آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

جوانب اختلافات عقیدتی-سیاسی در جنبش جهانی کمونیستی

اخیراً در جریان پنجمین موج ویروس کرونا، کنفرانس ویدئویی خارج از نوبتِ حزب های کمونیست و کارگری به ابتکار حزب کمونیست یونان و حزب کمونیست ترکیه بر گزار گردید. حوادث نشان می دهد که دولت های بورژوائی نتوانسته اند بر این بیماری غلبه کنند. تدابیر اتخاذ شدۀ آنها منافع زحمتکشان را در نظر نگرفته است. گذشته از این، محدودیتِ رفت و آمد بین کشورها مانع بر گزاری کنفرانس های حضوری گردیده است. این گونه پدیدهای منفی به نارسایی های بزرگ در سیستم بهداشت عمومی مربوط است که در نتیجۀ سیاست های ضد مردمی دولت هایی که در خدمت سرمایه قرار دارند، انباشت گردید است. صحبت بر سر خصوصی سازی بهداشت عمومی، حمایت از سود آوری انحصارهای فرا ملیتی و همچنین مخالفت با درخواست حزب های کمونیست در مورد لغو امتیازها برای واکسن و دارو است که می توانست روند واکسینه شدن را تسریع کند.

در این شرایط حزب های کمونیست و کارگری که در راه زندگی و حقوق طبقه کارگر و دیگر اقشار جامعه مبارزه می کنند، باید برای تبادل دیدگاه ها و تجربه های فعالیت های خود از اشکال دیگری بهره جویند. در سال های اخیر به اندازه کافی چنین جلسه هائی برگزار گردیده است. یکی از نمونه های عملی انترناسیونالیزم پرولتری برقراری همکاری فشرده بین حزب کمونیست یونان و حزب کمونیست ترکیه برای برگزاری موفقیت آمیز این کنفرانس است.

مسائل اساسی که در این کنفرانس مورد بحث قرار گرفت

در جریان سخنرانی ها، نمایندگان حزب ها جوانب مختلف فعالیت های خود را تشریح کردند و دیدگاه های خود نسبت به مسائل مهم داخلی و بین المللی را توضیح دادند. حزب های کمونیست و کارگری همبستگی خود را با حزب کمونیست کوبا و مردم کوبا که ده ها سال است علیه محاصره امپریالیست ها مبارزه می کنند و همچنین حمایت خود را از خلق فلسطین که در راه حقوق خود مبارزه می کند اعلام داشتند.

تمامی سخنرانی ها و همچنین برنامۀ تدابیر مشترکِ حزب های کمونیست و کارگری برای سال 2022 در سایت SOLIDNET به چاپ رسیده است. موضوع هایِ تدابیر مشترک مربوط می شود به حقوق زحمتکشان و خلقها، تحکیم سیستم بهداشت عمومی، مبارزه با ضد کمونیسم و تحریف دستاوردهای تاریخی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و سوسیالیسم، برگزاری سالگردهای حوادثِ مهم تاریخی همچون بنیان گذاری اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در 30 دسامبر 1922، همچنین همبستگی با کمونیست ها و دیگر فعالان مبارز که مورد تعقیب و زندان قرار می گیرند، مبارزه علیه جنگ های امپریالیستی و مداخلات نظامی، علیه ناتو و دیگر اتحادهای نظامی امپریالیستی و نیز علیه بایگاه های نظامیِ امپریالیستی.

تمامی این موضوع ها و همچنین سخنرانی های دبیر کل حزب کمونیست یونان رفیق « د. کوسومباسا » و دبیر کل حزب کمونیست ترکیه رفیق « ک. آکوگیان » بطور کامل در سایت قید شده در بالا و روزنامه « ریزوسپاستیس » به زبان یونانی به چاپ رسیده است.

