77 سال پیش ( 1324) در چنین روز هایی تعدادی از روشنفکران، سیاست ورزان، ملی گرایان و زحمتکشان آذربایجان که بحران عمیق اقتصادی و اجتماعی، فقر و بدبختی و ظلم و ستم استبداد را مشاهده می کردند به این فکر افتادند که باید از این شرایط اسفبار و اسفناک رها شوند و توده های مردم را در گستره آذربایجان نجات دهند. برخی از آنان تجربه کافی از جنبش های تاریخی آذربایجان داشتند و با تشکل هائی که بعد از 3 شهریور (ورود نیرو های متفق به کشور) به همت روشنفکران و زحمتکشان تشکیل شده بودند، همکاری می کردند ولی این تشکل ها بیشتر بعلت عدم ارتباط با توده های مردم بویژه روستائیان و دهقانان نتوانستند موفقیت چشمگیری در آن مرحله بدست آورند، در نتیجه گرفتار فعالیت های روشفکری شده به محفل های دوستانه تبدیل شدند (سازمان زحمتکشان متشکل از کارگران که بیشتر آنان را مهاجرین می خواندند، جمعیت آذربایجان متشکل از طبقه متوسط و روشنفکر با ارگان خود بنام «آذربایجان»، جمعیت ضد فاشیست با نشریه «یوموروق»، کانون دمکراسی که این گروه رابطه چندان خوبی با سازمان زحمتکشان نداشتند و جبهه بیداری که در آن شخصیت های برجسته آذربایجان مانند میرزا علی شبستری و جبار باغچه بان فعالیت داشتند و نشریه زبان را منتشر می کردند)
اوضاع اقتصادی آذربایجان به شدت تیره و تار بود، قحطی و کمبود آذوقه و نان مردم را در تنگنا قرار داده بود، بازی های سیاسی در تهران مانع از ورود نمایندگان واقعی مردم آذربایجان به مجلس شورای ملی شده بود، پیشه وری با خواست برخی از دوستان عازم تبریز و در آنجا ساکن شد تا شرایط را زیر نظر داشته باشد و بعنوان شخصیت سیاسی و روزنامه نگار کهنه کار و تیز بین بدنبال راهی بود که بتواند از رنج، عذاب و آلام مردم بکاهد، در نتیجه مذاکرات طولانی و نفس گیر خود را با شخصیت های برجسته آذربایجان آغاز کرد و پیش برد و در نهایت زمینه یک تشکل فراگیر که بتواند خواسته های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آذربایجان را برآورده کند فراهم آمد. در این راستا «بیانیه 12 شهریور» که به امضاء و تائید 46 نفر از شخصیت های شناخته شده تبریز رسیده بود در چاپخانه ای در تبریز با حضور و همکاری خود پیشه وری در 15 هزار نسخه به زبان های ترکی و فارسی تهیه شده بود به چاپ رسید و به سرعت منتشر شد و به این ترتیب پایه های علنی و مشهود «فرقه دمکرات آذربایجان» برپا گردید.
بیانیه 12 شهریور سند راهبردی و منشور مردمی بود که برای رهایی به پا خواسته بودند، برخی از تشکل های پیشین با مطالعه این سند به فرقه پیوستند، جمعیت آذربایجان نشریه خود را در اختیار فرقه گذاشت و پیشه وری در تشریح و تبیین بیانیه 12 شهریور به نوشتن مقالات خود پرداخت که مورد توجه توده های مردم بویژه تهیدستان و دهقانان قرار گرفت. در مقدمه بیانیه 12 شهریور که باید نام آن را منشور آزادی ایران خواند، آمده بود: ایران مسکن اقوام و ملل گوناگون است، این ملل و اقوام هر قدر آزادتر زندگی کنند، یگانگی بیشتری خواهند داشت. پیشه وری در برخی از نوشته های خود یادآور می شد که:
قانون مهم انجمن های ایالتی و ولایتی ابزار مهم مردم در مشارکت سیاسی و تعیین حق سرنوشت است که باید به اجرا در آید، با این بیانیه ضرورت دمکراسی، رشد همه جانبه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای مردم آشکار شد، شور و شعف و عشق به رهایی در چهره ها پدیدار شد، مردم به این باور رسیدند که وحدت ملی هنگامی میسر می شود که هر جامعه ای بر اساس خصوصیات فرهنگی، زبانی و هویت ملی و تاریخی خود عمل کند و مشارکت داوطلبانه در یک مجموعه داشه باشد. خود مختاری مغایرتی با تمامیت ارضی ندارد و حتی می تواند پایه های آن را محکم کند، به شرط آنکه همه واحد های ملی متساوی الحقوق باشند و مردم هم به آن باور برسند و همزمان منابع کشور برای همگان بطور مساوی تقسیم شود و هیچ ملت و زبانی بر دیگری برتری و حاکمیت نداشته باشد.
