مبارزه با سیاستهای نابخردانه حاکمیت کنونی در نابودی محیط زیست در کشور، مانند نابودی جنگلها، تخریب دریاچهها و تالابها که تغییرهای جدی جوی در میهنمان را موجب شدهاند وظیفهٔ مهم و فوری همه نیروهای مترقی و آزادیخواه کشور است.
آژیر خطر هستیسوز تغییرهای دهشتناک و مهیب آبوهوایی در جهان مدتی است که بهصدا درآمده است. ریشهٔ اصلی این تغییرهای زیانبار نشر و انباشت گازهای گلخانهای در جوّ زمین بر اثر فعالیتهای بشر است. دیاکسید کربن یا همان گاز کربنیک که بهعلت فعالیت شرکتهای استخراج معادن نفت و گاز و تولید سیمان و جز اینها انتشار مییابد، دستکم یک تا دو سده و بخشی از آن حتا ممکن است تا هزار سال یا بیشتر در جو زمین باقی میماند و بر افزایش بیرویه گرمایش جوّ زمین تأثیری جدی دارد.
ازآنجا که خصلت ذاتی نظام سرمایهداری بهرهبرداری بیامان از طبیعت و گسترش بیوقفهٔ تولید و مصرف سوختهای فسیلی باعث نابودی محیطزیست و زندگی انسانها و اختلال در چرخه زیستبوم جهان میشود. توسعه و رشد بیوقفه و تصاعدی اقتصاد بر اساس منافع سوداگران در نظام سرمایهداری امری حیاتی است.
در میهن ما در دهههای اخیر آسیبهای زیادی به محیط زیست وارد آمده است که میزان گسترش و ژرفش آن را در سراسر کشور میتوان مشاهده کرد. مافیای ثروت و قدرت در هرم حکومت جمهوری اسلامی ایران و پیرامون آن به شکل گسترده ای به محیط زیست آسیب میرسانند.
بهگزارش ایرنا، ۴ فروردینماه ۱۴۰۱، حسین اکبری، معاون محیط زیست طبیعی، ضمن اذعان به ابعاد گسترده تخریب زیستمحیطی و از بین رفتن ۷۰ درصد جمعیت گونههای برجسته جانوری در نیم قرن گذشته مانند کل، بز، قوچ، میش، آهو و گورخر که پیامدش بر حیات گوشتخوارانی مانند پلنگ و یوزپلنگ که از این زنجیره غذایی تغذیه میکنند تأثیر گذاشته است مسلماً عوارضی جبرانناپذیر خواهند داشت. این مقام درباره نام مسببان این فاجعه از سر ترس سکوت اختیار کرده و با اشاره به آزادی عمل و بی نظارتیها در این زمینه میگوید: “بهعلت نبود ابزارهای قانونی نمیتوان از این دستگاهها بازخواست کرد.”
در پی لطمه و آسیب زدن به هر بخشی از کرهٔ زمین که آن را نه بخشی از زندگی که خود زندگی میتوان نامید، زیست جانداران با چالشی جدی مواجه میشود. تالابها از ژئوپلانکتونهای تقریباً نامرئی و نوزادهای ریزی که سرانجام به میگو، خرچنگ، ماهی بالهدار، و صدف خوراکی تبدیل میشوند مالامال هستند. علفهای تالاب نیز مواد مغذی را در اختیار این نوزادان قرار میدهند و از دست دشمنانشان در امان نگاه میدارند. اگر هیچ عامل دیگری در این فرایند دخالت نکند همۀ زادوولدها در همین تالابها رخ میدهد. بر اثر آلودگی تالابها نهتنها صدفداران، بلکه ماهیهای تُن بالهآبی، ماهیهای گرمسیر، سرخوها، شمشیرماهیها، و نیزهماهیها همگی از بین میروند.