اثرات اختلافات عقیدتی- سیاسی در درون جنبش جهانی کمونیستی

بدون شک جنبش جهانی کمونیستی همچنان نگران اختلاف نظرهای جدیِ عقیدتی و سیاسی است. چون که در دیدارهای بین المللی، حزب هائی مثل حزب کمونیست فرانسه یا حزب کمونیست اسپانیا نیز شرکت می کنند که نقش اصلی را در رشد جریان های اپورتونیستی نظیر « یورو کمونیسم» (کمونیسم اروپایی) بازی می کنند. همچنین حزب های دیگری که در همین مرکز اپورتونیستی اروپا قرار دارند همچون «حزب های چپ اروپا» و فراکسیون چپ در پارلمان اروپا که به دنباله روی از همان حزب های چپ اروپا می پردازد. در این دیدارها، حتی حزب هائی که از مارکسیسم- لنینیسم و داس و چکش امتناع کرده و منکر ساختمان سوسیالیسم در اتحاد شوروی هستند نیز شرکت می کنند.

مبارزه در رابطه با شرکت در دولت های بورژوازی

مسئله شرکت حزب های کمونیست در دولت های به اصطلاح «چپ» و «مترقی» که بر زمینۀ مدیریت سرمایه داری یا حمایت از آن قرار دارد، تا امروز همچنان یکی از بحث های عقیدتی- سیاست باقی مانده از سابق است. دلیل آن قبل از هر چیز آن است که حزب هائی که از موضع سیاسی برخورد می کنند و به ایدئولوژی های گوناگون و من در آوردی همچون « انسانی کردن» سرمایه داری، یا « دمکراتیزه کردن» اتحادیه اروپا، یا « مرحله قبل از سوسیالیزم»، یا به اصطلاح « گسست از سیاست راستگرایانه» در رابطه با مدیریت یا کنترل سرمایه داری متوسل می شوند، باعث ایجاد توهم می گردند و بر سیاست های کثیف سوسیال- دمکراتها که انتقادهای خود را فقط در چارچوب مدیریت بورژوازی و نئولیبراللیسم متمرکز کرده اند، صحه می گذارند. چنین نیروهایی قانون های اقتصادی سرمایه داری را نادیده می گیرند و به آنها کم بها می دهند، و به ویژگی های مسلم و برگشت ناپذیر دولت بورژوازی که نمی تواند در هیچ شرایطی در چارچوب مدیریت بورژوازی لغو گردد اعتقاد ندارند. این نیروها به سوسیالیسم همچون یک « منظرۀ بسیار دوردست» نگاه می کنند. این نیروها بخاطر امتناع از کار پر زحمت روزانه در جهت وحدت نیروهای اجتماعی که منافع آنها در مبارزه علیه انحصارهای فرا ملیتی و سرمایه داری است، مسئولیت بزرگی مقابل خلق دارند.

بدین ترتیب ما می بینیم که اینها یا سرگرم اداره دولت بورژوازی هستند، یا برای پروژه های امپریالیستی مثلا در منطقه « ساخالیا» به بودجه نظامی و هزینه های ناتو رآی می دهند، یا خواهان خروج کشورها از ناتو و درخواست های نا مشخص و غیردقیق در مورد « منحل» شدن ناتو. این سیاست به کجا می رود؟ برای نمونه در اسپانیا می بینیم که حزب کمونیست اسپانیا در دولتی شرکت دارد که به اسم مبارزه با ویروس کرونا، تصمیم های بربرمنشانه و ضد خلقی می گیرد، از جمله تصمیم های ضدکارگری بر اساس رهنمودهای اتحادیه اروپا و همچنین اقدامات در جهت بر هم زدن ثبات کوبا و شرکت فعالانه در طرح های ناتو.

سر در گمی در اطراف مفهوم « امپریالیسم»

در مجموع، همان نیروهایی که قید گردید، امپریالیسم را نه از نقطه نظر اصول لنینی آن، به مثابه سرمایه داری در مرحله رشد انحصارهای آن، بلکه فقط در چارچوب سیاست خارجی تجاوزگرانه آن قدرت ها می بینند. بدین ترتیب آنها چشمان خود را بر واقعیت های دوران ما همچون انحصارهای فراملیتی، دولت های بورژوائی و مبارزۀ آنها بخاطر مواد خام، انرژی، معادن زیرزمینی، مسیرهای حمل و نقلِ ذخیره های انرژی و سهم در بازار بسته اند. بدتر از این، برخی از حزب ها منکر آن هستند که رقابت بین انحصارها سبب تشدید تضادها در عرصۀ بین المللی می گردد.

