لیبرال ها می خواهند از ما انتقام بگیرند!
همکاران عزیز!
در سال ٢٠١۴، ما، یک گروه بزرگ از نمایندگان مجلس به المپیک سوچی رفتیم. اما من مجبور شدم فوراً سوچی را با یک هواپیمای نظامی ترک کنم تا اقداماتی برای نجات بچههای ما بعمل آورم، که در آن لحظه در کییف مورد اصابت گلوله قرار میگرفتند، دستگیر میشدند، مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند.
ما بسیار خوب میدانیم که چگونه آنها دفاتر حزب کمونیست اوکراین را به آتش میکشیدند و رهبران آن را تا حد مرگ کتک میزدند. ما مجبور شدیم آنها را از بیمارستانها بیرون بیاوریم و در روسیه مداوا کنیم.
سپس این فاجعه در تعدادی از مناطق دیگر نیز تکرار شد. تابستان سال گذشته، ما شاهد تلاشهای برای اجرای همین سناریو در بلاروس بودیم. و من میخواهم به «حزب حاکم» مراجعه کنم: میبینید که «شرکای» غربی شما برای درگیری مستقیم با کشور ما تصمیم گرفتهاند. مسئله بر سر ناوالنی نیست. این فقط یک «بمب آتشزا» است که بمنظور برافروختن آتش میدان و نابودی استقلال روسیه فرستادهاند. ما با چنین روند رشد حوادث کاملاً مخالفیم.
ما بسیار خوب میدانیم، که حوادث از کجا شروع، و چگونه سازمان داده میشود. در ضمن، تقریباً همه شرکتکنندگان میدان کییف خمار مواد مخدر بودند، سپس سهم مناسب بین آنها توزیع شد. همین اتفاق در اوستیای جنوبی نیز هنگامی رخ داد، که نیروهای امنیتی گرجستان با چشمان شیشهای به رهبری ژنرالهای آمریکایی، ابتدا نیروهای صلحبان ما را کشتند و سپس، به ۴٩ مدرسه از ۵٠ مدرسه شلیک کردند.
من معتقدم که باید از رویدادهای روز شنبه، نتیجهگیری گستردهای بعمل آوریم. قبل از همه، به رئیس جمهور مراجعه میکنم. او موافقت کرد وضعیت پیشآمده در کشور ما، با شرکت رؤسای فراکسیونها مورد بحث و بررسی قرار گیرد. اکنون بیوقفه اعلام میکنند که آمریکاییها شرکای ما هستند. من طرفدار همکاری تجاری و توسعۀ روابط با همۀ کشورهای جهان هستم. اما دیروز، در افتتاحیه انجمن اقتصادی داووس، شی جین پینگ اولین کسی بود که سخنرانی کرد. وی گفت که ما در حال ورود به یک وضعیت سیاسی و اقتصادی بسیار خطرناک هستیم. و حتی چین با اقتصاد عظیم خود، اگرچه بیش از دو درصد به آن افزوده، اما سنگینی اضافه بارهای زیادی را تجربه میکند. بحران مالی- اقتصادی و پیامدهای شیوع ویروس کرونا تنها با تلاش مشترک بین دولتها، بشرط وجود همبستگی معقول قابل حل است. ما کاملاً از این دیدگاه حمایت میکنیم. بر مبنای این دیدگاه، حزب کمونیست فدراسیون روسیه و حزب کمونیست چین تفاهمنامه امضاء کردهاند، که امروز با موفقیت در حال اجرا است.
اما من میخواهم به رمّالان و غیبگویان که مدام میگویند فردا همه چیز خوب خواهد شد، چند نکتۀ تاریخی را یادآور شوم:
از نگاه آمریکاییها ما هرگز شریک آنها نبودهایم و نخواهیم بود. برای قدرتمند، هوشمند و موفق بودن، باید این را به خاطر سپرد. من فقط چند واقعیت را ذکر میکنم.
ــ وودرو ویلسون، درست دو ماه بعد از استقرار دولت اتحادشوروی، علیه ما اعلان جنگ داد. وی طی سخنرانی در مجلس سنا گفت، که روسیه باید به بیست قسمت تقسیم شود و هر قسمت به یک قطعه خصوصی تبدیل گردد. به دنبال این، ایالات متحده به طرفداری از آنتانت علیه ما وارد جنگ شد.
