آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

خودکشی در ایران ریشه در معضل‌های اقتصاد‌ی و ‌اجتماعی کشور دارد


  14 ماه است که ویروس کرونا در کشور بلازدهٔ ما می‌تازد. درکنار این همه گیری هلاکت‌بار، فشارهای اقتصادی برآمده از بیکاری، تورم، گرانی روزافزون، بی‌خانمانی و نگرانی از آینده، طومار زندگی مردم میهن ما را درنوردیده است. میلیون‌ها انسان در گرداب فلاکت و گرسنگی گرفتار شده اند و توان رهایی از آن را ندارند. مسئولین و کارگزاران فاسد رژیم جمهوری اسلامی نیز به وظایفشان در قبال مردم عمل نمی‌کنند. اینان به همراه کلان سرمایه داری مافیائیِ، تجاری و نظامی فقط در حال غارت ثروت کشورمان هستند. اکثریت مردم از کمک‌هایی که دولت مکلف به‌انجام آن‌هاست محروم هستند.

  اخیرا خبری در شبکه‌های اجتماعی دست به‌دست می‌شد که از 84 مورد اقدام به خودکشی فقط در تهران و تنها در مدت 24 ساعت حکایت می کرد. این آمار تکان‌دهنده نشانگر یکی از ناهنجاری‌های رو به‌ رشد و همه جانبه در جامعه و نیز بالا رفتن آمار خودکشی‌ها در کشور است. خودکشی، نتیجۀ دردناک فقر و تهیدستی مردم و فشارهای اجتماعی بر روح و روان انتهار کنندگان است. اکنون پدیده خود کشی در اکثریت قریب به اتفاق موارد، با سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی رژیم ولایت فقیه “ارتباط مستقیم دارد و تنها به شهر تهران هم منحصر نمی‌شود، بلکه کل کشور را فراگرفته است.

   به‌ گزارش همشهری‌آنلاین، به ‌نقل از خبرگزاری مهر، تقی رستم‌ وندی، معاون وزیر کشور، در پاسخ به سؤالی دربارهٔ افزایش آمار خودکشی در یک سال گذشته، گفت  «در چند سال گذشته با روند صعودی در خودکشی مواجه بودیم و سالانه 4 الی 5 درصد به آمار خودکشی افزوده می‌شود و امسال هم به همین میزان شاهد افزایش خودکشی‌ها بوده‌ایم. اما نکته جالب توجه این است که تغییر معناداری در بازهٔ سنی افرادی که اقدام به خودکشی کرده‌اند مشاهده می‌ شود». به‌گفتهٔ رستم‌ وندی، در یک سال اخیر خودکشی در سنین زیر 18 و بالای 60 سال افزایش داشته است. سهم نوجوانان کشور از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از 7 درصد اعلام شده است.

  آسیب‌های جسمی و روانی دختران جوان کشور ناشی از کودک همسری، بازماندن از آموزش، افسردگی، طلاق، و به‌ویژه بارداری‌های زیر 18 سال آنان است. این وضعیت بر زندگی این دختران زخم‌ های روانی‌ جبران ‌ناپذیری برجای می‌گذارد. بر اساس آمار منتشر شده، بالغ بر 95000 مورد طلاق زنان زیر 19 سال در فاصله سال‌های 1390 تا 1394 ثبت شده که حدود 5760 مورد از این طلاق‌ ها به ازدواج‌ هایی مربوط می‌ شود که سن به ‌اصطلاح زن و شوهر، در واقع کودکان، کمتر از 15 سال بوده است. ازدواج کودکان یا کودک همسری در ایران در سال‌ های اخیر رو به‌ افزایش داشته است. فعالان حقوق کودک می‌گویند این پدیده در آینده بر سلامت خانواده‌ های ایرانی تأثیر بسیار منفی خواهد گذاشت. مسئولان حکومتی هیچ اعتنایی به‌ این آمارها و علت افزایش تعداد خودکشی‌ ها ندارند. درحالی که خبرهائی هولناک از خودکشی نوجوانان در سرآغاز شکوفایی زندگی شان از رسانه‌ها می‌شنویم. به‌گزارش ایسنا، فروردین‌ماه 1400، جواد آفریدون، مسئول روابط عمومی شبکه بهداشت و درمان تایباد، اظهار داشت «دختر نوجوان 15 ساله که قربانی کودک همسری است، در شهرستان تایباد واقع در استان خراسان رضوی، با خوردن قرص برنج دست به خودکشی زده و جان باخت، او به ‌تازگی ازدواج کرده بود». سهم نوجوانان از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی هم بیش از 7 درصد اعلام شده است.