این حزب ها، تنها توجه خود را بر سیاست های خارجی تجاوزگرانۀ آمریکا، ناتو یا برخی دیگر از قدرت های امپریالیستی متمرکز کرده اند و فقط به تفسیرِ « تجاوز امپریالیستی» اکتفا می کنند و برای حل مسئله پیشنهاد می کنند که این را به عنوان به اصطلاح « جهان چند قطی» بپذیریم. اما این موضع آنها، یعنی محدود کردن امپریالیسم آمریکا و وجود « قطب»های زیاد بین المللی که این قطب می تواند قطب دیگر را کنترل کند و در نتیجه « صلح در سرتاسر جهان» برقرار می گردد، چیزی بیش از فریب دادن خلق نیست. این دیدگاه ها واقعیت ها را پنهان می کنند و این توهم را ایجاد می کنند که « امپریالیسم غیر تجاوزگر» یا سرمایه داری طرفدار «صلح» ممکن است.

باید یاد آوری کنیم که در قرن گذشته، حزب کمونیست یونان و نیز حزب های دیگر تحت تاثیر فعالیت های نیروهای اپورتونیستی در اروپا و همچنین حزب کمونیست اتحاد شوروی، بخصوص پس از چرخش اپورتونیستی در کنگرۀ بیستم (در دوران خروشچف)، زمانی که خط مشی « رقابت صلح آمیز» دو سیستم اجتماعی– اقتصادی تسلط یافت، با انتقاد های شدیدی مواجه شدند.

همکاری « ضد فاشیستی» با نیروهای بورژوازی

این موضوع نیز یکی دیگر از سردرگمی های حزب ها است. سیستم سرمایه داری در این یا آن مورد از نیروهای مختلفِ فاشیستی برای پیشبرد اهدافِ خود استفاده می کند، چنانکه در اوکرائین شاهد هستیم. اما برخی از حزب ها که حتی قبول دارند فاشیسم زادۀ بورژوازی است، اما موضوع استفاده بورژوازی از نیروهای فاشیستی را جدا از مبارزه با سرمایه داری می بینند. و همین، موضع « ضد فاشیستی» آنها را به طرف همکاری با نیروهای بورژوازی یا حمایت از این نیروها می کشاند.

باید گفت که دیدگاه های حزب کمونیست یونان که بر اساس تجزیه و تحلیل تاریخ جنگ دوم جهانی انجام شده است، امروزه اهمیت تعیین کننده ای برای حوادث جاری بین المللی کسب می کند. و آن این است که جنگ جهانی دوم یک جنگ امپریالیستی غیرعادلانه از هر دو طرف بود. هم از طرف نیروهای فاشیستی سرمایه داری و هم از طرف کشورهای به اصطلاح دمکراسی سرمایه داری که هر دو مرتکب جنایت های بسیاری علیه بشریت گردیدند، از جمله بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی. این جنگ فقط از طرف اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و جنبش خلقی آزادیبخش پارتیزانی در کشورهای اشغال شده عادلانه بود که در آن، نقش اصلی را کمونیست ها بر عهده داشتند.

این ارزیابی مستقیمآ با اوضاع امروز مرتبط است. زمانی که از یک طرف آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا از نیروهای فاشیستی در اوکرائین در جهت هدف های ژئوپلتیک خود استفاده می کنند و از طرف دیگر روسیه سرمایه داری از منافع انحصارهای خود حمایت می کند. و بدین ترتیب، در اوکرائین تضادهای امپریالیستی تشدید می گردد. واضح است که ایالات متحده آمریکا، پیمان امپریالیستی ناتو و اتحادیه اروپا و همچنین سرمایه داری بوجود آورندۀ آنها مسئولیت بزرگی در وضعیت پیش آمده بر عهده دارند. و همزمان سرمایه داری روسیه نیز مسئولیت بزرگی در پیش آمدن این وضعیت بر عهده دارد. تمام نیروها و افرادی که در پیش آمدن این وضعیت مشارکت داشتند و دارند، در متلاشی شدن اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نقش اصلی را داشتند.

