مسئلهٔ ملی و خیزش قهرمانانه خلقهای ایران
دوم بهمنماه سالگرد یکی از جنبشهای مردمی و ترقیخواه میهن ماست که اثری ماندگار بر مبارزات خلق کُرد و خلقهای سراسر ایران داشته است. در دوم بهمنماه سال ۱۳۲۴ بهابتکار “حزب دمکرات کردستان ایران”، در شهر مهاباد، تشکیل حکومت ملی و خودمختار کردستان بهصدارت “قاضی محمد” اعلام گردید. امسال سالروز این رخداد تاریخی با روزهای خیزش قهرمانانهٔ مردم ایران مصادف شده است. قتل جنایتکارانه مهسا (ژینا) امینی، در “بازداشتگاه گشت ارشاد”، فوران خشم فروخورده مردم به ستوه آمده را موجب شد و دُور تازهای از اعتراضهای مردمی را بهدنبال داشت. این اعتراضها از شهر “سقز”، زادگاه مهسا، شروع شده و بعد از اندک زمانی به شهرهای دیگر سراسر ایران گسترش یافته است. این جنبش که شعار “زن، زندگی، آزادی” چون پرچمی بر تارک آن نقش بست، دستاوردهایی مختلف را تا کنون در پی داشته است. همچنین، همدلی، همبستگی، و پیوندهای تاریخی خلقهای ساکن ایران را برجسته ساخته است. پیامد این دستاوردها در وضعیتی است که رژیم استبدادی ولایت فقیه برای در جدایی افکندن و حتی دشمنی بین خلقهای ایران بهمنظور شکستن صف متحد آنها، منزوی کردن، و درنهایت سرکوب کامل جنبش مردمی، همواره و با تمام نیرو به دسیسهچینی مشغول بوده و هست.
رویدادها و تجربههای تا کنونی حاصل از خیزش قهرمانانهٔ اخیر، باردیگر این حقیقت را بهاثبات رساند که حل مسئلهٔ ملی و الغای ستم ملی در گرو مبارزهٔ مشترک خلقهای میهن ما برای پایان دادن به حیات دشمن مشترک یعنی رژیم ستمپیشه و استبدادی ولایت فقیه است. تجربهٔ کنونی اهمیت آرمانهای دوم بهمن را برجسته و چشمگیر میکند. جنبش دوم بهمن و رهبری حکومت ملی و خودمختار کردستان حل مسئلهٔ ملی را در چارچوب جنبش سراسری مردمی میدید و ارزیابی میکرد. این واقعیت بهروشنی در شعار تاریخی “دموکراسی برای ایران، خودمختاری برای کردستان” میتواند مشاهده و درک شود. جنبش دوم بهمن که زندهیاد رفیق جانباخته قاضی محمد صدر آن بود، از سویی بازتابدهندهٔ آرزوها و خواستههای خلق کُرد بود و از سوی دیگر به جنبش سراسری مردم ایران متکی و با آن پیوندی سرشتی داشت. جنبش دوم بهمن نظیر جنبش ۲۱ آذر در آذربایجان، در اوضاع تاریخیای معین پدید آمد و در ارتباطی تنگاتنگ با جنبش ضداستبدادی و ضدامپریالیستی وقت در کشور بهمبارزه با ستم ملی برخاست. یکی از مهمترین ویژگیهای این جنبش طرح و اجرای عاجل برنامهای بهسود تودههای محروم بهویژه دهقانان بود. حکومت ملی و خودمختار کردستان طی دورهای به سلطهٔ ارتجاع و امپریالیسم در منطقه پایان داد. یکی از جنبههای اصلی و بارز خصلت جنبش دوم بهمن کردستان تکیه بر حزبها و نیروهای میهنپرست، انقلابی، و ترقیخواه کشور بوده است. نهضت دوم بهمن، مسئلهٔ ملی خلق کُرد را در مقام بخشی از جنبش انقلابی و ضد امپریالیستی و دموکراتیک سرتاسر ایران و تابعی از این جنبش سراسری مطرح میکرد. بهعلاوه، در عرصهٔ بینالمللی جنبش دوم بهمن همراه و همگام با جنبش جهانی صلح و سوسیالیسم و رهایی ملی، بر ضد امپریالیسم و استعمار پیکار میکرد.