با انتشار بیانیه 12 شهریور فرقه دمکرات آذربایجان پایه گذاری شد و در اولین نوشته خود خطاب به مردم نوشت:
هم وطنان عزیز، اینک دوره مبارزه تاریخی بزرگی آغاز می شود، فرقه شما را از هر صنف و طبقه جهت عضویت در تشکیلات خود و شرکت در مبارزه مقدس ملی دعوت می کند، درهای فرقه بر روی همگان به جز دزدان و خائنین باز است، هرکسی که شعارها و مقاصد ما را قبول کند هر چه زودتر باید عضویت سازمان فرقه دمکرات آذربایجان را قبول کرده در صفوف پرچمداران آزادی آذربایجان و تمام ایران داخل شود.
بیانیه 12 شهریور سند راهبردی و پایه ای برای حکومت ملی آذربایجان بود و برنامه 20 ماده ای آن را تشکیل می داد، در این سند رئوس همه خواسته های مردم آذربایجان بازتاب یافته بود، این بیانیه مهم و تاریخی شامل 12 ماده بود که در نخستین ماده آن گفته می شد: توام با استقلال و تمامیت ایران، خود مختاری آذربایجان برای رشد فرهنگی، گسترش عدالت ضروری است، در مواد دیگر به تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی، فعالیت های اقتصادی، بهداشتی، نظارت بر عملکرد ماموران دولتی، تدریس زبان مادری (ترکی) در سه سال نخست دبستان و سپس همراه با آن آموزش زبان فارسی، توسعه صنایع، رفع بیکاری، کاربرد طرح های عمرانی، آباد سازی شهر و روستا، تامین نیاز های دهقانی، تقسیم عادلانه نمایندگی مجلس شورای ملی، مبارزه با فساد و تامین امنیت، هزینه نیمی از مالیات جمع آوری شده در آذربایجان در محل (بعد ها این مبلغ به 75 درصد رسید) و در ماده 12 به موضوع مهمی اشاره شده بود و در آن گفته می شد: فرقه طرفدار دوستی با همه ملل، دولت های دمکرات است و ما امیدواریم که هر آذربایجانی وطن پرست در داخل و خارج در راه رسیدن به این مقاصد مقدس با ما همصدا و همراه شود، طبیعی است که اگر انسان خانه خود را اصلاح نکند نمی تواند برای محله، شهر و یا مملکت خود بکوشد، ما از آذربایجان شروع می کنیم که خانه ماست که همین موجب ترقی ایران خواهد شد و میهن از دست قلدر ها و مرتجعین نجات خواهد یافت. زنده باد آذربایجان دمکرات، زنده باد ایران مستقل و آزاد و زنده باد فرقه دمکرات آذربایجان مشعل دار حقیقی آزادی ایران و آذربایجان…
بدنبال انتشار بیانیه 12 شهریور آرامش حاکمان تهران بهم خورد، موجی از تهمت و افترا به پا خاست، دولت حکیمی و خود وی که آذربایجانی بود به وحشت افتاد و گروهی را برای مذاکره به تبریز فرستاد ولی مذاکرات با شکست روبرو شد، نگرانی تهران بیشتر از آن جهت بود که این جنبش سراسری شود و آزادی خواهی در کشور گسترش یابد. ارتجاع همواره از آن وحشت دارد که توده های مردم به کف خیابان بیآیند و خواسته های خود را فریاد زنند. از این رو ارتجاع حاکم بر تهران همه تلاش خود را بکار برد تا مانع از انتشار این بیانیه در دیگر مناطق کشور شود و گاهی ادعا نمود که متن آن در خارج از ایران تهیه، چاپ و سپس به داخل آذربایجان آمده است.
تاریخ همراه با آموزه ها جلوه گری های شگفت انگیزی دارد، همه مندرجات در این بیانیه که خشم ارتجاع را در آن دوره بر انگیخته بود در سال های بعد در نهاد های جهانی مورد قبول و حتی ستایش قرار گرفت، اندکی بعد از شکست فرقه و حکومت ملی منشور جهانی حقوق بشر زیر نظر سازمان ملل متحد منتشر شد و در آن به تعیین حق سرنوشت تاکید شد، از آن تاریخ به بعد کنوانسیون های مختلف حق تعیین سرنوشت را به رسمیت شناختند، نهاد یونسکو نهاد فرهنگی سازمان ملل روز زبان مادری را به تصویب رساند، از آن گذشته نشست های ادواری نهاد های بین المللی در هلسینکی، مادرید، رم و دیگر مناطق جهان بر حق تعیین سرنوشت مهر تائید زدند و کنوانسیون جهانی حقوق سیاسی و مدنی حق تعیین سرنوشت را همراه با دیگر حقوق ملل به رسمیت شناخت و منتشر کرد. بنابرین خواسته های مندرج در بیانیه 12 شهریور ابعاد جهانی پیدا کرد و روسیاهی برای افراد و رژیم هایی ماند که نسبت به آن کینه ورزی و دشمنی کردند.