ــ سپس روزولت به قدرت رسید. او چون فهمید که کشور شوروی بینظیر است، کارشناسان خود را به اینجا فرستاد و در مورد تعامل با ما موافقت کرد. اما طبقۀ حاكم ایالات متحده حسنرغبت وی نسبت به اتحاد شوروی را احساس كرد. اما روزولت زنده نماند تا شاهد پیروزی در جنگ جهانی دوم باشد. بسیاری از مورخان معتقدند، که او بنا به میل خود از زندگی وداع نکرد.
ــ نیکسون با ما توافقنامه امضاء کرد. و پیش از آن جان اف کندی خواستار همکاری با اتحاد جماهیر شوروی شد. در نتیجه، کندی کشته شد و نیکسون از طریق استیضاح از قدرت ساقط گردید.
ــ ریگان اتحاد شوروی را «امپراتوری شیطانی» خواند. و جو بایدن، قبل از شروع به کار بعنوان رئیس جمهور، روسیه را دشمن شماره یک اعلام کرد.
کیسیلیف روز یکشنبه اخیر، ماهیّت آنچه را که اتفاق میافتد، طی سه گزارش با جزئیات نشان داد. اما به نظر من مهمترین بخش مسئله، یعنی چگونگی آماده کردن «گلۀ ناوالنیها» در آزمایشگاههای خارجی و در کشور ما را آگاهانه نادیده گرفت.
باستریکین «بازپرس» خود را به خاطر آزاد کردن ناوالنی، که همراه با بلیخ، فرماندار سابق منطقۀ کیروف یک گروه جنایتکار تشکیل داده بود، سرزنش کرد. و این باند از هر مترمکعب چوب پول هنگفتی به جیب زد. از طرف حزب ما ولادیمیر کاشین به منطقۀ کیروف اعزام گردید. و از همۀ آنچه در این منطقه اتفاق افتاد، همه آگاه است. و با یک تماس تلفنی از مسکو، دادگاه بلافاصله ناوالنی را آزاد کرد.
سپس انتخابات شهردار مسکو آغاز شد. ما ایوان ملنیکوف را بعنوان کاندید معرفی کردیم. ملنیکوف فردی با استعداد، یکی از مجربترین نمایندگان و دارای تحصیلات عالی علمی است. ما برنامۀ «از شهر مشکلات به شهر موفقیتها» را پیشنهاد کردیم. و هنگامی که مقامات احساس کردند که کاندیدای ما از سوی مردم فعالانه پشتیبانی میشود، فوراً ناوالنی را پیش کشیدند.
سران مناطق به نزد من آمدند و گفتند: «گنادی آندریویچ، این خانۀ دیوانگان به چه کاری مشغول است؟ حزب حاکم را به جمعآوری امضاء برای ناوالنی مجبور میکنند!» من مسئله را پیگیری کردم. معلوم شد که دستور از کرملین صادر شده است. سپس ناوالنی، تحت رهبری «حزب حاکم» و با حمایت یکی از سران کرملین، در مسکو ١ میلیون و ٨٠٠ هزار رأی بدست آورد. در حالیکه برای ساقط کردن هر دولتی، حضور فعال ٢٠٠ هزار مبارز در خیابان کافی است.
سه کانال تلویزیونی عملیات بازگشت ناوالنی به روسیه را همراهی کرد. من خودم در نیروهای ویژه خدمت کردهام و میدانم این کار چطور انجام میشود. «کمیته منطقهای برلین» نحوۀ کجا رفتن، چه کار کردن، چگونگی سازماندهی شورشها، چه کسی را مورد ضرب و شتم قرار دادن و تحریک جوانان را مدیریت میکند. اینها فنون کاملا فاشیستی هستند! «هنگامی که من در حال تهیه یک فیلم در مورد چگونگی جنگیدن آرلویها تا آخرین قطره خون علیه هیتلریها بودم، ما فیلمهایی را یافتیم که در صحنههایی از آن پیشوا راه میرود، با دست گونههای پسران جوان را مینوازد و به دست آنها فشنگ میدهد. و وظیفه آنها کشتن سربازان ما است که سراسر اروپا را پشت سر گذاشته و برای آزادسازی برلین آمدهاند.
