اکنون ماه ها از آغاز تظاهرات و خیزش مردمی در سراسر کشور می گذرد، رژیم که سال ها با سرکوب و اختناق حاکمیت خود را در ظاهر برقرار کرده بود با بزرگترین مشکل سیاسی و اقتصادی خود روبرو شده است، دیگر آن سرکوب ها، بگیر و ببند ها، تجاوز و تهدید ها، کشتار در خفا و اعدام ها، مردم فریبی و دروغپردازی ها، شو های تلویزیونی و تبهکاری های گوناگونش که بطور سیستماتیک بکار برده کارآیی خود را از دست داده است و جواب نمی دهد. در این راستا جوانان بستوه آمده، مایوس شده و نگران از آینده خود، خیابان را ترک نمی کنند و راه و روش های گوناگونی را برای ادامه مبارزه و گذر از رژیم انتخاب می کنند. رژیم درمانده برای نجات خود به هر ترفندی که گاهی غیر انسانی است دست می زند و برای بازدارندگی خیزش بازهم دادگاه های انقلابش که در همه این مدت بیداگاه بوده فعال کرده است (ادامه کار دادگاه های انقلاب نشان می دهد که رژیم بر آمده از انقلاب 1357 هرگز تثبیت نشده، زیر پوست جامعه مخالفت پنهان و آشکار همچنان ادامه داشته است، زیرا رژیم تاریک اندیش و ارتجاعی در شناخت زمان و جامعه دچار مشکل بوده است).
خامنه ای در توهم برپایی تمدن اسلامی (پیروزی انقلاب، برپایی نظام، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و در نهایت تمدن اسلامی) بیش از سه دهه است که بعنوان رهبر بی مسئولیت به فرصت سوزی های اجتماعی و اقتصادی ادامه می دهد و همه نهاد های برآمده از انقلاب را یکی بعد از دیگری تعطیل کرده است و حالا جوانان سرخورده و مایوس به خیابان آمده اند تا با صدای بلند و رسا می گویند که باید این رژیم واپسگرا، تاریک اندیش و مخالف رشد و توسعه اقتصادی و فرهنگی برچیده شود و طرح نویی که جوابگوی نیاز های جامعه پویا است انداخته شود. رژیم به سرکردگی خامنه ای در بیش از دو دهه گذشته همه امکانات اقتصادی خود را برای تقویت نظامی و موشکی هزینه کرده، منابع مالی کشور را در اختیار اقمار و گروه های نیابتی خود در منطقه قرار داده تا آن توهم بیمار گونه و اغفال کننده خود را اجرایی کند.
خامنه ای در همه این مدت تلاش کرده تا گروهی متملق و مجیزگوی را در بالاترین کادر های مدیریتی قرار دهد تا مافیای قدرت در سیاست و اقتصاد شکل گیرد، دزدی، اختلاس، رانت خواری با فساد سیستماتیک اقتصاد و سیاست را به ویرانی کشانده، روزی مجنونی بنام « احمدی نژاد » را با دسیسه نظامی ها در کاخ ریاست جمهوری قرار داد که با وی همفکر بود، در دوره ایشان طبقه متوسط اجتماعی تصفیه شد بیش از 700 میلیارد دلار از درآمد های نفتی یا گم و گور و یا در حوزه هایی مصرف شد که به افزایش دزدی و فساد انجامید، 38 درصد درآمد ملی کاهش یافت، رشد اقتصادی در محدوده صفر باقی ماند و هیچگونه فرصت شغلی جدید بوجود نیامد، اقتصاد رفاقتی به تاسیس بانک های خصوصی برای چپاول و ثروت اندوزی سرعت بخشید، دیون بانکی که در آغاز کار احمدی نژاد 12 هزار میلیارد تومان بود در پایان کار به 260 هزار میلیارد تومان افزایش یافت، این اعتبارات در اختیار کسانی قرار گرفت که مجیزگوی رهبر بودند و برای رضای ایشان به هر جنایتی دست می زدند، بخش مهمی از این اعتبارات به بانک ها بر نگشت، هنگام گلایه از شرایط و عملکرد بانک ها و دزدی ها رهبر گفت: این قدر کشش ندهید! دولت در سال 1392 برای برون رفت از بحران بانکی به دارایی ها مردم دستبرد زد و با افزایش قیمت ارز و سکه 62 تن(در برخی منابع 76 تن گفته شده) طلا را آب کرده تبدیل به سکه برای فروش کردند تا پوششی برای دزدی ها و گشایشی برای بانک های همیشه بحران زده پیدا کنند (ارقام از سخنرانی حسین راغفر استاد اقتصاد در جلسه بررسی وضعیت اقتصاد ایران برداشت شده)
