آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

نئولیبرالیسم در مقابل عدالت اجتماعی: مبارزه سیاسی مدرن چگونه است

آندری لازوتکین: نویسنده، روزنامه نگار، فارغ التحصیل ممتاز از دانشکده حقوق، متخصص در امور داخلی، کارشناس ارشد درعلوم سیاسی، عضو حزب کمونیست بلاروس.

بر خلاف تصور شهروندانی که شناختی از جامعه شناسی و علوم سیاسی ندارند، فاشیسم وجود دارد ودرتجدید حیات است. حتی فاشیسم کلاسیک اروپایی به طور کامل ازبین نرفت- برای مدت طولانی در اسپانیا و پرتغال بود. با این حال، فاشیسم در طبقه متوسط تا زمانیکه نظام سرمایه داری وجود دارد، دارای ایدئولوژی است. فاشیست های ایتالیایی در ردیف اول ودر صف های طولانی این رژیم  بودند اما اکنون درتغییر شکل و سنت نئولیبرالیسم در استانداردهای دوگانه مدرن قرارگرفته اند.

اگردیکتاتوری فاشیستی مبتنی برخشونت مسقیم به اصل فرقه‌ گرایی و تعصب بود، نئولیبرال‌ها  مبتنی برظرافت و دستکاری بر قدرت هستند. تفاوت نئولبیرالیسم و ​​سوسیال دموکراسی با فاشیسم دراین است که آنها تنها یک ایدئولوژی بین طبقه متوسط ​نیستند، بلکه ساختاری مبتنی بر دوگانگی اند.

فاشیسم کلاسیک جنبشی از خرده پا ها با یک ایدئولوژی واحد، اتحاد در رهبری، از فرقه- زور و خشونت حمایت می کرد. نئولیبرالیسم ایدئولوژی الیگارشی است. فناوران سیاسی نئولبیرال ها ماهرانه با ساده ترین ابزار از اقشارمیانی و توده های ضعیف و بی اراده که دارای حرفه ای شرافتمندانه  وسودآورهستند بهره می گیرند.

درساختارنئولبیرالیسم  یک فرد مجبور نیست به یک ایدئولوژی پایبند باشد.  برعکس، از ترجیحات سیاسی رها شده – شاید بتوان گفت، عقیم شده است. آنان درانتخابات،  ازمیدان شخصیت های تزئینی که توسط رسانه ها معرفی شده اند و بوسیله نیروهایی کنترل می شوند، افراد را انتخاب می کنند – به این می گویند “کثرت گرایی سیاسی”. علاوه بر این، همدردی با شخص خاص در سطح ارزش گذاری به عنوان ترجیح شخصیت، نه با درک درست اگرچه در جامعه مدرن غرب آنان به دلیل دیدگاه اجتماعی مورد آزار و اذیت نیستند، تقریباً کسی هم که بتواند برخی نظرات مخالف را بیان کند با مشکل مواجه می شود.

اقدام بسیار پراهمیت دراین زمینه ممنوعیت قانونی ایدئولوژی کمونیستی است. برای کشورهای سابق بلوک سوسیالیستی، ممنوعیت تسلط یک ایدئولوژی اساساً به معنای ممنوعیت سایر ایدئولوژی ها است، زیرا نئولیبرالیسم نیز ایدئولوژی عدم اعتقاد است. این پیروزی بی تفاوتی  تحمل برای همه چیز در اطراف، اما ” خانه من در لبه پرتگاه است.”

دراینجا، حتی کودتاهای رنگی که به صورت میدانی در کشورهای مستقل مشترک المنافع رخ داد، دیگر نیازی به اتحاد ایدئولوژی معترضان و برخی رهبران جدی ندارد. برعکس، شعارها می تواند تا حد امکان مبهم بماند بطوریکه رهبران بتوانند به راحتی قابل تعویض شوند. این فضاء توسط رسانه های نئولیبرال شکل می گیرد – آنها برای هدایت نیاز به اندیشه  “صحیح”  که در ذهن ها وجود داشته باشد ندارند، بلکه برای ایجاد یک نگرش پیش ساخته وآماده در فردی که با حداقل دانش بتواند وجود داشته باشد کافی است. به طوریکه بعد از بدست آوردن اخبار احساس می کند مطلع است و همه چیز را به بخوبی می داند.

در چنین ساختاری، دولت فردی را که به صلاح مردم کار کند برجسته نمی کند. ارزش های اجتماعی به سادگی خصوصی می‌شوند و «برده» مدرن ناگهان درآمد زایی می‌کند تا زندگی برای یک ماه اوکافی شود.

در این راستا، سیاست اقتصادی نئولیبرال ها، سازمان تجارت جهانی با سیاست آلمان نازی در سرزمین های اشغالی  تفاوتی ندارد. درباشگاه جهان تجارت مطلقاً همه چیز امکان پذیر است، وقتی به تجارت جهانی ملحق می شوند وخود را به زیر این قوانین رسمیت می بخشند، به دولت مترسک و دست نشانده تبدیل شده تفاوت چندانی با دولت استعماری ندارند:

یعنی اگر فقر و قحطی درکشور رخ داد صادرات مواد غذایی نباید محدود شود، چرا که “دستان نامرئی بازار” همه چیز را برای خود تنظیم می کند. همچنین نباید آنچه را که خصوصی شده ملی شود از آب تا جاده، برعکس، همه چیز را می توان و باید خصوصی کرد. در نتیجه اقدامات سازمان تجارت جهانی، روشن می شود که تمام صنایع  جهان سوم از نظر ساختاری به توسعه صنایع اصلی “شرکای” ارشد وابسته هستند. گرچه نئولیبرال ها درهر گوشه ای ازجهان فریاد تجارت آزاد می زنند، اما درعمل  در درجه اول از استاندارهای«جهان اول» حمایت می کنند.