بهعلت عملکرد نابخردانه و زیانبار سران جمهوری اسلامی ایران اکثر تالابها یا نابود شدهاند یا در خطر از بین رفتن کامل هستند. با درنظر داشتن حیات آبزیانی که زیستگاهشان تالابها هستند عمق فاجعه نابودی چرخۀ زیست و هستی آنها آشکار میشود. بهعنوان مشت نمونهٔ خروار، تالاب میانکاله را درنظر بگیریم. این تالاب در روستای حسینآبادِ شهرستان بهشهر و در استان مازندران قرار دارد و از سال ۱۳۴۸ در دایرهٔ مدیریت سازمان محیط زیست درآمده است. ابراهیم رئیسی در مسافرتی که در اسفندماه ۱۴۰۰ به استان مازندران داشت، فرمان نابودی تالاب میانکاله را با کوبیدن کلنگ احداث یک مجتمع پتروشیمی با سرمایهگذاری ۸۰ هزار میلیارد تومانی بخش خصوصی در حریم (شش متری) این تالاب صادر کرد [نگاه کنید به: گزارش ایرنا، ۱۳ فروردینماه ۱۴۰۱]. نابودی مراتع دامها و چرای آنها، نابودی کشاورزی، و جز اینها، تنها بخشی از عواقب احداث مجتمع پتروشیمی در این منطقه است. بر اساس اطلاعات موجود، بهنظر میآید که این پروژهٔ صنعتی هم مثل بسیاری از پروژههای مشابه، بدون هماهنگیهای کارشناسانه و بدون داشتن برنامهٔ توسعهٔ کلان در خدمت منافع و نیازهای ملی کشور، و همراه با دخالت مافیای قدرت و ثروت در اساس در خدمت منافع رانتخواران بهپیش برده میشود. بهگزارش خبرگزاریها، ۳۰۵ تن از دانشگاهیان و فعالان محیط زیست با امضای نامهای سرگشاده خطاب به خامنهای خواستار توقف طرح پتروشیمی میانکاله شدهاند. در بخشی از این نامه آمده است: “درحالی که بیش از ۹۰ پروژه پتروشیمی ناتمام در کشور بهحال خود رها شده و ۴۰ مورد از مجوزهای احداث آن به دولت قبل برمیگردد، متأسفانه در واپسین روزهای اسفند سال گذشته در اقدامی عجولانه و با استفاده از سکوت خبری نوروز ۱۴۰۱ کلنگ پروژهای فاقد مجوزهای لازم تحت عنوان پتروشیمی مازندران در مرتع حسینآباد واقع در ذخیرهگاه جهانی زیستکره میانکاله بر زمین زده شد. هدف پروژه احداث واحد GTP بهمنظور تولید پروپیلن در واحدهای دیگر است درحالی که حجم انبوهی از این ماده اولیه هماکنون در انبارهای کشور بلااستفاده باقی مانده است.”
جنگلها بخشی اساسی از زیستبوم (اکوسیستم) هستند و نقشی مهم و تأثیرگذار بر زندگی بشر دارند و از نظر تنوع زیستی پناهگاه ۸۰ درصد از گونههای گیاهی و جانوری کره زمین هستند. از سوی دیگر، معیشت ۲۵ درصد از جمعیت جهان به زیستبوم جنگلی وابسته است. آسیب رساندن به جنگلها بر سلامت و امنیت غذایی بخش بزرگی از جامعههای بشری مستقیم و غیرمستقیم تأثیر میگذارد، زیرا حدود ۶/۱ میلیارد نفر در سراسر جهان برای غذا، سرپناه، انرژی، دارو، و درآمد به جنگلها و در امان بودن آنها از آسیبها وابستهاند.