مدتی قبل 30 مین سالگرد فروپاشی اتحاد شوروی بود. آن هنگام یلتسین و نیروهای اجتماعی- سیاسی همراهش برای فروپاشی اتحاد شوروی عجله داشتند. آنها ابدآ فکر این را نمی کردند که کریمه در کجا قرار می گیرد؟ چند میلیون روس و روس زبان در خارج از روسیه قرار خواهند گرفت و چه برسر اینها خواهد آمد؟ اکنون سخنان سیاستمدارانی جالب توجه است که آن هنگام برای فروپاشی شوروی از یلتسین حمایت می کردند، اما امروز لنین را در این فروپاشی مقصر می دانند و مردم را به « مبارزه ضد فاشیستی» در اوکرائین دعوت می کنند.

درک امروز ما از کشور چین

گذشته از اینها، موضوع تعیین کننده در این تقابل عقیدتی – سیاسی، درک ما از سوسیالیزم است. حزب هائی هستند که « گوشت را ماهی می نامند». چند سال پیش نظریه های مختلفی عنوان شد. همچون «سوسیالیسم قرن 21» یا « سوسیالیسم شکوفا» که دولت های سوسیال دمکرات در آمریکای لاتین با کمک آن و شعارهای رادیکال، سیستم سرمایه داری را مدیریت می کردند. امروزه توجه روی چین متمرکز گردیده است که بر اساس گفته ها در حال ساختن «سوسیالیسم با ویژگی چینی» است. اما آن چیزی که آن جا ساخته می شود، هیچ ربطی به سوسیالیسم، اصول و قانون های ساختمان سوسیالیسم ندارد. سوسیالیسم به معنای اجتماعی شدن ابزار تولید و حاکمیت زحمتکشان و برنامه ریزی متمرکز، هیچکدام از اینها در چین امروز وجود ندارد. در چین انحصارهایِ چینی رشد اقتصادی را تعیین می کنند و تصمیم هایِ خود را از طریق حزب کمونیست به اجرا می گزارند. این وضعیت، نابرابری و بی عدالتی بزرگی به همراه داشته و خواهد داشت.

مسئله نه فقط دارای اهمیت تئوریک، بلکه دارای اهمیت سیاسی نیز هست. و آن مربوط به رقابت میان آمریکا و چین برسر نقش اول در سیستم امپریالیستی جهانی است.

مسئله رقابت برای سرکردگی در سیستم امپریالیستی

این مسئلۀ ساده ای نیست. زیرا چنانکه جریان زندگی نشان داد، همین رقابت ها برای سرکردگی در سیستم امپریالیستی بود که جهان را بسوی جنگ های بزرگ با مقیاس وسیع کشاند. فقط بخاطر سود بیشتر کشورهای متخاصم سرمایه داری، جنگ هائی روی داد که دهها کشور جهان درگیر آن ها شدند و تلفات سنگین انسانی به بار آوردند.

امروزه ایالات متحده آمریکا از لحاظ سیاسی- اقتصادی و توان نظامی نیرومندترین کشور امپریالیستی در کرۀ زمین است. آنها اکنون حس می کنند که چین در « پشتِ گردن آنها نفس می کشد». در نتیجۀ رشد ناهنجار سرمایه داری، ما شاهد آن هستیم که هم در رابطه با صدور کالا و هم در عرصۀ صدور سرمایه، انحصارهای چینی مواضعِ مهمی را در بازار جهانی سرمایه داری تسخیر می کنند.

متاسفانه برخی از احزاب کمونیست تلاش می کنند منظره گذشته را ترسیم کنند. یعنی « جنگ سرد» نوین را تئوریزه کنند. با این تفاوت که به جای اتحاد شوروی، چین را قرار می دهند که با آمریکا در حالِ رقابت است. اما وضعیت کنونی هیچ وجه مشابهی با رقابت بین اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و ایالات متحده آمریکا ندارد. زیرا امروز ما با رقابت ها در چارچوب بر خورد انحصار های فراملیتی روبرو هستیم، یعنی با رقابت بین کشورهای امپریالیستی.

