در سال ۱۳۹۵، براساس اطلاعات سامانه آماری آموزش و پرورش، شمار کل کودکان و نوجوانان ۶ تا ۱۸ ساله بازمانده از تحصیل یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر برآورد شده بود اما براساس آمار غیررسمی در خصوص کودکان کار، رقمهای مختلفی مطرح است از ۳ میلیون در نظر بگیرید و گاهی این میزان تا ۷ میلیون نفر هم عنوان میشود
در آستانه بازگشایی مدارس آمار منتشر شده از افزایش بازماندگی از تحصیل در ایران خبر میدهد. فقر، نبود امکانات آموزشی، جاماندگی از آموزش مجازی، شیوع اختلالهای یادگیری و همچنین بیتوجهی نظام آموزشی به سرنوشت کودکان مهاجر و پناهجو همچنان درهای مدارس را برای بخشی از جمعیت دانشآموزان در ایران بسته نگه داشته و بسیاری از آنها را به سمت «کار کودکان» کشانده است.
در آستانه شروع سال تحصیلی جدید در ایران مقامهای استانی آمارهای پراکندهای را درباره دانشآموزان بازمانده از تحصیل ارائه کردهاند. برآورد میشود در مهر ۱۴۰۱ صدهاهزار دانشآموز به دلایلی که فقر مهمترین و ریشهایترین آنها بهشمار میرود، از تحصیل باز بمانند.
به گزارش رادیو زمانه، محمد خلیل عسکری، مدیرکل آموزش و پرورش استان فارس دوشنبه ۲۱ شهریور از شناسایی ۲۳ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل در این استان خبر داد که به گفته او بر مبنای کد ملی شناسایی شدهاند.
محمد زمانی، معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش استان خراسان جنوبی هم سهشنبه ۲۲ شهریور در مصاحبه با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت در این استان دستکم ۱۲۰۶ دانشآموز بهدلیل اینکه در «مدارس خاص» مشغول به تحصیلاند یا بین خانه تا کلاس درسشان مسافت زیادی وجود دارد و همچنین اشتغال به کار (کار کودک) از تحصیل بازمانده اند.
به گفته او از این این تعداد ۷۰۴ دانشآموز شناسایی شدهاند که ۱۵۴ نفر از آنها در «مدارس دینی» و «مدارس خارج از کشور» در حال تحصیل اند.
محمد زمانی اما در ادامه «کوچ نشینی، ابتلا به بیماریهای صعب العلاج، فقر، ترس از ابتلا به کرونا و بدسرپرستی و بیسرپرستی کودکان» را از مهمترین مواردی برشمرد که باعث بازماندن از تحصیل این دانش آموزان شده است.
در یاسوج هم محمد جمالی، معاون آموزش متوسطه اداره کل آموزش وپرورش کهگیلویه وبویراحمد در مصاحبه با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) ترک تحصیل تعدادی از دانش آموزان این استان به دلیل شیوع ویروس کرونا و فقر مالی را تأیید کرد و گفت:
«آموزش در دوران کرونا به صورت مجازی بود و خیلی از خانواده ها در استان کهگیلویه و بویراحمد امکان خرید گوشی همراه یا تبلت را نداشتند و برای آنان مقدور نبود که این امکانات را برای فرزندان خود فراهم کنند و به همین دلیل، برخی از دانش آموزان از چرخه آموزش بازماندند.»
این مقام مسئول گفت آمار دانش آموزان بازمانده از تحصیل در استان کهگیلویه و بویراحمد مشخص است اما اشاره به آن را به «فرصت مناسب» موکول کرد. طبق گزارش ایلنا استان کهگیلویه و بویراحمد با بیش از ۳۰۲۷ آموزشگاه، ۱۵۰ دانشآموز دارد.
در اردبیل نیز وحید خدابنده، معاون آموزش ابتدایی اداره کل آموزش و پرورش این استان هفته گذشته شمار دانشآموزان بازمانده از تحصیل اردبیل را یک هزار و ۵۳۸ دانشآموز اعلام کرد.
از تعداد دانشآموزانی که در سالهای تحصیلی گذشته و همچنین سال پیش رو دلایل مختلف به کلاسهای درس باز نگشته اند، آمار جامع و دقیقی وجود ندارد.
بهروز نظری، مدیر گروه پژوهشی آموزش و توسعه مطالعات و توسعه سازمان جهاد دانشگاهی اسفند سال گذشته با اشاره به جغرافیای محرومیت از تحصیل در ایران گفته بود که استان تهران و پس از آن سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی و خوزستان بیشترین کودکان جامانده از کلاسهای درس را در خود جای داده اند.