خامنه ای این بار توهم تمدن اسلامی خود را در خطر دید و به یکسان سازی همه نهاد های حکومتی پرداخت، مجلسی تشکیل داد که اکثریت آن با عقبه نظامی و یا افرادی که هیچگونه سابقه مدیریتی نداشتند و تنها مجیز گوی رهبر بودند و کسی هم به ریاست مجلس انتخاب شد که میزان رای آن از میزان رای باطله کمتر بود و این نشان می داد که رژیم هیچگونه پایگاه و پشتوانه مردمی ندارد و این بی تفاوتی سکوت قبل از توفان بود که چند سال بعد خود را نشان خواهد داد. بی تفاوتی مردم خطرناک ترین هشدار برای رژیم های تمامیت خواه است که گاهی عملکرد توده های مردمی خارج از پیشبینی و احتمال قرار می گیرد. خامنه ای گرفتار در حلقه نادانان که اینک خود را مرشد اعظم تصور می کرد به یک اشتباه بزرگتر دست زد، مردی از تبار جنایتکاران تاریخ ( بقول آیت اله منتظری) را برای ریاست جمهوری انتخاب کرد و بازی را بنوعی پیش برد که این مرد با کمترین رای به پاستور فرستاده شود. در همان روز های نخست این رئیس جمهور گاو گیجه گرفته مات و مبهوت به این سو و آنسو نگاه می کرد و خود می دانست که در یک جایگاه غیر واقعی قرار گرفته است، رئیس جمهور منتخب رهبر که هیئت دولتش هم از امام صادقی ها پیشتر انتخاب شده بود. کار خود را آغاز کرد و آموخته های خود را در دروغگویی بکار برد تا در روز های اخیر و پر آشوب بگوید: قطار پیشرفت کشور سرعت گرفته و خارجی ها آن را بر نمی تابند، در نتیجه سنگ اندازی می کنند.این مرد آشوب فکر در مبارزات انتخاباتی خود حرف هایی بر زبان رانده بود که شاید معنی و مفهوم آنها را به درستی نمی فهمید، هرچند همکارش « عبدالرضا همتی » به دادش رسیده بود و گفته بود: این آقا با شش کلاس سواد چگونه می تواند مسائل اقتصادی و سیاسی این کشور را حل کند؟ ایشان گفته بود تورم را نخست نصف و سپس تک رقمی خواهم کرد، ارزش پول ملی را آنچنان تقویت خواهم کرد که بعد از یورو و دلار قوی ترین پول منطقه باشد، دولت دست از بانک مرکزی خواهد کشید و از آن استقراض نخواهد کرد، در سال بیش از یک میلیون مسکن خواهیم ساخت و… حالا چندین ماه از دولت ایشان می گذرد، تورم از 50 درصد گذشته (در مواد خوراکی بیش از 100 درصد) کسری بودجه برای امسال بر اساس برآورد های مرکز پژوهش های مجلس از 300 هزار میلیارد تومان تجاوز خواهد کرد که با امکانات بانک مرکزی تامین خواهد شد، ناگفته نماند که تنها 56 درصد از درآمد های ارزی محقق شده و تراز پرداخت های خارجی منفی است (5 میلیارد دلار) که این خود به کاهش ارزش پول ملی می انجامد. در این میان باید یادآور شد که «ابراهیم رئیسی» منتخب خامنه ای به ریاست جمهوری ناتوان از مدیریت کشور قادر به اداره امور نیست و کشور را به سوی پرتگاه پیش می برد. اقتصاددانان، جامعه شناسان و کنشگران سیاسی و اجتماعی از مدت ها پیش هشدار می دادند که جامعه به تنگ آمده و به نقطه انفجار نزدیک می شود. خامنه ای ، فرماندهان سپاه و بسیج، امامان جمعه و… با تهدید مردم سخن از سرکوب سخت به میان می آوردند، در حالی که سازمان برنامه و بودجه در گزارش خود که در سال 1400 منتشر کرد نوشته بود: اگر در ساختار معیوب اقتصادی تجدید نظر نشود دولت تا سال 1403 در آستانه ورشکستگی و در سال 1406 ورشکست خواهد شد که در آن صورت ارزش دلار به بیش از 284 هزار تومان خواهد رسید. البته هم اکنون هم دولت در آستانه ورشکستگی است زیرا بدهی آن 500 هزار میلیارد تومان و بیش از 50 درصد تولید ناخالص داخلی است، (با ورشکستگی دولت قادر به پرداخت بدهی های خود نخواهد بود، مردم و افراد زیر پوشش بیمه و نهاد های دیگر از دریافت حقوق محروم خواهند شد، سپرده های مردم در نزد بانک ها به مخاطره خواهد افتاد و…) عملکرد دولت رئیسی به این روند سرعت بخشیده و با توجه به رخداد های چند ماه گذشته رژیم در بن بست کامل قرار گرفته است، ارزش دلار به مرز 40 هزار تومان رسیده و تورم از 60 درصد گذشته است، دیگر امیدی به بازسازی اقتصادی و ساماندهی اجتماعی نیست و با ادامه اعتراضات و پیوند آن با اعتصابات سرنگونی رژیم را تسریع خواهد کرد. رژیم برای حفظ خود به هرجنایتی دست می زند تا ترس را در جامعه بگستراند ولی هر روز مردم بویژه جوانان بستوه آمده با کنترل ترس و حاکمیت بر ترس وارد خیابان و کارزار مبارزه با رژیم می شوند.