حزب کمونیست یونان در سخنرانی های مسئولان حزب بر روی این تفاوت موضع ها تاکید نموده است. برخی دیگر از حزب ها نیز همچون حزب کمونیست مکزیک و پاکستان بر ویژگی سرمایه داریِ اقتصاد چین تاکیه کرده اند. در عین حال حزب کمونیست فیلی پین (1930) آشکارا در مورد سیاست استیلاگرانۀ چین و هژمونی طلبی آن در رابطه با کشورهای همسایه و منطقۀ هند و اقیانوس آرام صحبت کرده که این موضوع بهانه ای برای دخالت آمریکا در منطقه می گردد.

آنچنان که اشتباهآ برخی از احزاب کمونیست از جمله حزب کمونیست برزیل ادعا می کند، مطلقآ صحبت بر سر مبارزه ما بین سرمایه داری و سوسیالیزم نیست. یک سری حرکت های سیاسی در برخی جاها از طرف کمونیست ها انجام می شود که بسیار بی مورد است. از جمله تلاش های حزب کمونیست کانادا برای آزادی مدیر مالی شرکت چینیِ HUAWEİ . دختر صاحب این موسسۀ سرمایه داری انحصاری عظیم چینی از طرف دولت کانادا بازداشت گردید که دارایی شخصی آن بالغ بر 3.4 میلیارد دلار است. این بازداشت ثمرۀ رقابت شدید بین سرمایه های انحصاری صاحبِ تکنولوژی نوین بود. حزب کمونیست کانادا در تدارک سازماندهی تظاهرات علیه بازداشت این شخص بود که با وثیقه 5.7 میلیون دلار آزاد شد. این در حالی است که امروزه در بسیاری از کشورهای جهان مثل اوکرائین و لهستان کمونیستها را به دادگاه می کشانند، یا مثل کازاخستان تعقیب و زندانی می کنند، یا مثل پاکستان و هندوستان خودسرانه می کشند. در حقیقت، آنها هستند که احتیاج به حمایت و همبستگی دارند.

اینجا باید یاد آوری کنیم که حزب کمونیست یونان نمایندگان خود، نمایندگان پارلمان اروپا و دیگر مسئولان حزبی را برای شرکت در جریان دادگاه های کمونیست ها در اوکرائین، لهستان و قبلآ در کشورهای کرانۀ دریایِ بالتیک اعزام کرده بود. علاوه بر اینها، این نمایندگان حزبی تعقیب و کشتارِ کمونیست ها را در چندین کشور همچون پاکستان، کازاخستان، سودان، هندوستان، ونزوئلا و دیگر کشورها محکرم کرده و موضوع را به اجلاس پارلمان اروپا کشاند.

در مورد مسئله وحدت

در چارچوب جنبش جهانی کمونیستی، وحدت موهوم و دروغین با نیروهائی که بنیان مارکسیسم- لنینیسم، از جمله اصولِ انقلاب سوسیالیستی و ساختمان سوسیالیسم را با هدفِ « فعلآ بر روی آن چیزی متحد شویم که با آن موافقیم» مورد تجدید نظر قراری دهند، نمی تواند وجود داشته باشد.

اینگونه « وحدت»، گذشته از اینکه کمونیست هایِ سرتاسر جهان را با یک منظرۀ دروغین و گمراه کننده روبرو می سازد، بلکه خطرناک است. چون که همیشه نصف حقیقت همان دروغ کامل است. گذشته از این، چنین دیدگاهی اختلاف ها را در جنبش کمونیستی پنهان می کند و مانع بحث سازنده به منظورِ غلبه بر اختلاف ها می گردد.

اگر کمونیست ها منظرۀ کامل دنیای معاصرِ امپریالیستی را در مقابل خود نداشته باشند و فقط بر روی ایالات متحده آمریکا، ناتو، نئولیبرالیسم و فاشیزم متمرکز باشند و تمامی اینها را از سرمایه داری جدا کنند، آنوقت میکرب زاینده اینها و نیاز به سرنگونی آن، باعث اتخاذ تصمیم هایِ تراژیک می گردد.

حزب کمونیست یونان با آگاهی بر این وضعیت و اطلاع رسانی آن به مردم، امروزه جنبش ضد امپریالیستی را در کشور ما رهبری می کند. حزب کمونیست علیه پایگاه های آمریکا – ناتو، علیه قرارداد نظامیِ به اصطلاح « توافقنامۀ دفاعی» مابین یونان، آمریکا و فرانسه، علیه شرکتِ نیروهایِ مسلحِ یونان در عملیاتِ نظامیِ خارج از کشور و به نفع خارج شدن از اتحادهای امپریالیستی ناتو و اتحادیه اروپا موضع می گیرد.

