در میان وظایف سازمان تامین اجتماعی دو وظیفه از همه مهمتر است، یکی پرداخت کمک هزینه درمان و دیگری پرداخت حقوق بازنشستگان.
در آن سالهایی که “بیمه های تکمیلی” شروع به فعالیت کردند، بسیاری از کارگران معترض شدند که کارگران نیازی به این بیمه ها ندارند، چرا که آنان در تمام سالها دارای یک سازمان بیمه گر(سازمان تامین اجتماعی) بودند. این سازمان ثروتمند می توانست و می تواند کمک هزینه درمان مناسب را پرداخت نماید. آنان در افزایش پرداخت “کمک هزینه ی درمان” و خدمات توسط سازمان پافشاری می کردند و این در حالی بود که خانه کارگری ها از مبلغان اصلی این بیمه های تکمیلی بودند. این بیمه های تکمیلی در ابتدای فعالیت خود، در مقایسه با سازمان تامین اجتماعی خدمات چشمگیری ارائه می دادند و توانستند در عرض چند سال اکثریت کارگران و بازنشستگان را بطرف خود جذب نمایند. “خدمات چشمگیرِ” بیمه های تکمیلی در ابتدای کار، فقط درِ باغ سبزی بود برای جذب کارگران. امروزه با ورود به این باغ، شاهد چیزی نیستیم جز میوه های تلخ و گندیده!
اکنون که حکومت موفق شده است یکی از وظایف مهم سازمان یعنی “بیمه درمان” را به بخش خصوصی انتقال دهد، بدنبال آن است که وظیفه دیگر این سازمان یعنی “پرداخت حقوق بازنشستگان” را نیز به بخش خصوصی انتقال دهد. مرتضوی وزیر کار می گوید« صندوقهای بازنشستگی کنونی که صندوقهایی بین النسلی هستند، یک تضمین “حداقلی” را برای تداوم زندگی آبرومندانه فراهم کرده است(۸ شهريور۱۴۰۲ در سازمان بورس و اوراق بهادار)». او ماهیت “بین النسلی” بودن سازمان تامین اجتماعی را زیر سوال میبرد و آنرا عامل پائین بودن حقوقهای بازنشستگان میداند. باید به مرتضوی گفت اگر سازمان نمیتواند یک زندگی کاملا آبرومندانه را برای بازنشستگان تضمین نماید مشکل از “بین النسلی” بودن آن نیست، مشکل از آنجا ناشی میشود که حکومت مافیایی مانند اختاپوس بر روی مدیریت و ثروت این سازمان افتاده است، مشکل از بحران ۴۴ ساله اقتصاد کشور است که “شستا” را ورشکست کرد، ورودی های صندوق را بعلت از کار انداختن نهادهای اقتصادی کاهش داد. اختلاس ها، حقوق های نجومی در تشکیلات سازمان و صدها دلیل دیگر سازمان را به نابودی کشاندند که مسئول مستقیم آنها حکومت است.
مرتضوی در ادامه این استدلال پوچ خود نتیجه میگیرد که باید از “صندوقهای بازنشستگی تکمیلی” بهره برد! او میگوید “افراد میتوانند در این صندوقها سرمایهگذاری کرده و از سود آن بهرهمند شوند. هرچه قدر شخص سرمایهگذاری کند میتواند از آن بهره ببرد. اشخاص پس از بازنشستگی هم میتوانند در این صندوقها سرمایهگذاری کنند و وارثان نیز میتوانند از آن بهره گیرند.” این توصیفات دل انگیز از “صندوقهای بازنشستگی تکمیلی” مشابه همان درِ باغ سبزی است که در ابتدای کارِ “بیمه های تکمیلی” به ما نشان دادند.
در حقیقت مرتضوی میگوید: جهت تامین حقوق دوران بازنشستگی، هر ماه باید مبلغی از فیش حقوقی کارگر بعنوان “حق بازنشستگی تکمیلی” کسر و به جیب “صندوقهای بازنشستگی تکمیلی” ریخته شود (البته در کنار کسر مبلغی برای “بیمه های درمان تکمیلی” ). این جملات یعنی کارگران و بازنشستگان باید از این پس “سازمان تامین اجتماعی” را فراموش کنند و خواهان یک بیمه گر دولتی نباشند هر مشکلی دارند خودشان میدانند و بخش خصوصی! از هم اکنون مشخص است که بخش خصوصی چگونه و با چه شیوه ای حقوق دوران بازنشستگی را پرداخت میکند! به همان شیوه ای که امروزه بیمه های تکمیلی، هزینه درمان ما را پرداخت میکنند، امروز ترخیص از بیمارستان صورت میگیرد ولی هزینه بستری چند ماه بعد پرداخت میگردد!! و بدتر و مصیبت بار تر از همه آنجا میباشد که اگر این نهادهای خصوصی ورشکست شوند کسی جوابگو نخواهد بود!
مرتضوی در ادامه میگوید “بازنشستگان میتوانند علاوه بر دریافت حقوق بازنشستگی یک حقوق مکملی را به صورت ماهانه و سنواتی دریافت کنند”. این گفته او؛ ما را به یاد همان دوره ای می اندازد که می گفتند “کارگران و بازنشستگان می توانند هم از بیمه پایه خود استفاده کنند و هم از این بیمه درمان تکمیلی”. بله، امروزه ما میتوانیم هم از بیمه پایه خود استفاده کنیم و هم از بیمه درمان تکمیلی ولی خدمات این هر دو بیمه بقدری پایین است که جوابگوی مشکلات ما نیستند و هزینه درمان همیشه یکی از مخارج بالای زندگی ما میباشد.
جدا از اینکه باید در جهت لغو بیمه های درمان تکمیلی و پیاده کردن قانون الزام سازمان حرکت کنیم، نباید اجازه بدهیم “صندوقهای بازنشستگی تکمیلی” به کارگران و بازنشستگان تحمیل گردند و خواهان اجرای ماده ۹۶ و ۱۱۱ تامین اجتماعی باشیم.
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
اسماعیل گرامی، کارگر بازنشسته