آذربایجان برای حفظ آزادی و دموکراسی و استقلال واقعی ایران بر خاسته است.
خائنین کشور ایران که کلیه راههای مسالمت آمیز را بر روی ملت بسته و توده های رنجدیده این کشور را حتی از مجلس شورای ملی مایوس گردانیده اند بقدری در روش خویش عناد و لجاج به خرج داده اند که بالاخره مردم آرامش طلب مردم آذربایجان را به اتخاذ طریق شدیدی وادار کردند. بالاخره مردم غیور آذربایجان مجبور شدند برای زنده کردن مشروطیت ایران مانند پدران خویش اسلحه بر دست گیرند تا سرنیزه های مرتجعین آزادی کش را از گلوی خود دور گردانند. آذربایجان می گوید ما به اوضاع و احوال و احتیاجات خودمان از آن بی خبرانی که در مرکز نشسته اند و آنی در فکر ملت نیستند، بهتر آگاهیم و به موجب حدیث شریفه (اهل البیت ادری بمالی البیت) در اداره امور آذربایجان صلاحیت و اهلیت بیشتری داریم. آذربایجان می خواهد با حفظ استقلال و تمامیت ایران در اداره امور داخلی خویش و اجرای اصول فراموش شده قانون اساسی آزادی داشته باشد. بطوریکه انتشارات فرقه دموکرات آذربایجان نشان می دهد، فرقه مذکور به هیچوجه در صدد ایجاد اختلاف میان آذربایجانی و غیر آذربایجانی ها نیست و حفظ تمامیت ارضی ایران را سرلوحه شعارهای خویش قرار داده است. ما در برنامه فرقه دموکرات آذربایجان با کمال روشنی چنین می بینیم که این فرقه جز ریشه کن کردن اختلاس و رشوه و قلدری و رعیت کشی، منظور و مرامی دیگر ندارد و این عمل مقدس را در سرزمینی که مهد انقلاب ایران بوده و برای رستاخیز ملی آماده و مهیا است، آغاز نموده است. از این جهت تمام افراد ملت ایران و کلیه کسانی که به این کشور کهن سال علاقه دارند به جنبش آذربایجان با نظر خوشبینی و امیدواری نگاه می کنند. اما بدیهی است که نوای روحبخش آذربایجان بگوش و ذهن ملت ایران خوش آمده است. زیرا که آزادی ملت به آنها اجازه نخواهد داد که دیگر بساط زورگویی و مردم کشی بگسترند. از این جهت طبقه حاکمه مرتجع با تمام وسایلی که در اختیار دارد می کوشد که جنبش مردانه آذربایجان را با افتراعات نا جوانمردانه خود آلوده کرده و فرقه دموکرات آذربایجان را به تمایلات تجزیه طلبی متهم سازد. اما کدام عقل سلیم باور می کند که فرزندان غیور آذربایجان و وارثان دلاورانی مانند ستارخان و باقرخان هرگز خیال خاک وطن را از خاطر بگذرانند و این خیال که پرورده مغزهای فاسد طبقه حاکمه ماست جزبه خاطر این طبقه وطن فروش که سال هاست ناموس میهن را در مقابل بیگانگان بر طبق اخلاص نهاده اند خطور نخواهدکرد. این گونه اتهامات برای فرقه دموکرات اختراع نشده بلکه هر جنبش آزادیخواهی در دنیا با چنین دروغ های شرم آوری که هم یک منشا دارد روبرو گردیده است. اخیرا آقای حکیمی نخست وزیر که چندی زیر ماسک بی طرفی جلوه می کرد نطقی در مجلس شورای ملی ایراد و اتهامت بی شرمانه ای را در مورد آذربایجان تکرار نمود. آقای حکیمی که بالاخره نتوانست با قیافه فریبنده خودش آذربایجان را دو باره به دام بیندازد ناچار لحن خود را تغییر داد و با همان لحنی صحبت کرد که هم دوره ایی های او یعنی ساعد و صدرالاشراف صحبت کرده بودند. بالاخره همان صدایی که از حلقوم جلاد باغشاه بیرون آمده بود، از حلقوم خشکیده آقای حکیمی هم بیرون آمد و کاملا آشکار شد که این دو نفر موی خود را در خدمت کدام استاد سفید کرده اند.
