سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به سرکردگی آمریکا همواره خود را اتحادی برای دفاع از خود تعریف کرده است. این نهاد حدود هفت دهه قبل با هدف اعلامیِ دفاع از غرب در مقابل شوروی سابق تشکیل شد. ناتو پس از فروپاشی رقیب خود یعنی شوروی در سال 1991 نه تنها موجودیتش ادامه یافت بلکه رویکرد تهاجمیتری نیز به خود گرفت. این بلوک نظامی یوگسلاوی سابق را در سال 1999 بمباران کرد، در سال 2011 به لیبی حمله نمود و به ادامه یک جنگ ترکیبی در سوریه دست برنداشت.
روسیه گسترش ناتو به سوی شرق پس از سال 1991 را نقض وعدههای شفاهی دانسته که به شوروی سابق داده شده بود مبنی بر اینکه این بلوک نظامی فراتر از آلمان تازه متحد شدهی آن زمان حرکت نخواهد کرد. «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه این نگرانیها را مجددا طی سخنرانی 24 فوریه خود به هنگام اعلام آغاز عملیات نظامی ویژه کشورش در اوکراین، ابراز داشت. کرملین استقرار منطقهایِ سامانههای ضد موشکی ناتو و تسلیحات در نزدیکی مرز روسیه را بسیار خطرناک توصیف کرد.
این انتقادهای سطح بالا توسط یک رهبر جهان و اقدام نظامی متعاقب آن در واکنش به نگرانیهای روسیه بحثی را در سطح بینالملل درباره هدف واقعی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به راه انداخت. پوتین به نکته درستی اشاره کرد که پرسید چرا ناتو احساس میکند باید به توسعه و استقرار سامانههای نظامی مختلفی در نزدیکی مرز روسیه ادامه دهد. در واقع این تحول بود که نظریه پردازان روابط بینالملل را بر آن داشت به بحث نگرانی امنیتی روسیه با ناتو بپردازند.
این مفهوم به یک کشور یا یک گروه مانند ناتو برمیگردد که اقدامات نظامی خود را به صورت ادعایی، دفاع از خود میخوانند. اما کشورهای دیگر مثل روسیه ممکن است دلایل مشروعی برای پنداشتن آن به عنوان تهدیدهای پنهان برای امنیت خود داشته باشند. این باعث میشود کشورهای دیگر هم اقدامات نظامی انجام دهند آن هم به بهانه دفاع از خود چرا که همواره تهدیدی از سوی دیگران وجود دارد. این چرخه ادامه مییابد و به تشدید تنشها منجر میشود و اوضاع امنیت منطقهای را وخیمتر میسازد. این اتفاقی است که میان ناتو و روسیه افتاده است.
اولین موج توسعه پس از جنگ سرد ناتو در سال 1999 منجر به الحاق اعضای پیمان ورشوی سابق یعنی جمهوری چک، مجارستان و لهستان به این بلوک نظامی بود. در موج دوم توسعه آن در سال 2004 کشورهایی مثل بلغارستان، رومانی، اسلواکی و اسلونی به آن پیوستند. روسیه در آن زمان درگیر بی ثباتی به دلیل مداخله فدرال در چچن بود و این درست چند سال پس از دست و پنجه نرم کردن با بحران اقتصادی یک دههای (1999-1989) بود. در آن زمان این به طور محسوس تهدیدی برای آن منطقه محسوب نمیشد.
این نشان میدهد دو موج اول توسعه ناتو پس از جنگ سرد، اساسا به عنوان دفاع از خود ارزیابی نمیشد و بالعکس در جهت پیشبرد منافع پنهان خود بود. در حالی که برخی اعضا مثل کشورهای حوزه بالتیک و لهستان به لحاظ تاریخی به روسیه مشکوک بودند برخی دیگر مثل اسلونی این ظن را نداشتند. باید یادآوری شود که پوتین این توسعههای ناتو را به عنوان نگرانی امنیتی که تحریک برانگیز بود، ارزیابی کرده است.
بستر امنیت منطقهای پیش از 1999 حاکی از این بود که ایالات متحده در حال آماده شده برای چیزی است که نهایتا به جنگ ناتو علیه یوگسلاوی منجر خواهد شد. اما در واقع نیت پشت پرده آن که به اسم دفاع از حقوق بشر و توقف نسل کشی صورت گرفت، ورای مهار شوروی سابق یا روسیه مدرن بود. هژمون تک قطبی آمریکا در آن زمان خواستار توسعه شبکه نفوذ خود به منظور آمادگی برای جنگهای آینده بود.
توسعه 2004 ناتو پس از جنگهای آمریکا در افغانستان و عراق رخ داد یعنی زمانی که به کشورهای دنباله رو خود دستور داده بود تا در آن جنگها مشارکت کنند. آمریکا در واقع از این کار هدفی اقتصادی را دنبال میکرد چرا که کشورهای ناتو را تحت فشار گذاشته بود تا دو درصد تولید ناخالص داخلی خود را صرف بودجه دفاعی و نظامی کنند. ماجرا از آن جا جالبتر میشود که بدانیم بیشتر تجهیزات نظامی که اعضای ناتو قرار بود تهیه کنند ساخت شرکتهای آمریکایی بود.
باید گفت مجموعه نظامی-صنعتی آمریکا در شکل گیری این سیاست خارجی سلطه جویانه تک قطبی و روبه افول واشنگتن نقش عمده ای دارد. مقامات سیاسی که در چنین شرکتهایی سرمایه گذاری کردهاند هدفشان از تداوم توسعه ناتو خدمت به جیبشان بوده است. آنها این اقدام را حتی با وجود ابراز نگرانی محافل دانشگاهی و رسانهای از تحریک نگرانیهای امنیتی انجام دادهاند.
در واقع ناتو که با هدف به اصطلاح مقابله با شوروی تشکیل شده بود حالا به یکی از ابزارهای پنتاگون برای مهار مخالفان آمریکا تبدیل شده است.
توجه به نکته فوق برای درک شرایط امروز مناقشه اوکراین ضروری است و مردم نباید با کمپین جنگ اطلاعاتی ایالات متحده فریب داده شوند و تصور کنند که بحران اوکراین فقط ناشی از اشتباه روسیه است.
واقعیت این است که کرملین دلایل مشروعی برای تهدید موجودیتی دانستن ناتو، دارد. این بلوک بر اساس شعار دفاع از خود تشکیل نشده بلکه هدفش خدمت به منافع خود و خدمت به نئوامپریالیسم است. اعضای آن چیزی بیش از رعیتهای کوتوله آمریکا نیستند. در پایان باید گفت ناتو و نه روسیه به ایجاد تهدیدی بزرگ برای امنیت جهانی ادامه میدهد و احتمالا به آن ادامه هم خواهد داد.