در سال های پایانی دوران رضا شاه اقتصاد ایران گرفتار بحران و افزایش شدید قیمت ها شده بود و با آغاز جنگ و کاهش حجم تجاری با کشور های اروپایی این بحران را عمیق تر کرد تا با ورود نیرو های متفق در سوم شهریور 1320 اقتصاد کشور از هم پاشید. محمد علی فروغی در این شرایط اداره کشور را در دست گرفت و دولت خود را زیر سایه نیرو های متفق تشکیل داد. فروغی برای برون رفت از بحران اقتصادی تعدادی از کارشناسان متمایل به لیبرالیسم اقتصادی را وارد کابینه خود کرد. وزارت دارایی را به « مشرف نفیسی » که سال ها مشاور حقوقی شرکت نفت بود، سپرد.نفیسی در اولین اقدام ارزش پول ملی را از 68 ریال در مقابل استرلینگ انگلیس به 140 ریال کاهش داد، ورود و خروج کالا را به کشور آزاد کرد و انحصار های دولتی را که گاهی تامین کننده مواد غذایی و نیاز های اجتماعی بویژه تهیدستان بودند، ملغی کرد. در نتیجه تعادل بازار به هم ریخت، محصولات کشاورزی از سوی انگلیس ها که حالا پولشان توان خرید بیشتری داشت، خریداری گردید و به خارج منتقل شد، با این تدابیر اقتصادی قحطی و گرسنگی جامعه را فرا گرفت. آذربایجان پر جمعیت گرفتار سخت ترین دوران قحطی، بیماری و گرسنگی شد، در این میان افزایش نقدینگی از 200 میلیون تومان در سال 1320 به 350 میلیون تومان در آبانماه 1321 قیمت ها ها به شدت افزایش داد. مردم گرسنه با ازدحام در برابر نانوایی ها در تبریز فریاد می زدند که ما گرسنه ایم، تنها نان می خواهیم، مردم خشمگین گاهی از فرط گرسنگی به نهاد های دولتی حمله می کردند.
ساختار اقتصادی و اجتماعی آذربایجان نیمه فئودالی بود، فئودال ها و زمین داران بزرگ دهقانان بی نوا و بی پناه را غارت می کردند، دریافت بهره مالکانه بر اساس سنت منطقه چهار پنجم محصول بود و گاهی به آن هم اکتفا نمی کردند به شیوه های گوناگون چشم طمع به سهم ناچیز دهقانان داشتند. زمین های قابل کشت بیشتر در اختیار مالکان بزرگ بود و یا بصورت «خالصه» و «موقوفه» مورد بهره برداری آنها و یا عوامل حکومتی قرار می گرفتند. در این میان ظلم و ستم ژاندارم هم بر آن افزوده می شد بنابرین دهقانان و روستا نشینان آذربایجان که در آن موقع 80 درصد از جمعیت آذربایجان را تشکیل می دادند به نقطه انفجار، عصیان و بدنبال راه رهایی رسیده بودند، اوضاع در مناطق شهری و کارگری هم تیره و تار بود، افزایش روز افزون قیمت ها، گسترش فقر و حاشیه نشینی آنان را به ستوه آورده بود. بنابرین شبح یک خیزش همگانی در آسمان آذربایجان بویژه در تبریز می چرخید. تهران در خفا با مستشاران آمریکا (دکتر میلیسپو، شوارتسکوف، تیمرمن و تعدادی بعنوان مستشار در ارتش) و انگلیس مشغول مذاکره بود و توجهی به اوضاع اسف بار آذربایجان نداشت و حتی جواب تلگراف های پی در پی مردم آذربایجان را هم نمی داد.
در ساعت 23 و یک دقیقه 8 ماه مه 1945 (17 اردیبهشت سال 1324) فرماندهی کل ارتش آلمان فرمان تسلیم داد و مجلس آلمان آن را امضاء کرد و جنگ خانمان سوز دوم جهانی با میلیون انسان قربانی شده، گرسنه و بی خانمان مانده، با ویرانی های بسیار بر جای گذارده و… به پایان رسید. سید جعفر پیشه وری در روزنامه «آژیر» زیر عنوان مقاله ای با نام «مردم ما بر سر دو راهی» نوشت: مردم ما بر سر دوراهی قرار گرفته اند، یا تجدید و احیای دیکتاتوری، ظلم و جور، تعدی و قتل و جنایت و یا آزادی، تکامل، ترقی و عدل و داد که با این راه حتما به ساحل نجات خواهیم رسید. در آذربایجان «جمعیت آذربایجان» تشکیل شده روزنامه خود را از همان سال های نخست منتشر می کرد ولی عوامل ارتجاع مانع از توزیع و پخش آن می شدند و همزمان جمعیت آکتورال آذربایجان نمایشنامه هایی را به زبان ترکی به اجرا در می آورد که مورد توجه مردم قرار می گرفت در نتیجه جنب و جوشی در آذربایجان بویژه در شهر تبریز آغاز شده بود ولی همزمان ارتجاع حاکم بر تهران هم افراد خود را برای درهم شکستن هرگونه جنبشی در آذربایجان آماده می کردند (کمک های مالی هیئت وزیران به سید احمد میرخاص) در نتیجه تشنج و تنش در آذربایجان رو به فزونی بود و توده های مردمی بویژه دهقانان و زحمتکشان بدنبال سازماندهی خود بودند تا بتوانند از حق و حقوق خود دفاع کنند. درست در این موقع بود که بیانیه 12 شهریور (شهریورین اون ایکسی) در سال 1324 به دو زبان فارسی و ترکی منتشر شد و زمینه تشکیل فرقه دمکرات آذربایجان فراهم گردید. در بیانیه به آزادی، یگانگی، پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی، انجمن های ایالتی و ولایتی، تدریس زبان ترکی در مدارس و کاربرد آن در ادارات، بازنگری در تعیین حقوق مالکین و دهقانان، هزینه نیمی از مالیات آذربایجان در منطقه، افزایش تعداد نمایندگان آذربایجان در مجلس، مبارزه با فساد و بزهکاری و…اشاره شده بود.
