جنبش و خیزش مردمی که بعد از قتل « مهسا امینی » بدست دژخیمان رژیم ولایت اتفاق افتاد وارد مرحله جدیدی در دومین ماه خود شده و همچنان رو به گسترش ادامه دارد، در این مدت خشم فرو خورده سالیان طولانی مردم از استبداد و بی داد رژیم، دزدی و فساد سیستماتیک، دروغ و نیرنگ گسترده، فقر و تباهی روز افزون، یاس و نومیدی توده های مردمی بویژه جوانان سرخورده و نگران از آینده خود و… به بیرون سرازیر شده و به شکل و شیوه های گونگون خود را نشان می دهد. این جنبش و خیزش تفاوت های زیادی با جنبش های پیشین دارد، نخست از سوی دختران و زنانی آغاز شده است که سال های طولانی مورد سرکوب، تبعیض و فشار های روحی و روانی رژیم ارتجاعی، جامعه و گاهی افراد خانواده خود قرار گرفته اند. اینک دختران دهه 80 و 90 خورشیدی و زنان ستمدیده و بستوه آمده در سرتاسر کشور به پا خواستند تا به حق و حقوق خود برسند، از آن رو صدا و غرش حق طلبانه آنان نه تنها در میهن بلکه در جهان به سرعت پژواک یافته است. هنرمندان، خوانندگان، ورزشکاران، نویسندگان، متفکران و فعالین اجتماعی و سیاسی در میهن و جهان با آنان همصدا شدند. در پی آن نهاد های بین المللی بویژه زنان بیانیه های گوناگونی در محکومیت رژیم ولایت با قوانین ارتجاعی آن منتشر کردند و در این راستا ایرانیان داخل و خارج به حرکت در آمدند، گرد هم آیی های بزرگ و بی سابقه ای در شهر های بزرگ جهان برپا کردند که خواستار پایان رژیم ارتجاع و ولایت شدند، این گردهم آیی ها و تظاهرات پیگیر و بی وقفه بازتاب وسیعی در مطبوعات، کانال های تلویزیونی ، خبرگزاری ها و فضای مجازی جهان پیدا کرده است تا جائیکه بعد از سال ها بی خبری افکار عمومی جهان نسبت به بی رحمی ها و جنایات رژیم استبداد بچه کش بر انگیخته شده است، بر اساس گفتار « امیر مقدم » نماینده سازمان حقوق بشر ایران در نروژ بیش از 215 نفر از معترضین در هفته های نخست تظاهرات تا کنون جان باختند که 27 نفر از آنان کودک بودند. برخی از سران رژیم برخلاف دوران گذشته به این باور رسیدند که تعداد کثیری از دانش آموزان از رژیم نفرت دارند، بزرگترین ابتکار آنان تقدس زدایی از رژیم و زیرپا گذاشتن عکس های خمینی و خامنه ای در مدارس است که همراه با شعار های تند و رادیکال پیش می رود، به نظر می رسد که سران رژیم از آینده خود نگرانند. در این راستا سلامی فرمانده سپاه با هشدار به خانواده ها در کنترل فرزندان خود آن را بر زبان می آورد و برای پنهان کردن شقاوت و بی رحمی خود به دلجویی می پردازد و می گوید: آنان را دوست دارد! در حالی که سراسیمه و وحشت زده نفرات خود را به مدارس، دانشگاه ها و خیابان ها برای وحشت آفرینی می فرستد. در این میان گفتار « اژه ای »رئیس قوه قضائیه منتخب خامنه ای جالب به نظر می رسد که می گوید حاضر به گفتگو با مخالفین است و همزمان به تهدید خود ادامه می دهد. یکی دیگر از دستآورد های نوین این جنبش و گسترش آن اعتراضات دانشجویان دانشگاه ها است که بعد از چند سال وقفه و سکوت وارد میدان شدند و در صد ها دانشگاه و دانشکده صدا های اعتراضی با شعار های ساختار شکن خود را فریاد می زنند..( این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت، زن، زندگی، آزادی. مرد میهن آبادی. این دیگه اعتراض نیست، این خود انقلابه و… )، همراه با گسترش اعتراضات در شهر های گوناگون جوانان محلات تهران بویژه مناطق فقیر نشین ( نازی آباد، جوادیه، شهرک قدس و مناطق محروم دیگر… ) به جنبش پیوستند و با پخش اطلاعیه های پی در پی خود از یک سو از اعتراضات حمایت کردند و از سوی دیگر در محلات گوناگون همزمان به اعتراضات پیوستند که باعث سردرگمی نیرو های سرکوبگر می شود با این اقدام هوشمندانه و حمایت از اعتراضات قطعی انترنت از سوی رژیم را خنثی می شود. ادامه این روند و حمایت جوانان از یکدیگر بویژه ملل ساکن در گستره ایران را بهم نزدیک کرده و مانع از تلاش رژیم در ایجاد شکاف و تفرقه شده است. رژیم تلاش می ورزد خطر تجزیه را مطرح سازد، به نیرو های کورد در اقلیم کردستان عراق حمله می کند و برای بار چندم رزمایش نظامی در طول رودخانه ارس ترتیب می دهد. رژیم ولایت در 8 مهرماه به جنایت بیشرمانه ای در زاهدان دست میزند و صد ها کشته و زخمی برجای می گذارد و بازهم دروغ های پیشین خود را تکرار می کند و تجزیه طلبی را مطرح می سازد در حالیکه جنبش و خیزش مردم در پشتیبانی از یکدیگر هر روز بیشتر می شود و صفوف مبارزین فشرده تر می گردد.
