آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

رژیم جمهوری اسلامی در بیش از چهاردهه از عمر بی برکت و نکبتبار خود هرگز با دشواری ها و سختی های امروز روبرو نشده بود، مدت ها توده های مردم، زحمتکشان و نهیدستان جامعه در موضع دفاعی و رژیم در حالت تهاجمی بود، گاهی ذوب شدگان در ولایت را گاهی دیگر مداحان مسلح را بجان مردم معترض، مخالفین رژیم و دگر اندیشان جامعه متکثر می انداخت تا قدرت خود را نشان دهد و حاکمیت ارتجاعی خود را برقرار سازد و گاهی دیگر «خامنه ای» فرمان آتش به اختیار می داد تا جامعه پویا، صبور، کنجکاو و جستجوگر بویژه جوانان را کنترل کند و با تبلیغات دروغین و بزرگنمایی دستآورد های نظامی آنان را در مسیر حکومت اسلامی و خیالی خود قرار دهد.

رژیم جمهوری اسلامی در حوزه های گوناگون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با ناکامی روبرو شده، زیرا تعهد را بر توانایی و دانش مدیران ترجیح داده است، انسان های ناتوان و نا آگاه را در مسند کارهای بزرگ قرار داده، منابع بزرگ اقتصادی را برای توجیه خود بکار برده، در همه این مدت تلاش کرده تا نهادهای نظامی و امنیتی را بر اقتصاد کشور مسلط سازد و بخش مهمی از بودجه سالانه را در حوزه های تبلیغاتی و غیر مولد بکار برد، تا از یک سو رانت خواران، دزدان و جیره خواران خود را بیشتر از پیش بخود وابسته کند تا آنان برای حفظ منافع خود از رژیم حمایت کنند و از سوی دیگر مانع از تشکیل طبقه متوسط  اجتماعی و سندیکاهای صنفی و کارگری شود که در صورت تقویت مانع از رشد ارتجاع خواهند بود. رژیم با جهانبینی ارتجاعی میلیاردها ثروت ملی را برای تثبیت خود در جهان هزینه کرده تا نیروهای نیابتی تشکیل دهد و به سرکوب مخالفین در داخل و خارج بپردازد و نتیجه این سیاست فقر در جامعه و عقب ماندگی در همه حوزه ها اجتماعی و اقتصادی شده است. سال های طولانی رشد اقتصادی اندک، گاهی در حد صفر و گاهی دیگر رشد منفی فقر و بدبختی را در جامعه بیشتر عیان کرده چهره زشت فقر را نمایان ساخته است، همسو با افزایش فقر رژیم هراسناک و نگران برای پیشگیری از خیزش مردم به استبداد بیشتر روی می آورد، در این راستا ارتجاعی ترین قشر های اجتماعی را همراه با نیروهای سرکوبگر در راس امور اجرایی قرار می دهد. بنابرین دولت فعلی (امام صادقی ها) که خوشآیند رهبری است ناتوان ترین دولت جمهوری اسلامی است که توان حل معضلات اقتصادی، دیپلوماسی و اجتماعی را ندارد و اقتصاد را به ورطه سقوط می برد.

نگاهی به آمار نهادهای داخلی و بین المللی نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران در همه امور اقتصادی، شفافیت، آزادی چرخش خبر، اشتغال زنان (تنها 17 درصد، در حالی که تعداد دانشجویان دختر از پسران بیشتر است) رشد اقتصادی، سرمایه انسانی و کسب و کار، میزان تورم، انباشت سرمایه، بیکاری و آینده سازی در قعر جداول قرار دارد و هیچگونه افق روشنی در چشم انداز مشاهده نمی شود. زیرا هر گونه گشایشی در اقتصاد و فعالیت های سیاسی و اجتماعی با سد آهنین رژیم ولایت برخورد می کند و به نقطه ای پیش می رود که خشونت اجتناب ناپذیر شود. رژیم با این همه تبهکاری و جنایت از نقد خود هراس دارد شعار های فرسوده و تاریخ مصرف گذشته خود را تکرار می کند. حسین شریعتمداری نماینده رهبری در کیهان همه ناکامی های رژیم را به گردن نیروهای خارجی می اندازد، رهبر به آن گفتار بی پایه پر و بال می دهد، امامان جمعه همه آنها را با افزوده های ارتجاعی خود تکرار می کنند تا نوبت به رئیس جمهور ناتوان و نادان می رسد. رئیسی رئیس جمهور ولایت می گوید: دشمن از پیشرفت سریع ما نگران است در حالی که ما حاضریم توانمندی های خود را به آنها عرضه کنیم!! آنان جنگ ترکیبی بر علیه ما راه انداخته اند، تا مانع از پیشرفت ما شوند. در این راستا گفتار «گوبلز» گونه و بی پایه «بهادری جهرمی» سخنگوی دروغپرداز دولت سیزدهم در گفتگو با «تسنیم» هم جلب توجه می کند که می گوید: هدف از جنگ اقتصادی ایجاد ناامنی در اقتصاد، فرار سرمایه و توقف رشد اقتصادی است. این نادان نمی داند مردم تهیدست با این بحران تورم در تهیه نان خود مشکل دارند، بر اساس گفته های مکرر اقتصاددان ها و برخی از نمایندگان مجلس بی اختیار 70 درصد مردم زیر خط فقر روزگار سختی می گذرانند، سرمایه های فراری به خارج بیشتر از سوی کسانی است که سینه چاک رژیمند و مدت های طولانی مانند «خاوری» در مراکز پولی (بانک ها) مدیر بوده اند. رنج و درد مردم دستآورد رزیمی است که با تعدادی از سوداگران و رانت خواران وابسته بخود به این باور رسیدند که کشور متعلق به آنهاست و همینکه دیگران (توده های مردم) نفس می کشند باید شکرگزار باشند، دیگر در این کشور گورخوابی، ماشین خوابی، پشت بام خوابی و غارخوابی جا افتاده و مورد پذیرش قرار گرفته است. هنوز رئیس دولت سیزدهم ادعا می کند تورم از 59 درصد به 40 درصد کاهش یافته است. این غافل و نادان گزارش مرکز آمار کشور (تورم 52 درصد مرکز آمار) و یا بانک مرکزی را هم پیش از مصاحبه نمی خواند (تورم 57 درصد گزارش بانک مرکزی) و یا می خواند و نمی فهمد، زیرا همراه با آن ادعای دروغین می گوید: در یک سال گذشته بیش از یک میلیون شغل ایجاد شده و رشد و توسعه اقتصادی همچنان ادامه دارد. حال باید پرسید ارزش افزوده این یک میلیون شغل در کجاست؟ واقعیت اقتصادی این را نشان می دهد که رژیم با سیاست های اقتصادی، رانتی و سوداگری در بن بست کامل قرار گرفته است و اراده ای هم برای برون رفت از آن ندارد زیرا راه حل و برون رفت نیازمند مشارکت مردم در سیاست و اقتصاد است که با ذات این رژیم مغایرت دارد.

رژیم جمهوری اسلامی با همه ابزار های مالی به نفع خود و یارانش استفاده می کند، نرخ ارز را بالا و پائین می آورد تا با بازی روانی اندوخته های مردم را از چنگ آنها درآورد، کسری بودجه و هزینه های پنهان اطلاعاتی و سرکوب را تامین نماید، مدتی دیگر ارزپاشی می کند تا نرخ ارز را پائین آورد، سپس ناتوانی در مدیریت اقتصادی را به گردن خارجی ها و اخلالگران اقتصادی و ارزی می اندازد تا زمینه سهمیه بندی تازه و توزیع رانت های جدید را برای خودی ها فراهم آورد.