سیستان و بلوچستان و خوزستان که اقلیتهای قومی را در خود جای داده و سطوح مختلف تبعیض از سوی حکومت ایران بر آنها اعمال میشود، در زمره محرومترین استانهای ایران قرار دارند.
به گفته بهروز نظری «چرخه در حال تکرار بازماندگی از تحصیل» هر سال مانع تحصیل کودکان بیشتری شده و طبق گزارش رسمی وزارت آموزش و پرورش از ۱۴۶ هزار نفر در سال ۹۹ به ۲۱۰ هزار نفر در سال ۱۴۰۰ رسیده است.
او پیش از آن اما ارقام واقعی را میلیونی برآورد کرده و در مصاحبه با خبرگزاری مهر گفته بود:
«در سال ۱۳۹۵، براساس اطلاعات سامانه آماری آموزش و پرورش، شمار کل کودکان و نوجوانان ۶ تا ۱۸ ساله بازمانده از تحصیل یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر برآورد شده بود اما براساس آمار غیررسمی در خصوص کودکان کار، رقمهای مختلفی مطرح است از ۳ میلیون در نظر بگیرید و گاهی این میزان تا ۷ میلیون نفر هم عنوان میشود.»
ادعای بازگشت ۱۶۴ هزار کودک بازمانده به تحصیل به مدارس
در این میان یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش یکشنبه ۲۰ شهریور در مصاحبه با ایسنا مدعی شد تعداد کودکان بازمانده از تحصیل ۹۰۸ هزار نفر بوده و از این تعداد در سال ۱۴۰۰، ۱۶۴ هزار نفر به مدرسه برگشتهاند.
این ادعا در شرایطی مطرح میشود که بسیاری از کارشناسان معتقدند وقفه سه ساله در تحصیل حضوری و جداماندگی صدها هزار دانشآموز از کلاسهای درس مجازی به خاطر نداشتن دسترسی به اینترنت و گوشیهای هوشمند باعث خواهد شد تا این دانشآموزان دیگر به کلاسهای درس بر نگردند.
بهعلاوه، بعضی از کارشناسان و مسئولان نظر به گسترش فقر و فلاکت اقتصادی در ایران به تبعات آن بر بازماندگی از تحصیل کودکان هشدار داده اند. ناتوانی اقتصادی و محرومیت از امکانات تحصیلی در مناطق مختلف ایران به اشکال متفاوت باعث کشیدهشدن پسران و دختران به «بازار کار» و بهرهکشی از کودکان در قالب «کودکان کار» شده و همچنین به اجبار دختران کمسن و سال به ازدواج و تجاوز جنسی به کودکان در بستر ازدواج دامن زده است.
محمد مهدی کاظمی، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش هم چهارشنبه دوم شهریور سال جاری گفت در آمارهای این وزارتخانه بیشترین دانشآموزان بازمانده از تحصیل پسران هستند و آنهم به دلیل «اشتغال» است.
بهنظر میرسد برای مقامهای مسئول که استثمار کودکان را «اشتغال» میخوانند، دغدغههایی فراتر از تأمین نیازهای دانشآموزان اقشار کمدرآمد و محروم وجود دارد.
معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در گفتوگو با ایسنا بدون اشاره به محرومیتهای دامنهدار دانشآموزان روستایی و عشایر از حق تحصیل عادلانه، «عدم اختلاط دانشآموزان دختر و پسر» را از مهمترین مسائل در مناطق روستایی و عشایری عنوان کرد و گفت:
«اختلاط دانش آموزان به هیچ عنوان با مسائل اعتقادی ما سازگار نیست و توسعه مدارس شبانهروزی راه حلی برای این مشکل و لازمه برقراری عدالت آموزشی برای دانش آموزان مناطق روستایی و عشایری است.»
بیتوجهی به مسئله سلامت روان کودکان در کنار فقر و نبود عدالت آموزشی
در عینحال روزنامه همشهری نیز روز سهشنبه به نقل از سیما فردوسی، عضو شورای عالی آموزش و پرورش نوشت شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل و شناخت دلیل ترک تحصیل آنها هرگز به صورت نظاممند در ایران انجام نشده است.
او تاکید کرد:
«همه کودکان بازمانده از تحصیل باید شناسایی، دستهبندی و طبقهبندی شوند و مشخص شود که هر کدامشان به چه دلیلی ترک تحصیل کرده یا از تحصیل بازماندهاند و هرکدامشان پرونده داشته باشند اما تا به حال به طور سیستماتیک چنین کاری صورت نگرفته است.»