فرقه دمکرات آذربایجان در شرایطی فعالیت خود را آغاز کرد که دهقانان و زحمتکشان در تیره روزی و فقر به سر می بردند و خواهان تشکلی بودند که بتوانند خود را سازماندهی کنند و از عقب ماندگی و ساختار کهنه و فرسوده نجات یابند. از آن رو فرقه دمکرات آذربایجان را با منشور آن سازمانی یافتند که توانایی و ظرفیت آن را دارد که بتواند خواسته های آنان را برآورده کند، در این راستا با تشکیل فرقه دمکرات برخی از دهقانان از پرداخت بهره مالکانه خوداری کردند و برای نخستین بار در مقابل زورگویی های مالکان ایستادند. مالکان متوسل به نیرو های مسلح خود شدند تا دهقانان را گوشمالی دهند ولی مقاومت دهقانان آنان را شگفت زده کرد تا جایی که برخی املاک خود را رها کرده از منطقه آذربایجان گریختند، دهقانان طعم اتحاد را چشیدند و به این باور رسیدند که باید بیشتر پیرامون فرقه جمع شده، کمیته های روستایی خود را تشکیل دهند. «پیشه وری» از شخصیت های مبارز و برجسته آذربایجان، هدف فرقه را اینگونه تعریف می کرد:… هدف ما مبارزه با استبداد و ارتجاع است بزرگترین وظیفه ی آزادی خواهان مبارزه برای ایجاد انجمن های ایالتی و ولایتی و گرفتن اختیارات داخلی و فرهنگی است. این اتحاد و اتفاق، گذشت و فداکاری می خواهد. این است شعار امروز ما (روزنامه آذربایجان، شماره یکم به تاریخ 14 شهریور 1324 عنوان مقاله از زارع و ارباب چه می خواهیم مقاله به زبان فارسی نگارش شده) فرقه نخستین کنگره خود را تشکیل داد و حکومت ملی به رهبری پیشه وری شکل گرفت. از همان روز های نخست دوران جدیدی در آذربایجان آغاز شد، غرور پایمال شده آذربایجانی بار دیگر به مردم منطقه باز گشت و به سرعت محبوبیت فرقه در بین توده های مردم بویژه دهقانان بالا رفت. حال باید این توده های مردم از دستآورد های فرقه نگهداری می کردند که در این راستا گروه های فدایی تشکیل شد.« اسماعیل پوروالی» در گزارش خود به روزنامه «ایران ما» فدایی ها را ژنده پوشان تفنگ به دست می نویسد که روی لباس های پاره خود قطار فشنگ بسته اند، آنها با شکم گرسنه خود امید به آینده دارند.ارتجاع حاکم بر تهران و مطبوعات وابسته به آن این توده های مردم را متجاسر، خائن، یاغی، اشرار، رجاله، بی وطن و… می خواند زیرا نگران پایگاه مردمی فرقه بود که به سرعت گسترش می یافت. از آن رو از همان روز های نخست به فکر توطئه و شیطنت بود. و از همه امکانات داخلی و خارجی خود برای سرکوب این نهضت مردمی استفاده می کرد..
حکومت ملی حل مسائل دهقانی، رفع اختلاف بین ارباب و دهقان و تقسیم اراضی خالصه را بین دهقانان در دستور کار خود قرار داد و در این راه از خود روستائیان کمک گرفت و کار تقسیم را بدون تخاصم در بین دهقانان و خوش نشینان پیش برد و پایگاه مردمی خود را تقویت کرد. زیرا زمین و آب بدون دریافت وجهی در اختیار دهقانان قرار می گرفت، خوش نشینان روستا هاهم مانند زارعین زمین دریافت می کردند، در تقسیم زمین تعداد اعضای خانوار در نظر گرفته می شد بگونه ای که عدالت بین مردم برقرار شود. در بخش کارگری و خدمات شهری هم حکومت ملی اقدامات مهمی انجام داد و با خدمات فرهنگی محبوبیت خود را بالاتر برد.
آنچه مسلم است فرقه دمکرات آذربایجان از پایگاه وسیع مردمی برخوردار بود که توانست در مدت کوتاهی با تکیه بر اراده مردم این همه فعالیت های عمرانی، فرهنگی و روستایی انجام دهد، یاوه گویانی برای مطرح کردن خود به دروغ متوسل می شوند و گاهی اسناد دروغین جعل می کنند و به کشور های دیگر نسبت می دهند، آنچه ارتجاع تهران و حامیان بیرونی آنها را خشمگین و عصبانی می کرد محبوبت و پایگاه مردمی فرقه دمکرات آذربایجان بود که می توانست در سرتاسر ایران موثر باشد و آزادی خواهی را در ایران گسترش دهد. با شکست فرقه بود که زمینه کودتا، استبداد و دیکتاتوری برای دهه های طولانی مهیا شد و تا به امروز هم ادامه دارد، حالا پیرامون برای تعیین سرنوشت سیاسی خود سخن می گوید، تمرکز قدرت در مرکز دیگر جوابگو نیست، مردم خواهان مشارکت در همه امورند، دیگر نمی توان ولایت بر مردم را که دیگر کارآیی ندارد و باروح زمان هم همخوانی ندارد بر مردم تحمیل کرد….
دکتر محمد حسین یحیایی