اغلب اقتصاد دانان، جامعه شناسان و فعالین اجتماعی هشدار می دهند که در آینده نزدیک جامعه با فاجعه روبرو خواهد شد، یاس و سرخوردگی و گسترش فقر تبسم را از لب ها زدوده، بقدری تنگنا ها پیش آمده که مردم در خود فرو می روند، در این شرایط روان فرد و جامعه پریشان می شود، استیصال و سرخوردگی اخلاق اجتماعی را تغییر می دهد و بهم می ریزد در نتیجه از یک سو تنش و ناهنجاری های اجتماعی افزایش می یابد، از سوی دیگر رژیم از آن بهره برداری می کند که ترس از فقر و آینده را در جامعه گسترش دهد و مردم در دغدغه نان از فعالیت های اجتماعی و سیاسی دور شوند و شاید هم از رژیم تبعیت کنند. در حالیکه چهره عریان فقر حاکمیت را متزلزل می کند. یکی از مولفه های مهم حاکمیت ملی حفظ ارزش پول ملی است هنگامی که ارزش آن هر روز رو به کاهش می رود و مردم فقیرتر می شوند، سخن از حاکمیت مقتدر یک دروغ و نیرنگ است زیرا در اینجا ثبات ظاهری، تصنعی و زورکی است.و هر لحظه می تواند خشم مردم شعله ور شود.

بیش از چند ماه است، آشوب، اعتراض و اعتصاب جامعه را فراگرفته است. رژیم برای حفظ خود به هر حیله ای دست می زند زیرا به این باور رسیده است که سرکوب و کشتار مانند گذشته جواب نمی دهد و کارساز نیست از آن رو به تاکتیک و متدهای جدیدی روی می آورد تا در شرایطی که به عید نوروز نزدیک می شود و قیمت ها همچنان شتابان به پیش می رود و کسبه به امید شب عید و رونق بازار می اندیشیدند تا اندکی آرامش اقتصادی پیدا کنند که حالا با بحران عمیق و رکود روبرو شدند و خیلی از تولیدی ها یکی بعد از دیگری تعطیل می شوند، در سوی دیگر حادثه غم انگیز مسموم سازی کودکان در مدارس و خوابگاه های دانشجویی آغاز شده است که به نظر می رسد هدف منحرف کردن افکار عمومی از بحران های اقتصادی و اجتماعی در شرایط کنونی است.، چگونه ممکن است در چندین مدرسه همزمان در استان های گوناگون کشور این حادثه غم انگیز و غیر انسانی مسموم سازی اتفاق بیفتد و دولت با این همه ارگان ها و نهاد های اطلاعاتی نتواند از آن جلوگیری کند؟ مگر اینکه بخشی از رژیم در آن حوادث شوم نقش داشته باشند.

سرزمین وسیع و گسترده ایران با تنوع قومی و اتنیکی روزهای سخت و دشواری و همزمان سرنوشت سازی را از سر می گذراند، رژیم ولایت با همه رفتار های خشونت آمیز خود قادر به مدیریت این جامعه متکثر نیست، با تنگ نظری و اعمال خشونت نیروهای سازنده را از خود دور کرده (کشته، یا مجبور به مهاجرت و یا سرکوب کرده و…) در نتیجه نیروهای ارتجاعی در داخل و خارج در کمین نشسته به تبلیغات خود سرعت بخشیده اند تا با سقوط رژیم ولایت جایگزین آن شوند، نیروهای دمکرات و پیشرو باید با درایت و دور اندیشی در خنثی سازی این تلاش های مذبوحانه هشیارانه عمل کنند و نیرو های مترقی بویژه زحمتکشان را در جبهه واحدی سازماندهی و متشکل سازند تا رهبری و مدیریت جامعه را در دست گیرند….

دکتر محمد حسین یحیایی

Facebook
Telegram
Twitter
Email

از کتاب: انقلاب ایران سالهای 1978-1979 .آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی دارای نشان پرچم سرخ کار انستیتوی شرق شناسی/ ترجمه- رحیم کاکایی

گرفته شده از فیسبوک رحیم کاکایی بخشی از فصل چهارده/سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مناسبات اقتصادی خارجی جمهوری اسلامی ایران

ادامه مطلب