حال چندین دهه از انتشار (بیانیه 12 شهریور) آن گذشته است و در آذربایجان، ایران و جهان دگرگونی و تغییرات مهمی روی داده است، روستا نشینی از 80 درصد به زیر 30 درصد کاهش یافته، شهر های کلان میلیونی با حاشیه نشینی های بزرگ تشکیل شده، تبریز به قطب صنعتی تبدیل شده، میلیون ها آذربایجانی به مناطق دیگر مهاجرت کرده و جوانان مجهز به تکنولوژی جدید و شبکه های اجتماعی شده اند و به شدت تحت تاثیر آنها قرار دارند، باید برای فهم آنان زبان مشترکی پیدا کرد و بتوان اهمیت بیانیه 12 شهریور را در آن مقطع حساس به آنان یادآور شد. در این میان همراه با افزایش جمعیت در آذربایجان، جمعیت جهان به بیش از دو برابر رسیده و حجم اقتصادی و تولید چندین برابر شده است، اقتصاد جهان در هم تنیده شده نهاد های جهانی با قدرت بیشتری در صحنه اقتصاد و سیاست ظاهر شده اند که گاهی تعیین کننده و سرنوشت سازند. کشور های زیادی دوران مستعمره را از سر گذرانده به استقلال رسیدند، در برخی از کشور ها انقلاب های مردمی رخ داده و مردم به صحنه سیاست آمده اند، می توان گفت هم اکنون دو سوم مردم جهان در نظام هایی زندگی می کنند که یا فدرال و یا ایالتی خود مختارند. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برخی از کشور ها به چند کشور کوچک تقسیم شدند. اقتصاد نئولیبرالیستی که از سوی پویندگان مکتب شیکاگو (فریدمن و دیگران) پایه گذاری شده بود و از اوایل دهه 80 میلادی به اجرا درآمده بود نتوانست رفاه را در جهان گسترش دهد و جوانان را به آینده خوشبین سازد. از ان رو جوانان سرخورده از ایدئولوژی و سیاست بدنبال یافته های جدیدی هستند که بتوانند به آینده امیدوار باشند، از این رو باید بیانیه 12 شهریور را بازسازی و بازخوانی و با شرایط امروز همسو کرد و جوانان را هم با روح آن آشنا کرد.
تصویر و تصور سیاسی در بین مردم بویژه جوانان تغییر کرده، دیگر کسی بدنبال سیاستمدار و یا بیانیه و منشور نمی رود، مردم و جوانان که با زبان و روش جهانی آشنایی پیدا کرده اند حرف سیاستمدار و یا منشور را می سنجند، اگر به نفع خود تشخیص دهند، آن را قبول می کنند وگرنه از قبول آن سرباز می زنند از این رو در روند سیاست ورزی و سیاست گذاری تاثیر گذارند تا جائیکه، گاهی سیاستمدار را بدنبال خود می کشند، جهان امروز به این باور رسیده است که یک فرد و یا یک گروه به تنهایی قادر به حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی در جهان کنونی نیست و باید با بلوغ سیاسی به تخصص، علم، همکاری منطقه ای و جهانی و کاربرد آن اعتماد کرد.
آذربایجان در نقطه حساسی قرار دارد، منابع اش به یغما می رود، میلیون ها نیروی کار جوان و زبده اش مجبور به مهاجرت به مناطق مختلف و گاهی به خارج از کشور می شوند، فرار مغز ها گاهی همراه با سرمایه منطقه را فقیر تر می کند، مدیریت جامعه، نهاد های صنفی و سیاسی و اقتصاد دانش بنیان با پیچیدگی های خود نیازمند نهاد های سیاسی بروز شده اند، تنها شعار های جاذب کافی نیست و حتی کارآیی ندارند، آذربایجان با بحران شدید بیکاری، فرهنگی، کم آبی، خشک شدن دریاچه اورمیه، تورم کمر شکن و… روبروست، جوانان امروز به فلسفه بافی و شعار ورزی اعتمادی ندارند، به دنبال گفتمانی می روند که با کوتاه ترین راه و کم هزینه ترین آن به پول، ثروت، رفاه و آرامش برسند، پایبندی چندانی به ایدئولوژی ندارند، لحظه های سخت و دشوار کنونی را برای رفاه و زندگی بهتر فردا نمی پذیرند، از ان رو دولت و نهاد های سیاسی را به چالش می طلبند، آنها با استفاده از شبکه های اجتماعی اطلاعات کافی را بدست می آورند و با گفتمان های گوناگون نهاد های سیاسی، آشنایی و آگاهی پیدا می کنند.
فرقه دمکرات آذربایجان بعنوان میراث دار بیانیه ۱۲ شهریور، راهنما و راهگشای آزادی در گستره ایران در چند دهه گذشته مسئولیت دارد به جوانان گوش فرا دهد، آنها را درک کند، به میان آنان برود و همراه با آنها و بازنگری در بیانیه ۱۲ شهریور سیاست ورزی کند و برای حل بحران های کنونی راه حل ارائه دهد و گرنه با پایان مسیون سیاسی خود به تاریخ خواهد پیوست…
دکتر محمد حسین یحیایی