امروز نیز همان اوباشان تحت سرپرستی ناوالنی همین کار را میکنند. و در همۀ کانالهای تلویزیونی در این باره وراجی میکنند. سخت نگیرید! اگر این آدم فرومایه به قدرت برسد، ابتدا شما را برکنار خواهد کرد! این همان حادثهای است که در کییف اتفاق افتاد. کسانی که در آنجا به قدرت رسیدند، پیش از همه، افراد نامطلوب را نابود کردند. بقیه ناراضیان را متفرق کردند و به زندان افکندند. و نتیجه روشن است!
همه چیز در کشور ما نسبت به بلاروس بغرنجتر و بدتر خواهد شد. در آنجا نیروهای امنیتی و کارگران به «پدر» خیانت نکردند. ما نیز از او پشتیبانی کردیم. اما من مجبور شدم در کانالهای تلویزیونی پربیننده ظاهر شوم و ثابت کنم که، «میدانید شما چه میکنید؟ شما آخرین متحد ما را میرانید! اما آنها فردا به سراغ شما نیز خواهند آمد! و روی صندلیهای شما افراد کاملاً دیگری خواهند نشست».
ما موظفیم حوادث روی داده را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم. من به عنوان رهبر اتحادیۀ ملی- میهنی از رئیس دومای دولتی درخواست میكنم: ما باید جلسه غیرعلنی شورای امنیت ملی را برگزار كنیم و اوضاع کنونی را تجزیه و تحلیل كنیم. تصادفی نیست که کارگران سختکوش که از این زندگی به تنگ آمدهاند، به خیابان آمدند. آنها همچنان فقیرتر میشوند و شغل خود را از دست میدهند. آنها نه بخاطر ناوالنی، بلکه، در اعتراض علیه مسیر بنبست اقتصادی- اجتماعی به خیابان آمدند.
پسران جوانی به خیابان آمدند، که فرصت آموزش و مطالعۀ کامل را از آنها سلب کردهاند. شما، هم پاول کارچاگین (قهرمان رمان چگونه فولاد آبدیده شد. م.) و هم، گارد جوان را از برنامۀ تحصیلی آنها حذف کردهاید. و بجای آنها سولژنیتسین جاعل و ضد شوروی را که سالها مشغول تدوین ایدئولوژی تجزیۀ اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بود، به کتابهای درسی وارد کردید.
من مصرانه از شما میخواهم که جلوی حمله مهاجمان جنایتکار به ساوخوز لنین را بگیرید. و زمان آن فرارسیده که از ولادیمیر بسسونوف اعادۀ حیثیت کنید. اما شما به جای اتخاذ چنین تصمیماتی، مردم را زیر فشار مضاعف قرار میدهید.
شما به حملات شرورانه خود به استالین ادامه میدهید. اما او در متن قدرت گرفتن هیتلر در آلمان، در نتیجه برخورداری از هوش و اراده پولادین کشور ما را متحد کرد. با کازاکها (جامعۀ خاص قومی- اجتماعی. اساسا در زبان فارسی به اشتباه قزاق ترجمه شده است. م.)، با دهقانان مرفه و با روشنفکران آشتی کرد و از روحانیون عذر خواست. اما شما نمیتوانید حتی با جناح چپ که بطور پیگیر و با اطمینان از حاکمیت پشتیبانی کرده و میکند، به توافق برسید!
نازیها در وهله اول به چه کسانی شلیک میکردند؟ به کارگران! چه کسانی تبعید شدند؟ کمونیستها! هیتلر چه کسانی را سرکوب کرد؟ در وهلۀ اول، کمونیستها را، سپس سوسیالیستها را و بعد، اتحادیههای کارگری را. پس از آن، او به سوزاندن وابستگان بسیاری از ملتها و خلقها در کورههای آدمسوزی اردوگاههای مرگ آشویتس و داخائو دست زد.
باید از هر آنچه اتفاق میافتد، نتیجه گرفت و مشکلات را حل کرد. ما آمادۀ این کار هستیم. و امیدواریم شورای امنیت ملی و «حزب حاکم» نیز تدابیر مقتضی بیاندیشند.
برگردان: ا. م. شیری