مدت ها است رژیم ولایت خود را پیروزمند میدان می داند و بر این پای می فشارد که کنترل جامعه را در دست گرفته، اعتراضات مردم را با اعمال زور و فشار، اعدام و زندان، کور کردن و زخمی نمودن و تهدید و ارعاب خوابانده و برکوچه و خیابان حاکم شده است ولی واقعیت بگونه دیگری است. رژیم ولایت با بزرگترین بحران تاریخی خود روبرو شده است، از یک سو کشتی اقتصاد به گل نشسته و پیش نمی رود و از سوی دیگر مردم با فاصله گرفتن از رژیم ولایت در مسیر دیگری حرکت می کنند و رژیم را در دست اندازهای بی شماری قرار می دهند تا جائیکه خودی ها هم زبان به گلایه گشوده اند.« مسعود پزشگیان» نائب رئیس پیشین مجلس و نماینده تبریز که خطر را احساس کرده با عصبانیت به رژیم می تازد و می گوید: 40 سال است روشی انتخاب کردیم که مردم با حجاب شوند اما روز به روز اوضاع بدتر می شود، آنها محصول خود ما هستند و حالا کتک می زنیم باید روش را تغییر دهیم. برخی از روحانیون و مدرسین حوزه هم با همین احساس خطر و نگرانی از عملکرد رژیم انتقاد می کنند، جالب تر آنکه هزاران مسجد در شرف تعطیلی قرار دارند زیرا مردم به آنجا ها مراجعه نمی کنند، « حجاریان » از تئوریسین های اصلاح طلبان می گوید: خداناباوری به سرعت در کشور گسترش می یابد. «کارل مارکس» در جایی گفته بود: انسان محصول شرایطی است که در آن بالغ می شود و آزادی زن معیار واقعی سنجش آزادی در آن جامعه است و دین و خدا هم ابزاری است برای ثروتمندان که ثروت خود را حفظ و افزایش دهند و فقرا و تهیدستان هم بتوانند رنج فقر و محرومیت را تحمل کنند. آنچه رژیم را به وحشت انداخته نافرمانی مدنی زنان است که بدون توجه به تهدید های مقامات ریز و درشت رژیم به مبارزه پیگیر و خستگی ناپذیر خود ادامه می دهند.
آنچه مسلم است زمان به عقب برنخواهد گشت و جامعه ایران وارد دوران جدیدی بعد از قتل « مهسا » و شعار فراگیر زن، زندگی و آزادی شده است. خامنه ای با بازی سیاسی و ترس از ریزش فراگیر در رژیم ولایت به تفسیر شعار های خود ساخته مانند نرمش قهرمانانه می پردازد و از تعامل در روابط بین الملل سخن می گوید. در این راستا تغییراتی در دیپلوماسی مشاهده می شود، از طریق و وساطت چند کشور منطقه با ایالات متحده گفتگو می کند تا بخشی از پول های بلوکه شده خود را آزاد سازد، با دشمن و رقیب دیرینه اش عربستان سعودی به توافق می رسد و قبل از عربستان سفارت خود را در ریاض باز می کند، هنگامی که وزیر امور خارجه عربستان (فرهان) حاضر به شرکت در زیر عکس حاج قاسم سلیمانی نمی شود سالن را عوض می کند تا از عربستان دلجویی کند، ولی همزمان رجز خوانی و درشت گویی های خود را در درون کشور ادامه می دهد.این تهدید و رجز خوانی ها از « رادان » بعنوان فرمانده نیرو های انتظامی که با درخواست خامنه ای بار دیگر به این مقام منصوب شده شروع و به دون پایگان خشونت پرست رسیده، در این راستا فرمانده نیرو های انتظامی مازندران سخن از گردن شکنی مردم و معترضین به میان می آورد که این گفتار نابخردانه، تهدید آمیز که خود قانون شکنی است گریبان خامنه ای می گیرد، به جشن تولد کشته شدگان تظاهرات مردم و به سنگ شکنی سنگ قبر ها ادامه می دهد و نزدیکان کشته شدگان را برای نشان دادن قدرت خود بازداشت و یا تهدید می کند که همگی نشانگر ترس و واهمه از گسترش تظاهرات تا خیزش دوباره مردم در ماه های آینده است، در این میان اختلاف مجلس و دولت یکدست بالا می گیرد و دولت امام صادقی ها ناتوان از حل معضلات اقتصادی و اجتماعی به تغییر وزرا می پردازد تا شاید با این کار های بی حاصل این دوران سخت و دشوار را بگذراند « ابراهیم رئیسی » جنایتکار نشانه دار رژیم به ناتوانی خود در پیشبرد برنامه هایش اعتراف می کند و می گوید تنها 35 درصد آنها به اجرا در آمده که همین رقم هم با واقعیت