آقای حکیمی و سایر رفقای او بدانند که با این اتهامات و اقدامات خائنانه مردم آذربایجان و تمام ملت ایران را وادار خواهند کرد در آینده قدم های موثرتر و محکم تری برای احقاق حق خود بر دارند.
سیاستی که آقای حکمیمی و امثال او را بر مسند حکومت این کشور گذاشته است، می کوشد که فرزندان عزیز آذربایجان و کسانی را که می خواهند بنیاد محکمی برای ایران آزاد و مستقل بگذارند، لجن مال نمایند. ولی آقای حکمیمی و آموزگاران او باید از دنیا پند بگیرند و بفهمند که بیش از این نمی توان توده های رنجبر را فریب داد. آحاد ملت ایران همگی با وجود تمام برای آذربایجان نگرانند و آن خطه را تکیه گاه آزادی و دموکراسی و استقلال واقعی ایران می دانند. اتهامات دشمنان جز اینکه برکینه و خشم ملت نسبت به طبقه حاکمه بیافزاید، ثمره دیگری نخواهد داشت. ما به آقای حکیمی و سایر مسئولین امور اعلام می کنیم که ملت ایران قیام آذربایجان را پیشتاز تامین آزادی و دموکراسی و اجرای صحیح قانون اساسی تشخیص می دهد و با تمام قوای از آن پشتیبانی خواهد کرد.
زنده باد قانون اساسی که خونبهای رشیدترین فرزندان ایران و مخصوصا رزمندگان دلیرآذربایجان است.
زنده باد وطن عزیز ما ایران.
زنده باد استقلال و تمامیت خاک ایران.
درود بر دلیران آذربایجان که برای تامین آزادی و دموکراسی قیام نموده اند.
امضای اسامی معتمدین و مؤمنین گرگان و ترکمن صحرا
آقا شیخ رحیم ذبیحی، سید هاشم بنی هاشمی، حاج محمد رحیم باقری، علی اکبر خان معززی، میرولی الله خان میرفندرسکی، حبیب الله مقصودلو، حاج طاهرمساوات، حاج محمد اسماعیل ابراهیمی، حاج غلام حسین ولی کریمی، حاج یوسف فرخنده، حسین علی رهنما، حاج سیدصادق میرکریمی، حاج سیدعلی شیرنگی، الله یار معززی، حاج محمد اسمعیل سالک، فتح الله حسینی، کربلایی محمد باقر باقری، داود عقیلی، حاج لطف الله عقیلی، سلیمان کسیایی، محمد کیانی، محمد شیخ نظری، سید کاظم میر کاظمی، کاشف استرآبادی، کلامی، عبدالله معززی، نصرت الله معززی، سیف الله معززی، محمد فاریابی، قرباعلی بیاتی، ساری ساتانلیق، محمد ترابی، مرادی، حسین امینیان، ایران پور، ملا رجب، ولی، نورقلیچ نوبتی، آخوندی، بردی محمد قاری، ارازنیاز آخون، نظر محمد آخون، یوسف قره جه، عبدالله تاتاری، قرینجیک، محمد ول آخون، محمد اراز، صفا ایشان، آنه گلدی اوستاد(اوستا)(1) ، صوفی قاری، شاه گلدی بابا نیازی، (نوری) قناعتی(2)، محمود سرابی، رحمان رحمانی، آنا محمد قاضی پور، آنا قربان شیرمحمدی، چاری نمازی
1- فامیل اصلی اش «اوسته» است.یعنی همان استاد. 2- اسم آقای قناعتی، نوری است.
تعدادی از امضا کنندگان، توسط جمهوری اسلامی اعدام شدند.
گرفته شده از: روزنامه آذربایجان شماره 161
یک سند تاریخی: