فحوای سخنان روز جمعه هشتم اردیبهشت ماه مدیرعامل سازمان منطقه ویژه پارس جنوبی که در خبرگزاری دولت یعنی ایرنا منتشر شد، فقط یک چیز بود: «کارگران معترض در پارس جنوبی و عسلویه را اخراج میکنیم و به جایشان نیروهای جدید میآوریم».
سخاوت اسدی با بیان اینکه هیچ اعتصابی در پالایشگاههای گاز و پتروشیمیهای تولیدی این منطقه اتفاق نیفتاده، گفت: «در ۸ طرح پتروشیمی این منطقه تعدادی از کارگران فصلی به دلیل مشکلات معیشتی اعتصاب کردند که با پایان مهلت قانونی، ۴ هزار نفر از آنها با کارگران جدید جایگزین میشوند».
این مسئول با بیان اینکه «از روز پنجشنبه جایگزینی نیروهای جدید آغاز شده»، ریش و قیچی را به دست پیمانکاران بخشید و زمام امور کارگران زحمتکش را به دست آنان داد: «پیمانکاران اعلام کردند در صورتیکه در این مدت کارگران قبلی بازنگردند با نیروی جدید جایگزین خواهند شد».
سوالاتی که بعید است جوابی داشته باشند
فعالان کارگری معتقدند که باید از این مقام مسئول پرسید وقتی اذعان دارید که کارگران به دلیل «مشکلات معیشتی» معترض شده و دست به اعتصاب صنفی زدهاند، چرا به جای گفتوگو و شنیدن صدای آنها، از حربه تهدید به اخراج استفاده میکنید؟ آیا کارگرانی که سالها برای به جریان افتادن گاز در خطوط لوله و احداث و بهرهبرداری از پالایشگاهها و پتروشیمیها زحمت کشیدهاند و در گرمای ۵۰ درجه جنوب، تاسیسات نفتی را با عرق جبین خود پایهگذاری کردهاند، باید برای یک اعتراض صنفی اخراج شوند، آن هم در آستانه روز جهانی کارگر و فقط به این دلیل که پیمانکاری و پروژهای هستند و هیچ حقی برای اعتراض ندارند؟
این نوع گفتمان در شرایطی که در اردیبهشت ۱۴۰۱ و در جریان مراسم دولتی بزرگداشت هفته کارگر، رئیسجمهور به کارگران کشور قول داد که «بهزودی امنیت شغلی کارگران محقق میشود» جای انتقاد دارد. حال امنیت شغلی محقق نشده که هیچ (نه طرح ساماندهی به تصویب رسیده، نه پیمانکاران حذف شدهاند و نه تغییری اساسی در زندگی و معیشت کارگران پیمانکاری حاصل شده)، کارگرانی که به سطح پایین دستمزدها، زندگی سخت در خوابگاههایی که به گفته خودشان شبیه اردوگاههای کار اجباریست و تبعیض گسترده در صنایع نفت دست به اعتراض زدهاند تا از حقوق اولیه خود دفاع کنند، اخراج میشوند.
آیا کارگران جدید و بدون تخصصی که قرار است به گفته آقای مدیرعامل جایگزین شوند، کارایی، تخصص و مهارت کارگران باسابقه را دارند؟ آیا اهمیتی برای سابقه و تخصص کارگران قائل هستند؟ آیا اعتراض کارگری در صنعت نفت و گاز به عنوانِ پرسودترین صنایع کشور «تابو» است؟ مگر ماده آخر قانون ویژه اشتغال مناطق آزاد نمیگوید مقاولهنامههای سازمان جهانی کار در این منطقه لازمالاجراست و مگر مقاولهنامههای ۹۷ و ۸۹ سازمان جهانی کار به صراحت از آزادیِ «تشکلیابی مستقل و اعتراض صنفی» سخن نمیگویند؟
مطالباتی که بیش از دو سال بینتیجه پیگیری شد
اعتراض صنفی کارگران پیمانکاری و پروژهای در پروژههای نفت و گاز و بعدتر مس و فولاد، در روزهای ابتدایی اردیبهشت آغاز شد. در آن روزهای اول توانستم با تعدادی از این کارگران که از قضا در همان جنوب نفتی یعنی عسلویه و آبادان کار میکنند، تماس بگیرم. این کارگران خواستههای خود را کاملا صنفی و معیشتی توصیف کردند: «اعتراض به افزایش ناچیز دستمزد مصوب شورای عالی کار و اعتقاد به اینکه افزایش دستمزد همه کارگران براساس نرخ تورم حداقل باید ۷۹درصد باشد. اعتراض به سیستم ناعادلانه کار در گرمای سخت جنوب و خواسته ۲۰ روز کار و 10 روز مرخصی. اعتراض به تبعیض گسترده در خدمات رفاهی و زیستی ازجمله سرویسهای حمل و نقل، غذا و کمپهای استراحت و پاداشهای مالی و در مجموع، اعتراض صحیح و برحق به حضور گسترده پیمانکاران که امنیت شغلی کارگران را به پایینترین سطح ممکن و در حد صفر تنزل دادهاند».
