربايجان به هيئت حاكمه ي مستقر در تهران فهماند كـه بـي اعتنـايي بـه سرنوشـت تـوده ي مـردم محروم، ديگر امكانپذير نيست و راه مقابله با استبداد و اسـتعمار از طريـق انجمـن هـاي ايـالتي گسـترده و همـوار مي شود، و همين مسئله موجب وحشت شد. دكتر مصـدق درنطـق 18 بهمـن مـاه 1324 خاطرنشـان كـرد: «آقايـان نمايندگان، مگر توجه نداريد كه جريانات دهشتناك اخير، عكس العمل اشتباهاتي است كه قسمت اعظم آن در اين مجلس شده، مگر نمي خواهيد اذعان بفرماييد كه روي كار آوردن حكومت صدر و پافشاري در نگاه داشتن او براي كشور چقدر گـران تمـام شد، آن روزي كه طرح تحريم انتخابات با آن شتابزدگي و ناگهاني از مجلس گذشت من عرض كردم كه بـا اوضـاع حاضـره صلاح مملكت نيست، مرا در مخالفت با طرح تحريم انتخابات متهم به بيگانه پرستي مي كرديد، من آن روز اين روزهاي وخيم را پيش بيني مي كردم». 8
1-روزنامه مذاكرات مجلس 14 ،شماره 194
2- روزنامه آذربایجان شماره 41 مورخ 8/8/24
3- روزنامه آذربایجان شماره 59 مورخ 29/8/24
4- ر. ك، گذشته چراغ راه آينده، ص 283
5- جبهه ارگان حزب ايران، شماره ي 40 ، مورخه 29/9/2
6- گذشته چراغ راه آينده به نقل از روزنامه ي كيهان، ص 295
7- مجله ي مذاكرات مجلس 14 ،شماره ي 277 ، ص 104
8- مجله ي مذاكرات مجلس 14 ،شماره ي 294 ، ص 104