عضو شورای عالی آموزش و پرورش، درباره دلایل ترک تحصیل دانشآموزان یا بازماندن کودکان از تحصیل گفت:
بچهای که ترک تحصیل میکند یا خانواده بیمسئولیت دارد و تحصیل برایش خیلی اهمیت ندارد یا خودش مشکل دارد؛ مثلا بیشفعال است، نقص دقت دارد، اختلالات رفتاری دارد، اختلالات شخصیتی دارد. اینها جزء گروه جداافتادگان از تحصیل قرار میگیرند.
او با اشاره به نابرابری و نظام آموزشی ناعادلانه در ایران افزود:
«بعضی از این بچهها در فقر به سر میبرند یا در مناطق محروم زندگی میکنند و امکانات آموزشی لازم برایشان فراهم نیست. در ایام کرونا خیلی از آنها حتی موبایل یا تبلت در دسترس نداشتند و نمیتوانستند از فضای مجازی برای درس خواندن استفاده کنند.»
سیما فرودسی خواهان بازنویسی سند تحول آموزش و پرورش شد که به گفته او در آن به صراحت به مسئله کودکان بازمانده از تحصیل اشاره نشده است.
او «آزادی» نسبی دانشآموزان پسر نسبت به دختران و نیاز به «اشتغال» را دلیل بالا بودن آمارهای ترک تحصیل پسران ذکر کرد و گفت:
«در جامعه ما پسرها از دخترها آزادتر و راحتترند و حتی میتوانند از مدرسه بیرون بیایند و بعضی از آنها در خانوادههایی زندگی میکنند که به پسرها خیلی سخت نمیگیرند. یا خانواده کلا مساله دارد و تحصیل فرزندان برایش مهم نیست وقتی پسر میگوید نمیخواهم درس بخوانم، به او میگویند که خب اشکال ندارد، به جای آن برو سر کار.»
بازماندگی از تحصیل ۲۰۰ هزار دانشآموز مهاجر و پناهجو
همزمان بخش دیگری از جمعیت کودکان بازمانده ازتحصیل در ایران را کودکان مهاجران و پناهجویان بهویژه مهاجران و پناهجویان افغانستانی شامل میشود.
پس از واگذاری قدرت به طالبان در افغانستان موج دیگری از پناهجویان افغان وارد ایران شدهاند در حالی که حکومت ایران از پذیرش مسئولیت خود در قبال آنها و سرنوشت کودکانش سر باز میزند. بسیاری از این کودکان مدارک هویتی و اقامتی ندارند و خانوادههایشان با فقر شدید درگیرند. طبق گزارشها در سالهای گذشته علاوه بر موانع غالباً نژادپرستانه بر سر راه تحصیل کودکان مهاجر از جمله بدرفتاری با خانوادههای افغانستانی و طرد و به حاشیه راندن آنها، ناتوانی مالی هم مانع ثبت نام آنها در مدارس شده است.
مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش در آخرین گزارش خود اعلام کرده در سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۴۰۱ حدود ۵۶۰ هزار دانشآموز مهاجر در مدارس ایران تحصیل کردهاند.
روزنامه شرق اما ۱۸ شهریور به نقل از پیمان حقیقتطلب، مدیر پژوهش «انجمن دیاران»، مرجع مطالعات مهاجرت در ایران نوشت :
«کسانی که در یک سال اخیر وارد ایران شدهاند، نتوانستهاند در مدارس دولتی ثبتنام کنند. یعنی هر کسی که تا به حال از دانشآموزان اتباع و مهاجر توانسته در مدرسهای ثبتنام کند جزء گروهی بوده که یا سالهای گذشته در ایران مشغول به تحصیل بود یا مدرک قانونی اقامت و حضور در ایران دارد. »
او با استناد به سرشماری خرداد و تیر سال جاری وزارت کشور ایران گفت حدود ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار مهاجر در این سرشماریها شرکت کردهاند اما تعداد کودکان در سن مدرسه مشخص نیست و برآورد میشود دست کم ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تن از این کودکان از تحصیل باز بمانند.
این پژوهشگر افزود:
«در مورد تحصیل کودکان مهاجر هیچ استاندارد مشخص وجود ندارد. هیچ کارگروه ویژهای در آموزشوپرورش تشکیل نشده تا مدیران مدارس و معلمان ایرانی بدانند باید با دانشآموزان مهاجر چگونه رفتار کنند. از مهرماه سال ۱۴۰۰ مشخص بود که ایران با یک موج جدید مهاجرتی مواجه خواهد شد و قابل پیشبینی بود که سال تحصیلی بعدی، تعداد زیادی از دانشآموزان مهاجر هستند که میخواهند در ایران درس بخوانند. خصوصا دانشآموزان دختری که طالبان درس خواندن آنها را ممنوع کرده و دلیل اصلی مهاجرت خانوادهها تحصیل دخترانش بود. اما از آن زمان تا حالا که نیمه دوم شهریور است هیچ تدبیری اتخاذ نشده است.»