در هشتم مارس ۱۸۵۷، زنان کارگر کارگاههای پارچهبافی و لباس دوزی در نیویورک آمریکا به خیابانها ریختند و خواهان افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط بسیار نامناسب کار شدند. این تظاهرات با حمله پلیس و کتکزدن زنان برهم خورد.
سال ۱۹۰۷ در دورهای که مبارزات زنان برای تأمین حقوق سیاسی و اجتماعی اوج گرفته بود، بمناسبت پنجاهمین سالگشت تظاهرات نیویورک در هشتم مارس، زنان دست به تظاهرات زدند.
ایده انتخاب روزی از سال بهعنوان «روز زن» نخستین بار در جریان مبارزه زنان نیویورک با شعار “حق رای برای زنان” مطرح شد. دو هزار زن تظاهر کننده در ۲۳ فوریه ۱۹۰۹ پیشنهاد کردند که هر سال در روز یکشنبه آخر فوریه، یک تظاهرات سراسری در آمریکا بمناسبت «روز زن» برگزار شود.
در سال ۱۹۱۰، “دومین کنفرانس زنان سوسیالیست” که کلارا زتکین از رهبران آن بود، به مسئله تعیین “روز بین المللی زن” پرداخت. زنان سوسیالیست اتریشی قبلا روز “اول ماه مه” را پیشنهاد کرده بودند. اما اول ماه مه، جایگاه و مفهومی داشت که میتوانست اهمیت و جایگاه مبارزه مشخص بر سر مسئله زن را تحت الشعاع قرار دهد. زنان سوسیالیست آلمان، روز ۱۹ مارس را پیشنهاد کردند. مناسبت این روز، مبارزات انقلابی در سال ۱۸۴۸ علیه رژیم پادشاهی پروس بود که به عقب نشینی لفظی حکومت در نوزدهم مارس همان سال، منجمله در مورد مطالبات زنان، انجامید. “دومین کنفرانس زنان سوسیالیست” تاریخ برگزاری نخستین مراسم «روز زن» را ۱۹ مارس ۱۹۱۱ تعیین کرد. تصمیم گیری قطعی برای تعیین «روز جهانی زن» به بعد موکول شد.
بعد از انتشار قطعنامه کنفرانس در مورد تعیین «روز جهانی زن»، انترناسیونال دوم از این تصمیم حمایت کرد، و نخستین تشکیلاتی بود که این روز را برسمیت شناخت.
۱۹ مارس ۱۹۱۱ خیابانهای آلمان، اتریش، سوئیس و دانمارک با مارش زنان به لرزه در آمد. شمار زنان تظاهر کننده در اتریش به ۳۰ هزار نفر میرسید. نیروهای پلیس به تظاهرات حمله بردند و به زدن زنان پرداختند و گروهی را دستگیر کردند.
سال ۱۹۱۳ “دبیرخانه بین المللی زنان” (یکی از نهادهای انترناسیونال سوسیالیستی دوم)، هشتم مارس را با خاطره مبارزه زنان کارگر در آمریکا، بهعنوان «روز جهانی زن» انتخاب کرد. در همان سال، زنان زحمتکش و زنان روشنفکر انقلابی در روسیه تزاری و در سراسر اروپا، مراسم «۸ مارس» را بشکل تظاهرات و میتینگ برگزار کردند.
در سال ۱۹۱۴ جنگ جهانی اول درگرفت. در اروپا که مرکز جنگ بود، زنان انقلابی تلاش کردند تظاهرات ۸ مارس ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶ را تحت شعار مرکزی “علیه جنگ امپریالیستی” برگزار کنند. در کشورهای درگیر جنگ، طبقات مختلف به موافقان و مخالفان جنگ تقسیم شده بودند و انشعاب در صفوف جنبش زنان، مانع از برگزاری سراسری و گسترده «روز جهانی زن» شد.
در سال ۱۹۱۷ تظاهرات زنان کارگر در پتروگراد علیه گرسنگی و جنگ و تزاریسم، بانگ آغازین انقلاب روسیه بود. کارگران شهر در پشتیبانی از این تظاهرات، اعلام اعتصاب عمومی کردند. ۸ مارس ۱۹۱۷ به یک روز فراموش نشدنی در تاریخ انقلاب روسیه تبدیل شد.