رژیم برای برون رفت از این بحران فراگیر به ترفند های گوناگونی دست خواهد زد، ممکن است به ماجراجویی در کشور های پیرامونی و یا منطقه ای دست زند و یا از نیروهای نیابتی خود استفاده کند تا تنش راگسترش دهد و با استفاده تبلیغاتی از آن بتواند افکار عمومی را به خارج از مرز ها معطوف دارد، همراه با آن به تخریب اموال عمومی برای بهانه جویی بپردازد تا رعب و وحشت بیافریند، حوادثی مانند زندان « اوین » را برنامه ریزی کند. یا برخی را دستگیر و نمایش های اعتراف گیری راه اندازد. رژیم گیج و واج به اجرای نقشه های شیطانی می اندیشد، در شرایط کنونی گاهی سیاست نرمش را در مقابل تظاهرکنندگان پیش گیرند و گاهی دیگر دست به کشتار بی رحمانه بزند تا تظاهرات مدنی و خشونت پرهیز را از مسیر آن منحرف سازد. در این راستا ، گفتار و رفتار برخی از مقامات نظامی/ امنیتی و سیاسی جلب توجه می کند.معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی سپاه می گوید: با درآوردن چهارتا موی سر به نظام خدشه ای وارد نمی شود و اینگونه گفتار در حال افزایش است و تلویزیون رژیم هم که با 40 هزار کارمند بیشترین بودجه کشور را می بلعد و رئیس آن را هم خامنه ای خود انتخاب می کند در یکی از کانال های خود با دعوت از مهمان های غیر معمول تابو شکنی می کند ولی در مجموع رژیم ولایت به روش همه مستبدین خود را تا لحضات آخر به کری و کوری می زند. خامنه ای با تکبر و خود بزرگ بینی اعتراضات را اغتشاش می خواند، آن را به دشمن خیالی نسبت می دهد که گویا ناشیانه طراحی شده است و همزمان به دستگاه قضایی دستور می دهد که برخورد کند و « احمد وحیدی » سردار سپاه و وزیر کشور هم با لحنی تهدید آمیز می گوید: جمهوری اسلامی در اوج قدرت است و فکر براندازی ابلهانه است.
آنچه مسلم است جمهوری اسلامی و رژیم ولایت با بزرگترین بحران اجتماعی و سیاسی خود از بدو تاسیس روبرو شده است و شاید نتواند آن را به سرعت مدیریت و کنترل کند، هر روز ابعاد این تظاهرات گسترش می یابد و شاید هم در آینده نزدیک اعتصابات گسترده تر و اقشار گوناگون اجتماعی به آن می پیوندند. ولی هنوز نیرو های سرنوشت ساز وارد میدان سیاست و عمل نشده اند، رژیم را با اعتصابات گسترده و فراگیر کارگری، تولید، توزیع و در مجموع اقتصاد را فلج نکرده اند، هرچند در بخشی از صنایع نفت، کشت و صنعت و موسسات کوچک، کارگران به حمایت از تظاهرات دست از کار کشیدند و به اعتصاب پیوستند. ولی هنوز این جنبش و خیزش به نقطه سرنوشت ساز نرسیده است. مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی و ولایت نیازمند شناخت آن است، رژیم پیچیدگی هایی دارد که باید مورد ارزیابی کامل قرار گیرد، ساختار اقتصادی و نظامی و پایگاه مردمی آن باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد، هرچند پایگاه مردمی آن در حال ریزش و از بین رفتن و ذوب شدن است ولی هنوز پایگاه چند درصدی در بین مردم بویژه باورمندان به آموزه های اسلامی و شیعی دارد که گاهی امکانات مادی و نظامی وسیعی در دست دارند و برخی از آنها برای حفظ منافع خود دست به هر جنایتی می زنند در این میان بخش خدمات که بیشتر از 55 درصد از کارکنان در آن بخش بکار مشغولند در کنترل دولت است، برای پیروزی زودرس باید بخشی از آنان به اعتصاب بپیوندند تا ماشین دولت از کار بازماند، در این میان بازار و کسبه هنور دو دل و مردد اند باید با صبر و شکیبایی و ادامه تظاهرات آنان را به اعتصاب تشویق کرد، تاکتیک های مبارزه با رژیم را بطور مرتب تغییر داد تا نیرو های سرکوب را خسته و مایوس کرد
برای پیروزی باید احزاب سیاسی، سندیکاهای کارگری، کانون و شوراهای صنفی، اقشار گوناگون اجتماعی، کسبه و بازار وارد میدان شوند و با جوانان ارتباط برقرار سازند، شور، اشتیاق، هیجان، نیاز و تجربه را درهم آمیزند و به نتیجه نهایی و دراز مدت فکر کنند و ارتجاع حاکم را درهم کوبند، در این میان همکاری همگان بویژه واحد های ملی و قومی یک ضرورت تاریخی است…
دکتر محمد حسین یحیایی