ها همخوانی ندارد و بحران اجتماعی و بویژه اقتصادی هر روز افزون تر می شود که خود از عوامل مهم در گسترش بحران در جامعه است. در این روز های گرم تابستان بی آبی و قطعی مداوم آن همراه با برق از یک سو ضربات سختی به تولید نحیف و اندک کشور وارد می کند از سوی دیگر مردم را به شدت خشمگین می سازد. بنابرین اساتید دانشگاه، جامعه شناسان و کنشگران اجتماعی همواره تکرار می کنند که در آینده نزدیک اعتراضات از سر گرفته خواهد شد و تا خیزش همگانی ادامه خواهد یافت زیرا رژیم ولایت و دولت رئیسی توانایی اداره جامعه را ندارند و تنها تدبیر آنها گسترش خشونت و بگیر و ببند است است که دیگر کارآیی ندارد.
«مرتظی افقه» اقتصاد دان و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز می گوید: در شرایطی به سر می بریم که پیش بینی وضعیت اقتصادی در شش ماه آینده برای اهل فن و فعالان اقتصادی هم غیر ممکن شده است از این رو ترس از شورش و خیزش همگانی و فاصله روز افزون مردم از رژیم مسئولان رژیم بویژه خامنه ای را به شدت نگران کرده و آتش به اختیار های خود را برای پیشگیری به خیابان ها فرستاده، ولی در دراز مدت نمی تواند آنها را مسلح و در حالت آماده باش در خیابان نگهدارد، زیرا از یک سو قدرت اقتصادی کشور این اجازه را نمی دهد و از سوی دیگر نیرو ها فرسوده می شوند و ممکن است از فرمان مافوق سرپیچی کنند. در این میان کمبود دارو و بازی مافیای با سلامتی مردم همراه با آلودگی هوا و کمبود آب و برق مردم را به شدت عصبانی و نسبت به آینده ناامید کرده است.
در حالی که رژیم با بحران های روز افزون رودر رو است، لایحه برنامه هفتم توسعه با تاخیر یک و نیم ساله از سوی دولت رئیسی به مجلس داده شد که نوع و اهداف آن با واقعیت های موجود در تناقض کامل است، ارقام خیالی آن یادآور سند چشم انداز 20 ساله رهبری و اولگوی ایرانی و اسلامی او است که با هزینه های کلان هرگز به اجرا درنمی آید .( پیش بینی 8 درصد رشد اقتصادی با تورم 9 درصدی و ارقام خیالی دیگر) ولی در این برنامه که از 23 فصل و 117 با 153 صفحه تنظیم شده، حق و حقوق کارگران ، زحمتکشان، بازنشستگان و آسیب پذیران جامعه به شدت تضعیف شده، سن بازنشستگی افزایش می یابد، سهم دولت و کارفرمایان به شیوه های کوناگون از میزان پرداخت حق بیمه معاف و یا کاهش می یابد. در برنامه پیش بینی شده است که کارفرما می تواند با حداقل حقوق کارگر راباهر میزان تحصیل بعنوان شاگرد و یا کارآموز استخدام و بعد از مدتی اخراج کند. « رحمت اله نوروزی » نماینده مجلس و عضو کمسیون کشاورزی می گوید: تنها 33 درصد از برنامه ششم توسعه تحقق پیدا کرده، در نتیجه شک و تردید های جدی برای اجرایی شدن برنامه هفتم وجود دارد زیرا رژیم ثبات لازم را ندارد و دولت رئیسی هم قادر به مدیریت جامعه نیست. هر چند دل به آزادی ارز های بلوکه شده و افزایش قیمت های حامل های انرژی مانند بنزین و… بسته است، ولی آیا جرعت و جسارت آن را خواهد داشت که قیمت آنها را بالا ببرد، در حالی که تورم همچنان با شتاب به پیش می تازد و رژیم عاجز از کنترل و مهار آن است. « فرشاد مومنی » اقتصاد دان و استاد دانشگاه علامه در گفتگو با « خبرگزاری جماران » می گوید: بحران های چند لایه به چند بعدی در اقتصاد سیاسی ایران محصول پیوند های مشکوک بین گروه های رانت جوی فاسد داخلی و فرصت طلبان خارجی است. اقتصاد سیاسی ایران مبتنی بر جهل، فساد، وابستگی ذلت آور به دنیای خارج و بی ثباتی سیستمی است، این در حالی است که سردمداران رژیم بویژه خامنه ای در بوق و کرنا می دمد و از دستآورد های علمی و اقتصادی سخن می گوید، البته مردم بویژه تهیدستان با کاهش مصرف خود به سخنان و یاوه گویی های آنان توجهی نمی کنند زیرا شاهد آنند که هر ساله تعداد بیشتری به زیر خط فقر کشیده می شوند.