حال اگرمخالف این پروژه هستید، ارزش های اروپایی با کالیبرهای خاص به سمت شما حرکت خواهد کرد. بنا براین قاعده، کشورهای نئولیبرال دموکرات اروپایی هیشه آماده جنگ هستند. نسل کشی  و کشتار جمعی، آنطور که هیتلرعمل کرد امروز نیز ادامه دارد اما دراین «جنگ صلیبی جدید» نام دیگری بخود می گیرد. بهترین توجیه «عملیات ضد ترور» است. باین توصیف این سفید پوستان نبودند که تصمیم گرفتند ملت ها را نابود کنند و رقبا را برای دریافت نفت به قتل عام بکشانند، بلکه برعکس، گویا “تروریست ها” و “سرکشان” هستند یعنی مبارزه با شر جهانی وجود دارد. درجنگ نیز قانونی به جز قوانین فیزیکی وجود ندارد: می توان صدها هزارغیرنظامی را کشت،عملیات نظامی آمریکا درعراق.

درچنین شرایطی چرا دولت ها افراد را وادار نمی کنند که به روش های صحیح عمل کنند.

توضیح اینکه کارشناسان یعنی “اکثریت” دولتمداران چگونه فکر می کنند. آیا درمشارکت تبلیغاتی همراه  سازمان های غیردولتی، با خرده فرهنگ سازان، در شبکه های اجتماعی و رسانه های جمعی، در«کثرت گرایی سیاسی» نگرش فردگرایی را به عنوان یک کالا شکل می دهند.

هر فرد بر اساس دکترین نئولیبرال یا خریدار است یا فروشنده. این بدان معنی است که پرورش فرزندان برای سود آوری یعنی سرمایه گذاری در دوران پیری است. ازدواج هم یک قرارداد بلند مدت برای ارائه خدمات شخصی است. درمان و پیشگیریها نیز تنها برای خدمات پولی صورت می گیرد اگر پول نبود باید جنازه را درازکرد. در واقع با دکترین نئولبیرال ها کاهش این نوع افراد مفید است، زیرا همه “پول دار طلایی” نیستند.

عراق، افغانستان، لیبی، یوگسلاوی، بلغارستان، آرژانتین، سومالی، رواندا، مکزیک، برزیل، اندونزی، پرو، اتحاد جماهیر شوروی، روسیه، اوکراین، مولداوی، گرجستان ….شما از ادامه این لیست خسته خواهید شد، چرا که اینها فقط نتایج 30 سال آخر، به عنوان یک کالا هستند.

نئولیبرالیسم به ایده عدالت اجتماعی که مخالف ساختار اواست وعده وشعارمی دهد. فن ‌شناسان سیاسی غرب کاملاً خواسته‌ توده‌ها را که استاندارد زندگی آنان دائماً درحال سقوط است در تصور دارند و خود فعالانه از این شعارها سوء استفاده می‌کنند. امروز، بیشتر احزاب اروپایی در طبقه بندی اجتماعی، و دیکتاتوری مشاغل بزرگ، قدرت ٍثروت ظاهرا مورد حمایت آنان نیست. اما نئولبیرال ها لباس عدالت اجتماعی به تن می پوشند و وعده افزایش تضمین های اجتماعی و استانداردهای زندگی و کاهش مالیات می دهند. اما هنگامی که چنین مانور بطرز شگفت انگیزی شکست می خورد و “جلیقه زردها” در  اعتراض توده ای پا به میدان می گذارند در اینجا شهروندان با چوب به غرفه ای رانده می شوند و سپس تدارک یک مترسک دیگر برای آنها برای چند سال دیگر دیده می شود. او قطعا جدید است، اوظاهرا سیاست دیگری را بنظر می رساند.

در وضعیت  بلاروس نیزاین موضگیری ها اهمیت دارد. امروزه ایده عدالت اجتماعی بسیار در میان مردم محبوبیت دارد ، اما برای یک شهروند عادی روشن نیست  چرا باید  به 10 حزب با برنامه های “عادلانه” نیاز داشت. همه آنها می توانند زیبا صحبت کنند، اما در واقع توزیع منافع در دست دولت است و شما می توانید با پوپولیسم و ​​وعده کوه های طلایی به سکان دولت دست یابید. این قبلاً در مولداوی، گرجستان و اوکراین اتفاق افتاده است، جایی که مردم به یک برنامه به ظاهر اجتماعی و منصفانه رأی می دهند، اما در واقع کنترل خارجی و جنگ را دریافت می کنند.

این نشان می دهد سیاست به موضوعی مهمتر ‌تر از حزب در نظام چند حزبی نیازمند است. به عنوان مثال، مجمع ملی بلاروس. فقط با داشتن اختیارات قانون اساسی می تواند رأی دهندگان را در برابر پوپولیسم، در صورت خروج «حزب» از برنامه اصلی بیمه کند.

نویسنده: آندری لازوتکین

برگرفته از سایت حزب کمونیست بلاروس

م . چابکی: 5 اردیبهشت  1402 برابر با 2023.04.25

http://www.comparty.by/news/neoliberalizm-protiv-socialnoy-spravedlivosti-kak-vyglyadit-sovremennaya-politicheskaya-borba

Facebook
Telegram
Twitter
Email