در مورد مسیر انقلاب و تجدید سازمان جنبش جهانی کمونیستی

ضروری است که این مبارزۀ عقیدتی– سیاسی ادامه داشته باشد و هرچه آشکارتر مسائل مورد اختلاف بررسی گردد. ما مخالف برخورد خشن بین حزب ها هستیم. ما خواهان یک تبادل نظرِ ثمر بخش در سیمای وحدت بین المللی کمونیستی هستیم. ما از موضوع و شکل هایِ موجودِ تبادل نظرها، همچون دیدارهای بین المللی، منطقه ای و همکاری بینِ حزب های کمونیست حمایت می کنیم.

ما معاصرترین شکلِ همکاری های موجود در صفوف جنبشِ کمونیستیِ جهانی همچون تحریریۀ «ابتکارِ کمونیستیِ اروپائی» و تحریریۀ مجلۀ « تحلیلِ جهانیِ کمونیستی» را به منظورِ ایجادِ قطبِ کمونیستی که در راهِ باز سازیِ انقلابی و وحدت جنبشِ کموئنیستی و گسترشِ جهان بینیِ مارکسیسم – لنینیسم مبارزه می کنند، ارتقا خواهیم داد.

مدتی بیش از این، حزب ما در کنگرۀ 21 خود، معیارهای مهمی برای همکاری تنگاتنگِ حزب کمونیست یونان و دیگر حزب هایِ کمونیستی وضع نمود که عبارتند از 1- دفاع از مارکسیسم – لنینیسم و انترناسیونالیسم پرولتری، ضرورت ایجاد قطبِ کمونیستی در عرصۀ بین المللی؛ 2- مبارزه علیه اپورتونیسم، رفرمیسم و ردِ هر گونه مدیریت سرمایه داریِ چپ و میانه و هرگونه نظریۀ «مرحلۀ قبل از سوسیالیزم»؛ 3- دفاع از قانونمندی هایِ انقلابِ سوسیالیستی، و بر مبنای آن، تحلیلِ روندِ ساختمانِ سوسیالیسم، تلاش برای بررسی و تحقیق ها، درکِ مانع ها و اشتباه ها، و نتیجه گیری از آنها؛ 4- تحکیمِ جبهۀ ایدئولوژیک علیهِ تصورهایِ غلط از امپریالیسم، از جمله تصور در مورد اینکه تجاوزِ نظامی را می توان جدای از محتوای اقتصادی دید، و جبهه گیری علیه هرگونه اتحادِ امپریالیستی؛ 5- گسترش ارتباط با طبقه کارگر، تلاش برای شرکت روز افزون در جنبش های سندیکایی، نفوذ گسترده در جنبش هایِ قشرهایِ مختلفِ مردم، مبارزۀ روزمره در راه حقوق کارگران و تمامی خلق در چارچوب استراتژی انقلابیِ معاصر در راه حاکمیت کارگران.

کنفرانسِ ویدئوییِ اخیرِ حزب های کمونیست و کارگری و همچنین کنفرانس های ویدئویی تحریریۀ « ابتکار کمونیستی اروپایی» و تحریریۀ « تحلیل جهانی کمونیستی» به حزب هایِ ما امکان داد که دقیق تر وضعیتِ جنبش جهانیِ کمونیستی را درک کنیم و تمامیِ شکل های همکاری بر اساس معیارهای قید شده در بالا را در همکاری های متقابل با دیگر حزب های کمونیست بررسی کنیم.

مقاله در تاریخ 22 ژانویۀ 2022 در روزنامه « ریزوسپاستیس» به چاپ رسیده است.

RIZOSPASTIS

برگرفته از سایت حزب کمونیست یونان – شعبۀ بین المللی، به مناسبت کنفرانس ویدئوئی اخیر حزب های کمونیستی و کارگری

بر گردان: ر . ح . بازیار

Facebook
Telegram
Twitter
Email