  سن ازدواج در جمهوری اسلامی بر مبنای قوانین اسلام تعیین شده است، نه «بلوغ جنسی» و جسمانی و آمادگی روحی و روانی. این در حالی است که به‌ گفتهٔ کارشناسان، بلوغ جنسی تنها بخشی از ابعاد بلوغ کامل انسان است. رشد، آگاهی، آموزش و آزادی در انتخاب، اساسی ‌ترین و انسانی ‌ترین شرط ها برای ازدواج و تشکیل خانواده است.  

  مهدی حسین‌ زاده ‌فرمی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، در گفتگو با روزنامهٔ ابتکار، می‌ گوید «متأسفانه شاخص‌ های سرمایۀ اجتماعی در ایران سال به‌ سال و روز به ‌روز بدتر و بدتر می‌شود. هم بین خود مردم میزان اعتماد کاهش یافته و هم اعتماد بین مردم و نهادها و مسئولان کمتر شده است». عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم با اشاره به تأثیر کرونا در افزایش شمار خودکشی‌ها می‌گوید «یک تحقیق روانشناسی در حوزه روانشناسی کودک انجام شده و در آن کودکان با وجود تأمین شدن نیازهای اولیه جسمی، به‌دلیل برقرار نشدن نیازهای ارتباطی و جمعی، دچار آسیب و در مواردی مرگ شدند.  بنابراین وقتی تعامل و برقراری ارتباط حتی با یک کودک نیز اتفاق نیفتد، منجر به آسیب‌های جدی روحی به او خواهد شد. … من استنباط می‌کنم که تعامل و ارتباط، یک شاخص مهم برای زندگی اجتماعی است»

  به ‌درازای عمر حکومت اسلامی، شادی و شادابی از میهن ما رخت بربسته است. تعالیم «اسلام سیاسی شده» که توسط حکومت ظالم جمهوری اسلامی به ایدئولوژی حاکم بر کشورمان تبدیل شده است، به طور خلاصه عبارت است از گستراندن فرهنگ شیون و زاری، ماتم و عزا در فضای جامعه که روح و روان مردم و به‌ ویژه جوانان را به‌ بازی گرفته است. برای ترویج این «ضد فرهنگ»، هزینه‌های مادی و معنوی بسیاری از بیت المال پرداخت می شود. این هزینه ها به فرسایش جسم و جان مردم بلا دیدۀ میهن‌مان، به ویژه در میان دختران و پسران جوان منجر می گردد. هزینه‌های هنگفتی که از جیب مردم و بودجۀ دولت به بنیادهای انگلی به‌اصطلاح فرهنگی- دینی پرداخت می‌شوند، درعمل برای ترویج خرافات و تبلیغ انحراف‌های اخلاقی و جنسی مصرف می‌گردد.

   آمار خودکشی در چند ماه گذشته در خبرهای حوادث ایران جایگاهی تأمل ‌برانگیز پیدا کرده است. آژیر خطر این آسیب از مدت‌ها پیش به ‌صدا درآمده بود. دردناک آن است که به‌رغم این پدیده‌های ناگوار، کارگزاران رژیم با اشتهائی سیری ‌ناپذیر، فقط در پی انباشتن هرچه بیشتر ثروتشان هستند، آنان در مسابقهٔ غارت و چپاول اموال عمومی، حتی از عمال رژیم ستم‌ شاهی نیز سبقت گرفته‌ اند.

   در کشور ما بر تعداد مرگ ‌ومیرهائی که علت آن‌ ها هرگز از سوی نهادهای مسئول حکومتی مشخص نمی‌شوند، هر روز اضافه می‌شود. به‌گزارش سایت کلمه، 9 اردیبهشت‌ماه 1400، ایران در پاییز 1398، قبل از ورود کرونا، شاهد رشد غیرعادی مرگ‌ ومیر بوده است. میزان متوسط مرگ ‌ومیر اضافی در کل کشور در پاییز 1398، تعداد 7685 نفر تخمین زده شده است. طبق آمار وزارت بهداشت، در سال 1397،  حدود 100 هزار نفر اقدام به خودکشی کرده‌اند. به‌عبارت دیگر، از میان هر صد هزار ایرانی 125 نفر خواسته‌ اند به زندگی خود پایان دهنددر این شکی نیست که ادامه این روند و بالا رفتن آمار خودکشی می‌ تواند خطرهائی جبران ‌ناپذیر برای کشور در بر داشته باشد. بااینهمه، جمهوری اسلامی و کارگزاران ریز و درشت حکومت ولایت فقیه همچنان به دروغ‌ پردازی‌های مرسوم‌ خود ادامه می دهند و هر ندایی برای بهبودی اوضاع را در گلو خفه می‌کنند.

منبع: روزنامه آذربایجان شماره 159

Facebook
Telegram
Twitter
Email