انقلاب ها اغلب از یک نمایش خیابانی و اعتراضی آغاز می شود و در صورت آمادگی اجتماعی به سرعت گسترش می یابد و سازماندهی می شود، از دلایل مهم آن ناتوانی دولت و حاکمیت در اداره امور مالی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است، در این شرایط گروه های مافیایی بر اقتصاد و سیاست حاکم می شوند و فاصله طبقاتی به سرعت افزایش می یابد، جامعه به خودی و غیر خودی تقسیم می شود و هر روز غیر خودی ها افزایش می یابد و رژیم به افراد محدود خود که منافع اقتصادی دارند القاء می کند که با سقوط رژیم منافع آنها هم به خطر خواهد افتاد، در نتیجه برای حفظ منافع و موقعیت خود باید بجنگند و خشونت نشان دهند. رژیم همزمان برای تحریک مردم که هنوز به تظاهرات و انقلاب نپیوستند تظاهرکنندگان را گروهی اغتشاشگر، خرابکار، عامل بیگانه، تجزیه طلب و… می خواند ولی آنچه بیشتر از همه رژیم را نگران می کند گسترش اعتصابات، ریزش نیرو های خودی بویژه نیرو های سرکوب و منابع مالی و اقتصادی رژیم است. نگهداری نیرو های سرکوب در خیابان نیازمند منابع کلان مالی است، با کاهش منابع مالی رژیم و خستگی نیرو ها سرپیچی از دستور افزایش می یابد و ریزش تشدید می شود، بنابرین آغاز اعتصابات گسترده با پایان رژیم همزمان می شود.در این حالت تظاهرات به اعتصابات گره می خورد، شورش های گروهی که شامل نظامیان هم می شود آغاز شده تا فروریزی رژیم پیش می رود. این روند در رادیکالیزه شدن شعار ها هم مشاهده می شود: فقر، فساد، گرونی، می ریم تا سرنگونی!
آنچه مسلم است خیزش مردم بویژه جوانان همراه با خواسته های اجتماعی، ریشه های اقتصادی دارد، توده های مردم محرومان اجتماعی و تهیدستان سرخورده از عملکرد اقتصادی رژیم از آینده خود نومید شده اند، 75 درصد از مردم به کمک های معیشتی نیازمند اند تا قادر به ادامه زندگی باشند، این آغاز مرحله فروپاشی است (فرشاد مومنی، عضو علمی دانشگاه علامه) در این راستا سخنان «خاندوزی» وزیر اقتصاد دولت رئیسی از امام صادقی ها جلب توجه می کند. خاندوزی می گوید: نا امنی فضای کشور در ماه های شهریور و مهر سبب نا امنی در فضای اقتصادی آبان و آذرماه شده، خروج ارز و سرمایه از کشور یا تبدیل منابع و سرمایه های بانکی به ارز شتاب گرفته است. در این راستا کارزار بیرون کشیدن پول از بانک ها همچنان رو به گسترش ادامه دارد که خود نشانگر نا امنی اجتماعی و اقتصادی است، به نظر نمی رسد این خیزش رو به پیش سر باز ایستادن و عقبگرد داشته باشد، خامنه ای در حمایت از دولت رئیسی و تامین هزینه های سرکوب اجازه برداشت 11 هزار میلیارد تومان از صندوق ذخیره ارزی را داده است، صندوقی که متعلق به مردم است و حق برداشت از آن در اختیار و انحصار خامنه ای است ولی باید اضافه شود که امکانات مالی رژیم برای نگهداری نیرو های سرکوب در خیابان نامحدود نیست و در صورت خارج کردن کردن پول سپرده گذاری شده مردم، (شامل سپرده های دیداری و غیره) از بانک ها رژیم را با چالش های بزرگ و دشواری روبرو خواهد کرد……
دکتر محمد حسین یحیایی