سال ۱۹۲۱، “کنفرانس زنان انترناسیونال سوم کمونیستی” در مسکو برگزار شد. در آن کنفرانس، روز ۸ مارس بهعنوان «روز جهانی زن» بتصویب رسید. کنفرانس، زنان سراسر دنیا را به گسترش مبارزه علیه نظم موجود و برای تحقق خواسته هایشان فرا خواند.
از اواسط دهه ۱۹۳۰، دنیا یک بار دیگر بسوی جنگ جهانی جدید روان شد. برگزاری تظاهرات «روز جهانی زن» در کشورهایی که تحت سلطه فاشیسم بودند، غیر قانونی اعلام شد. علیرغم این ممنوعیت، در هشتم مارس ۱۹۳۶، زنان در برلین تظاهرات کردند. در همان روز، اسپانیای فاشیست شاهد تظاهرات هشتم مارس در مادرید بود. ۳۰ هزار زن کمونیست و جمهوریخواه، شعار “آزادی و صلح” سر دادند.
در پی جنگ جهانی دوم، انقلابات و جنبشهای رهاییبخش در کشورهای چندی درگرفت. چین با شمار عظیم زنان و مردانش در زمانی کوتاه گامهای بزرگی در جهت رهایی زنان به پیش برداشت. در آن سالها، عمدتاً دولتها و تشکیلات مترقی و انقلابی در بر پایی «روز جهانی زن» میکوشیدند.
در دهه ۱۹۶۰، در کشورهای آسیا و افریقا و آمریکای لاتین جنبشهای رهاییبخش بپا خاسته بود. در کشورهای سرمایهداری پیشرفته نیز جنبشها و مبارزات انقلابی و ترقیخواهانه بالا گرفته بود و جنبش رهایی زن نیز اوج و گسترشی چشمگیر یافت.
در آمریکا و اروپا، زنان علیه سنن و قیود و قوانین مردسالارانه و احکام اسارت بار کلیسایی بپا خواستند. در جنبش زنان موضوعاتی نظیر حق طلاق، حق سقط جنین، تامین شغلی، منع آزار جنسی، ضدیت با هرزهنگاری، کاهش ساعات کار روزانه و غیره مطرح شد. این جنبش موفق شد در برخی از این زمینهها پیشروی کند. در تظاهرات هشتم مارس ۱۹۶۹ زنان دردانشگاه برکلی در آمریکا گرد آمدند و علیه جنگ در ویتنام تظاهرات کردند.
در سال ۱۹۷۵ سازمان ملل هشتم مارس را بهعنوان «روز جهانی زن» برسمیت شناخت.
بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم و بالاخص از اواخر دهه ۱۹۷۰، با توسعه سرمایهداری به کشورهای عقب مانده، بخشهای بزرگتری از زنان درگیر کار و تحصیل گشتند. در عین حال، زنان همچنان در جامعه موقعیتی درجه دوم داشته و اسیر نظام مردسالار بودند. این تناقض، مسئله زن را حادتر و انفجاری تر کرد.
مبارزات زنان ایران در دوره حنبش مشروطیت شکل جدی تری گرفت. در میان انجمنهای سری و نیمهسری زیادی که وجود داشت، انجمن های زنان نیز شکل گرفت. انجمن های زنان به طور مخفیانه در جنبش مشروطه شرکت میکردند و بعدها، در سالهای پس از تشکیل مجلس و جنگ جهانی دوم از میان آنها سازمان هایی تأسیس شدند که به حقوق زنان میپرداختند.
از فعالیتهای حقوقی زنان در سالهای مشروطیت بدلیل مخفیانه عمل کردن اطلاعات زیادی در دست نیست . اما آزادی های نسبی در سالهای پس از جنگ و تغییرات بینالمللی در حقوق زنان ( جنبش های حق رای زنان در آمریکا و انگلستان و پیروزی انقلاب اکتبر و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی که برای اولین بار در جهان برابری حقوق زن و مرد به رسمیت شناخته شد و جنبش های ترقی خواهنه در خاورمیانه بخصوص در مصر) را میتوان از عوامل مهم رشد جنبش زنان در سال های بعد دانست.