خصلت ستم ملی از دیدگاه حزب تودهٔ ایران، تابعی از ستم طبقاتی و همیشه و همهجا از پیامدهای آن بوده است. هم رژیم استبدادی و وابسته به امپریالیسم شاه و هم دستگاه استبدادی ولایت فقیه، هر دو، حکومتهایی سرمایهداری و بهعلاوهٔ آن نمایندهٔ انگلیترین لایههای سرمایهداری هم بودهاند. در این دو حکومت ستم بر خلق ها ابزاری بوده است برای استثمار بیشتر کارگران و زحمتکشان خلقهای در معرض ستم ملی که همیشه منبع بیپایان نیروی کار ارزان برای سرمایهداران بهویژه بهمنظور بهرهکشی از آنان در مراکز بزرگ صنعتی و تجاری بودهاند. اِعمال تبعیض و ستم ملی همچنین وسیلهٔ تفرقه افکندن بین خلق های کشورمان یکی از اهرم های سیاست های امپریالیسم بوده است. بنابراین، حل مسئلهٔ ملی در گرو حل مسئلهٔ طبقاتی است. در اوضاعواحوال مشخص جامعهٔ ایران نخستین گام در مسیر برطرف کردن ستم ملی به پایان دادن به رژیم کلانسرمایهداران و غارتگران حاکم و برپایی جمهوری ملی و دموکراتیک وابسته است. امروز آگاهی خلقها نسبت به این حقیقت که حل دموکراتیک مسئلهٔ ملی با پیروزی جنبش سراسری و برپایی حکومتی ملی و دموکراتیک در ایران امکانپذیر میگردد رشد بیشتری یافته است.
حزب تودهٔ ایران در طول تاریخ خود در روند تشکیل حکومتهای خودمختار آذربایجان و کردستان از مبارزه علیه ستم ملی دمی غافل نبوده و دفاع پیگیر از حق تعیین سرنوشت خلقها از خطوط اصلی سیاستهایش و جزو مشخصههای عمدهٔ برنامهایاش بودهاند. دراینباره در آخرین کنگرهٔ حزب، کنگرهٔ هفتم، زیر عنوان “مسئله ملی و راهکارهایی برای حل آن”، ازجمله آمده است: “حزب تودهٔ ایران مدافع سرسخت تأمین حقوق کامل خلقهای ایران در تعیین سرنوشت خویش، و برخوردار شدن آنها از حقوق ملی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگیشان است. حزب تودهٔ ایران طرفدار برابری کامل حقوق همهٔ خلقهای ایران و اقلیتهای مذهبی است. حزب تودهٔ ایران خواهان اتحاد برابرحقوق آنها در چارچوب میهن واحد [ایران] و بر پایهٔ حفظ تمامیت ارضی ایران است.” در دوران بسیار حساس کنونی وظیفهٔ نخست و بیدرنگ همهٔ حزبها و نیروهای مدافع آزادی و عدالت اجتماعی درهمشکستن دیکتاتوری حاکم، حرکت بهسمت تحکیم پیوند بین مبارزه برای الغای ستم ملی با مبارزهٔ همگانی بهضد دیکتاتوری و همچنین حفظ منافع مردم و جنبش و خطقرمزها در برابر انواع نیروهای مرتجع و راستگرا از قبیل سلطنتطلب و دیگر سرسپردگان به امپریالیسم جهانی است.
از رشد درجهٔ آگاهی و واقع بینی چه در سطح تودههای مردم و چه در سطح حزبها و سازمانهای ملی در ارتباط با حل مسئلهٔ ملی از طریق پیوند دادن مبارزه برای رفع ستم ملی با مبارزهٔ سراسری و تکیه به مبارزات مردم در داخل کشور باید استقبال کرد و آن را عاملی مهم در پایان دادن به رژیم استبدادی دانست. اکنون ضرورت همکاری حزبها، سازمانها، تشکلها، و شخصیتهای ملی و مترقی در جبههای یگانه در مقام ستاد رهبریکنندهٔ مبارزات فداکارانه جوانان، زنان، دانشجویان، کارگران و زحمتکشان خلقهای ایران بیش از هرزمانی دیگر احساس میشود. تأخیر در برپایی چنین جبههای بهبهای وارد آمدن ضربههایی مهلک به جنبش عمومی مردم و خلقهای ایران تمام میشود و به طول عمر ننگین رژیم دیکتاتوری میافزاید. حزب تودهٔ ایران بهحق جنبش دوم بهمن را بهمثابهٔ بخشی از تاریخ پرافتخار خود قلمداد میکند. حزب ما از نخستین روز تأسیس آن تا بهامروز در راه برقراری برابری حقوق خلقهای ساکن ایران و الغای ستم ملی مبارزه کرده است. در سالگرد جنبش دوم بهمن بهخاطرهٔ همه رزمندگان بنام و گمنام این جنبش و چهرههایی همچون قاضی محمد، سیف قاضی، صدر قاضی، شیرزاد فاروقی، نقدهای، قاسملو، شرفکندی، عزیز یوسفی، علی گلاویژ، و حسن قزلچی، و دهها و صدها مبارز دیگر جز این مبارزان نستوه، درود میفرستیم. به آرمانهای جنبش دوم بهمن وفادار بمانیم!
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۷۳، ۲۶ دی ۱۴۰۱