بهعلت سودجویی و بیتدبیری مسئولان حکومت ایران در هر ثانیه ۳۶۰ مترمربع از سطح جنگلها و مراتع کشورمان تخریب میشود [سایت زمانه، ۱۶ فروردینماه ۱۴۰۱]. کرهٔ زمین منشأ زندگی و هستی جانداران و گیاهان است. باید جهان پیرامون خود را نگریست و چرخهٔ طبیعی منشأ حیات را پاس داشت. دولت برگمارده بهریاست ابراهیم رئیسی که در اساس منافع کلانسرمایهداران را نمایندگی میکند، نمیتواند منافع ملی را در حوزههای مختلف ازجمله محیط زیست حفظ کند. سایت خبری تحلیلی رویداد ۲۴، در گزارش ۱۲ فروردینماه ۱۴۰۱ اعلام کرد: “کاجستان ۵۰ هکتاری جنگل کاشمر که بالغ بر دو الی سه هزار اصله درخت کاج با قدمتی ۷۰ ساله است بر اثر گرما و تنشهای آبی خشک شده است.” اقدامهای ضد زیستمحیطی در کشور چنان اوج گرفتهاند که طبیعتِ رو بهاحتضار این مرزوبوم بهدلیل کمآبی، هجوم ریزگردها، به تاراج رفتن درختان، تغییر کاربری اراضی، و جز اینها، دیگر تابوتوان پذیرش نارساییهای بیشتر را ندارد. خشکسالی سبب کمبود آب، نابودی گیاهان، کاهش عمق آبهای سطحی، و خاک مرطوب میشود. این پدیده زمانی رخ میدهد که تبخیر سطحی آب و تبخیر آب از گیاهان از حد معمول در مدت معین بیشتر شود. مدیریت غلط منابع آبی در کشور، اثرهای جبرانناپذیر خشکسالی را عمیقتر میکند. خشکسالی و کمبود آب در بسیاری از استانهای کشور رو بهافزایش است و خسارتهایی جبرانناپذیر بر اکوسیستم این استانها وارد کرده است. برخی از رودخانهها و منابع آبی بهعلت کاهش باران از یک سو و سوءِمدیریت آب از سوی دیگر، کاملاً خشک شدهاند یا در آستانهٔ از خشک شدن هستند. شماری از تالابهایی که از جایگاه ویژهای در اکوسیستم، محیط زیست، و تأمین زندگی افراد ساکن منطقه دارند، خشک شدهاند. بهعقیده برخی از کارشناسان، سدسازیهای غیرکارشناسانه و بیرویه، از دلیلهای اصلی مشقتهای کنونی کشاورزان و دامداران منطقه در ارتباط بیآبی، کمآبی، هجوم ریزگردها، و جز اینها، است. علیاکبر محرابیان، وزیر نیرو در دولت سیزدهم، با اعلام این خبر که حدود ۳۰۰ شهر، ازجمله برخی از شهرهای بزرگ و مراکز استانها، در وضعیت تنش آبی قرار دارند، مدعی شد: “برای کاهش مشکل تنش آبی طرحهای جدیدی را ازجمله خطوط انتقال آب، ساخت تصفیهخانهها و استفاده از منابع آب جدید آغاز کردهایم تا این معضل را در کمترین زمان به حداقل ممکن آن برسانیم” [خبرگزاری هرانا، ۱۹ فروردینماه ۱۴۰۱]. محرابیان دراینباره که خطوط انتقال آب قرار است آب را از کجا به کجا منتقل کنند یا اینکه منابع جدید آب چگونه بهوجود خواهند آمد، توضیحی نداده است، زیرا خودش هم میداند که سخنانش صرفاً برای خالی نبودن عریضه است و وعدههایش هرگز عملی نخواهند شد.
آلودگی هوای کلانشهرها بهخصوص تهران نیز معضلی جدی است. اخیراً تهران برای چند روز متوالی آلودهترین شهر جهان دانسته شد. گردوخاک آسمان بیشتر شهرهای کشور را پوشاند که بیماری عده کثیری را نیز سبب شد. نابودی جنگلها و از بین رفتن پوشش گیاهی کوهها بهعلت خانهسازیها و جادهسازیهای بیحساب و بهقصد پر کردن جیب پیمانکاران رانتخوار، و استفاده از سوختهای آلایندهٔ هوا در کارخانهها و نیروگاهها تأثیری جدی در آلودگیهای هوای کشور دارند. برای مقابله با خطرهای مهیبی که زندگی همگان را تهدید میکند، جز جنبش وسیع و سراسری برای دفاع از حق حیات و علیه نظام بهوجود آورنده این وضعیت، چارهٔ دیگری نیست. برای حفظ محیط زیست باید سیاستهای خرابکارانه این رژیم را افشا و با آن مقابله کرد و جلو هرگونه تخریب را گرفت. فراموش نکنیم که سرنوشت میهن ما با سمتوسوی جنبش مردمی گره خورده است.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۵۴، ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