در سالهای بعد از انقلاب مشروطیت و پایان جنگ جهانی اول انجمنهایی که با هدف حقوق زنان به طور مستقل تأسیس شدند، بیشتر به تأسیس مدرسههای دخترانه و انتشار نشریههای زنان میپرداختند. در سال 1289 نخستین نشریه زنان منتشر شد و در سال 1311 آخرین سازمان مستقل زنان غیر قانونی شد. این سازمانها و انجمنها بیشتر توسط فعالان حقوق زنان که از طبقه متوسط به بالای تهران و شهرهای بزرگ (مانند اصفهان، رشت و شیراز) که اغلب تحصیل کرده بودند، تأسیس شدند. همه این سازمانها در دهه 1300 توسط حکومت رضا شاه بسته شدند.
از میان سازمانهای زنان میتوان به انجمن حریت نسوان، مجمع انقلابی نسوان، جمعیت پیک سعادت نسوان و جمعیت نسوان وطنخواه اشاره کرد. از میان نشریات این دوره میتوان به دانش، شکوفه زبان زنان، پیک سعادت نسوان، نامه بانوان، عالم نسوان، دختران ایران و جهان زنان اشاره کرد. این نشریهها نیز همزمان با بسته شدن نشریات مستقل و منتقد در سلطنت رضا شاه تعطیل شدند.
درسالهای 1320 تا 1331 را میتوان سالهای تجدید حیات دوباره جنبش زنان دانست که سازمانهای مستقلتر و هدفمند تری را تشکیل دادند. تشکیلات زنان حزب توده ایران با هدف تامین حقوق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی زنان در این سالها نقش برجسته ای داشت. برای اولین بار در ایران و خاورمیانه دولت خود مختار آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری برابری حقوق زنان با مردان را برسمیت شناخت و روز جهانی زن در هشتم مارس (17 اسفند) 1324 رسما برگزارشد. با کودتای خونین 28 مرداد 1332 و سرکوب تمام نیروهای مترقی و ازادیخواه جنبش اجتماعی زنان هم سرکوب شد. و در نهایت دولت پس از کودتا با ساختن تشکیلاتی تحت عنوان سازمان زنان ایران، تمام فعالیت های حقوقی زنان را در کنترل دولت و ارگانهای امنیتی قرار داد.
در انقلاب بهمن سال 1357 یک بار دیگر زنان کشورمان امکان یافتند تا دوشادوش مردان برای پیروزی انقلاب و حفظ دستاوردهای آن به میدان مبارزه بیایند. نقش زنان در پیروزی انقلاب و مبارزه با جریان های ضد انقلابی و حتی در دفاع از مرزهای کشور در جنگ تحمیلی، برجسته و غیر قابل انکار است. جنبش برابر طلبی زنان که همراه با دیگر نیروهای ترقیخواه در جهت پیشبرد اهداف انقلاب و ترقی و پیشرفت کشور بود به مذاق نیروهای ارتجاعی داخلی و حامیان خارجی آنها خوش نیامد. با سرکوب نیروهای سیاسی حامی انقلاب، هزاران زن مبارز نیز دستگیر راهی شکنجه گاههای حاکمیتی شدند که به انقلاب و اهداف آن پشت کرده است. این زنان آزادیخواه با شیوه های حیوانی زیر فشار و شکنجه قرار دادند و صدها نفر از آنان اعدام شدند. به این ترتیب رژیم جمهوری اسلامی مانند رضا شاه و محمدرضا شاه تشکیلات و سازمان های زنانی که پس از انقلاب تشکیل شده بود، منحل و رهبران و اعضای موثر آنها را دستگیر و راهی زندان های قرون وسطایی کرد.
جنبش اجتماعی و ترقی خواهانه زنان پایان نگرفت. مبارزات زنان پس از سرکوب ها بویژه در دو دهه اخیر از درخشانترین صحنه های مبارزات اجتماعی کشورمان به حساب می آید. در این سالها پیکار زنان ایران بر ضد ستم مضاعف طبقاتی، جنسیتی و ملی در کنار مبارزات کارگران، دانشجویان، معلمان، فرهنگیان، روشنفکران و خلق های ساکن کشور، بسیار موثر و تحسین بر انگیز بوده است.
شرکت پر شور زنان کشورمان در جنبش اعتراضی دی ماه سال گذشته، مبارزات قهرمانانه آنها در حرکت اعتراضی معلمان، فرهنگیان، دانشجویان، کارگران و … توجه جهانیان را به خود جلب کرده است. زنان دلیر میهن ما در این سالها نشان دادند که نه تنها تحت هیچ عنوانی حاضر به عقب نشینی از خواست های برحق خود نیستند. بلکه مصصم هستند تا پیروزی نهایی به مبارزه ادامه دهند.