در حالیکه قرار بود در فاصله روز جهانی کارگر پارسال تا اردیبهشت امسال، امنیت شغلی کارگران به عنوان یک مطالبه تاریخی برآورده شود، هیچ گام مثبتی در این زمینه برداشته نشد. دادنامه ۱۷۹ در دیوان عدالت بهرغم شکایات مکرر کارگران باطل نشد و تصویب طرح ساماندهی در مجلس مدام عقب افتاد و نامههای جمعی به وزارتخانههای مختلف برای حذف پیمانکاران و ایجاد برابری شغلی و حقوقی، بینتیجه ماند. در چنین شرایطیست که «تعدد قراردادهای شغلی» و «فقدان ثبات کاری»، کار را به جایی میرساند که ضعیفترین حلقه این زنجیر یعنی کارگران پروژهای و پیمانکاری، به دلیل اعتراض صنفی به صورت دستهجمعی و گروهی اخراج میشوند. مگر این کارگران چه خواستهاند؟
گفتوگو با کارگران را بلد نیستند
برای اینکه پاسخ این پرسشها را ملموستر بدانیم، پای صحبتهای «مازیار گیلانینژاد» فعال کارگری مینشینیم. او در مقاطعی نمایندگی بخشی از کارگران پروژهای نفت را برعهده داشته و مکاتباتی با مقامات امر صورت داده است. گیلانینژاد با بیان اینکه «ما نمیدانیم چطور و چگونه مافیای پیمانکاران در کشور تا این حد قدرتمند شده که اجازه نمیدهند دست به شاکله واسطهها بخورد» میگوید: تصویب طرح ساماندهی مدام در مجلس به تعویق میافتد. گروهی از فعالان کارگری با حسن نیت بسیار سالهاست که در مجلس تصویب این طرح را دنبال میکنند اما متاسفانه هنوز به نتیجه نرسیدهاند. قرار بود ابتدای سال قبل طرح ابلاغ شود، افتاد به تابستان، دوباره به زمستان موکول شد و حالا در میانه بهار ۱۴۰۲ هستیم و هنوز خبری از تصویب این طرح نیست.
او ادامه میدهد: بارها در نامهنگاریهای متعدد با وزارت نفت و دولت، خواستار حذف پیمانکاران شدهایم؛ پیمانکارانی که از حق و حقوق کارگران چه در بحث دستمزد و چه در مورد حق بیمه میزنند و سود انبوه نصیبشان میشود اما متاسفانه پاسخی نگرفتهایم. حالا مدیرعامل منطقه ویژه پارس، مساله را برعکس برداشت کرده و به جای به رسمیت شناختن حق و حقوق کارگران، آنها را تهدید و اخراج میکند! اصلاً چرا گفتوگو صورت نمیگیرد و چرا از نمایندههای کارگران دعوت نمیکنند تا بیایند بشینند و صحبت کنند و البته قبل از هر گفتوگویی، ضمانت کنند که این نمایندگان کارگران اخراج نمیشوند.
او دستاورد سالها مطالبهگری کارگران پیمانکاری و پروژهای را نزدیک به هیچ توصیف میکند و میگوید: وقتی کارگر در گرمای ۵۰ درجه سوار سرویس بدونِ کولر میشود، وقتی تبعیض همه جا هست حتی در سرویسهای بهداشتی، وقتی در دستورالعملها آمده که باید غذای باکیفیت به کارگران بدهند اما در عمل غذایشان سیبزمینی و تخممرغ یا ماکارونی با سویاست، وقتی صدای کارگر به هیچ کجا نرسیده، چه باید کرد؟ کارگر چه ابزاری برای اعتراض جز نیروی کارش دارد؟ در عمل هم کارگران معترض خبط و خطایی نکردهاند، فقط اعلام کردهاند ما با این شرایط کار نمیکنیم.
به گفته گیلانینژاد، تهدید به اخراج ۴ هزار کارگر، هرگز قدرت اجرا شدن ندارد: «از کجا میخواهند در عرض یکی دو روز ۴ هزار کارگر متخصص پیدا کنند. به فرض محال هم که پیدا کنند. آن کارگر جدید هم قرار نیست برای همیشه با این شرایط که عادلانه و قانونی نیست، کار کند. او هم به زودی معترض میشود».
تهدید برای اعتراض به مشکلات معیشتی
مدیرعامل منطقه آزاد به صراحت میگوید که کارگران به خاطر مسائل معیشتی اعتراض کردهاند اما به سرعت در همین جمله، سخن از اخراج گروهی آنها میگوید. به راستی چرا باید در یک محل کار، سه یا چهار یا حتی بیشتر از آن قرارداد مختلف وجود داشته باشد و چرا آستانه امنیت شغلی و اتصال به زنجیره کار برای هزاران کارگر زحمتکش آنچنان ناچیز است که اولین پاسخ به یک اعتراض صنفی مبنی بر اینکه «با این شرایط در گرمای پنجاه درجه جنوب کار نمیکنیم»، اخراج است؟ آیا مدیرانی که دم از اخراج کارگران میزنند و آنها را تهدید میکنند، یک ظهر تابستان در تاسیسات نفت در هوای باز حضور داشتهاند یا لااقل کلیپهای سراپا آغشته به عرق و سیاهی نفت کارگران جنوب را خوب از ابتدا تا انتها دیدهاند؟
نسرین هزاره مقدم