«حسین راغفر» استاد دانشگاه الزهرا در نشست « فقر و نابرابری، چالش ها و چشم انداز های آن در ایران امروز» به نقل از جماران می گوید: دولت ها مسئول شکل گیری فقر و نابرابری هستند، نابرابری علت اصلی همه مصائب اجتماعی از جمله فقر گسترده است، مطالعات پیرامون نابرابری و چگونگی آن بر مطالعات دیگر اولویت دارد، زیرا کاهش نابرابری مانع از کاهش مشارکت سیاسی و مانع از گسترش فقر می شود، گروهی در ایران از رانت، ارزهای نفتی، بانکی و با کاربرد حیله های دیگر منابع را به یغما می برند و رژیم حیله گر دست دزدان و غارتگران را باز می گذارد. گسترش فقر آرامش جامعه را بهم می زند، از منظر روانی گاهی جوانان سرخورده و نا امید فقر را عامل شرم می پندارند و برای رهایی از آن به ناهنجاری و گاهی خشونت روی می آورند. افزایش آسیب های اجتماعی مانند دزدی، زورگیری، خشونت و حتی افزایش طلاق، اعتیاد و مهاجرت آن را نشان می دهد. رژیم ولایت خود یکی از عوامل مهم در توزیع درآمد و نابرابر سازی اجتماعی است و از آن بهره برداری سیاسی می کند. در سایه رژیم ولایت طبقه کوچک با امکانات فراوان، فرادست و مرفه شکل گرفته که رابطه ای با توده های مردم تهیدست ندارند و هر روز هم بر مال و ثروت آنان افزایش می یابد. « رضا امیدی » جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در همان نشست می گوید: همه پژوهش های دستگاه های رسمی نشان می دهد که جامعه با روند افزایش فقر از دهه 80 تا کنون بوده، جمعیت زیر خط فقر مطلق بین سال های 1384 تا 1394 پنج برابر شده است، در استان زر خیز خوزستان جمعیت زیر خط فقر 10 برابر شده است، در این میان اوضاع بیمه و امنیت شغلی و درمانی هم بدتر شده تا جائیکه از 25 میلیون شاغل 10 تا 12 میلیون نفر تحت پوشش بیمه های اجتماعی نیستند و تنها 9 درصد از بیکاران از مزایای بیکاری استفاده می کنند.
برای برون رفت از بحران کنونی، رهایی از رژیم ارتجاعی، خودکامه، و ولایت یک ضرورت تاریخی است. هر روز بر تعداد گسل هایی که رژیم را به درون خود بکشد افزوده می شود، راه نجاتی برای رژیم ولایت در آینده متصور نیست، خیزش فراگیر و عمومی در راه است. کارگران و زحمتکشان باید سازماندهی شوند و گلوی اقتصادی رژیم را با قدرت بفشارند و امید مبارزه را به مردم بازگردانند. منشور آزادی بنویسند زیرا هیچ اراده ای بالا تر از اراده آنان نیست…
دکتر محمد حسین یحیایی