آزادیخواه کهنسالی که جلادان و مزدوران ستم شاهی، میخ به پاشنه هایش کوبیدند و با پای خون چکان، به دار آویختند!…
نورالله یکانی در سال ۱۲۵۸ شمسی در یکانات مرند بدنیا آمد. در آستانه انقلاب مشروطیت با اندیشه های آزادی و تجدد آشنا شد. با آغاز مبارزه علیه استبداد، سلاح گرفت به مبارزان مسلح مشروطیت پیوست. از سرکردگان فدائیان شد. در نتیجه کاردانی و دلاوری، از همرزمان نزدیک سردار ملی ستارخان گشت. با ناکامی انقلاب مشروطیت، عزم او سستی نگرفت. هنگام قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، به خیابانی پیوست. با سرکوب خونین نهضت و قتل رهبر آن بدست مزدوران مخبرلسلطنه، یکانی نیز زندانی شد. مخبرالسلطنه همان مرتجع معروف دوره مشروطیت است که با سقوط محمدعلی شاه، رخت مشروطیت به تن کرد و مانند بسیاری از اشراف و زمینداران مرتجع، از رجال «دولت مشروطه» شد و سرکوب نهضت خیابانی و قیام لاهوتی از اقدامات اوست.
نورالله خان یکانی پس از آزادی از زندان، با جمعی از رفقای آزادیخواه خود به خراسان رفت. در خراسان به کمیته آزادی خواهان پیوست. در قیام کلنل محمد تقی خان پسیان – افسر آزادیخواه آذربایجانی- شرکت کرد. پس از سرکوب قیام کلنل و قتل او، به آذربایجان برگشت و در زادگاهش ساکن شد. به انحای مختلف برای بهبود حال مردم زادگاهش کوشید، با اقدامات مردم دوستانه ای مانند گشودن مدرسه و .. مورد اعتماد دهقانان گشت. با سقوط دیکتاتوری رضاشاه و تشکیل حزب توده ایران، مانند بسیاری از آزادیخواهان مردم دوست آن دوران به حزب توده ایران پیوست. تشکیل کمیته های حزب در مرند و خوی و سلماس را به عهده گرفت و علیرغم هجومهای فئودالها و پلیس و ژاندارم، کمیته های حزبی نیرومند را درین مناطق ساخت.
گشایش نخستین کنفرانس ایالتی حزب توده ایران در آذربایجان را به او- که آزادیخواهی کهنسال و محبوب مردم بود- سپردند. او همه این دوره را صرف سازماندهی مردم اسیر و تیره روز برای مبارزه در راه آزادی و عدالت کرد. با تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان، او نیز مانند همه اعضای ایالتی حزب، به فرقه دموکرات پیوست. در کنگره اول فرقه دموکرات به عنوان نماینده شرکت داشت. به عضویت کمیسیون تفتیش انتخاب شد. نماینده کنگره ملی و عضو هیئت موسسان ملی بود. نورالله خان یکانی از سازمانگران نهضت ۲۱ آذر و تشکیل حکومت ملی – دموکراتیک در آذربایجان بود. به عنوان صدر کمیته ولایتی خوی انتخاب شد. با برنامه ریزی حکومت ملی آذربایجان و به همت شخصی او، آب لوله کشی شده به شهر خوی کشیده شد. کارخانه برق وسعت گرفت. مدرسه ها ساختند. دارالتربیه برای کودکان تاسیس شد و … جنبش ۲۱ آذر، برخلاف تبلیغات ارتجاع وامپریالیسم، از همان ابتدای کار دفاع از استقلال و تمامیت ارضی ایران را در سرلوحه برنامه های خود قرارداد. برجستگی مهم این جنبش، خصلت عمیقاً ملی و مردمی و کاملا دمکراتیک آن بود. این خصایل شالوده حرکت و مبارزه واقعی هر نیروی ملی برای الغای ستم ملی است.
یکانی عضو مجلس ملی آذربایجان بود. وظایف مهمی به او محول شد. معاونی وزیر داخله حکومت ملی و ریاست نظمیه شهر ارومیه از جمله این وظایف بود. پس از یورش قشون محمدرضا شاه و مزدوران ارتجاع محلی، آزادیخواه کهنسال بدست دشمن اسیر افتاد. او را با شکنجه های استخوان سوز و زجر های جانکاه دادند. او با عشق سوزان به زحمت کشان و دفاع از آزادی و عدالت پا پس ننهاد. سرانجام در حالی که از پاشنه هایش خون جاری بود، به پای چوبه دار آوردند. با پاشنه های او میخ کوبیده بودند. با همان پاشنه های میخ کوبیده شده، در ۶۹ سالگی در آذر سال ۲۵ به دار کشیده شد.
نورالله خان یکانی در سه نهضت انقلابی قرن بیستم در ایران، فداکارانه شرکت کرد و سرانجام مانند هزاران انسان آزادیخواه مردم دوست شرکت کننده در نهضت ۲۱ آذر آذربایجان، جان خود را فدای آزادی و عدالت کرد. او یکی از هزاران جانباخته نهضت ۲۱ آذر است.
یکانی ها قهرمانان ما هستند. آنچه بر آنها رفته – و می رود – را نخواهیم بخشید و نه فراموش خواهیم کرد. و این، شامل حال آنانی نیز هست که امروز پس از هفتاد و پنج سال با انگیزه های شوونیستی، شاه پرستانه، عدالت ستیزانه، دین سالارانه و … به تحریف و جعل تاریخ، به ترور معنوی – اخلاقی نهضت آذربایجان- می کوشند. تروری که جز ادامه کشتار آن دوران در پوششی دیگر، و جز ایجاد مشروعیت برای جنایات شاه و شیخ ، سرمایه داران و زمینداران بزرگ، چیز دیگری نیست. تاریخ را تحریف کنند. اما تاریخ دروغ نمی پذیرد و مردم فراموش نمی کنند. مبارزان میهن دوست آن شقایق هایی اند که با داغ زادهاند.
در اوضاع دشوار کنونی که ارتجاع حاکم حقوق بدیهی خلق های ساکن ایران را پایمال و به شیوه های ضد انسانی مبادرت می ورزد، مبارزه برای رفع ستم ملی تابعی از نیازهای مبارزه سراسری جنبش مردمی در راه نیل به استقلال، آزادی، صلح و عدالت اجتماعی و طرد رژیم ولایت فقیه است. باید قاطعانه با نیروها و جریاناتی که آگاهانه و ناآگاهانه مسایل ملی را به مسئله عمده و اساسی بدل می کنند، مخالفت و مبارزه کرد. مسئله ملی و حل عادلانه آن باید به عنوان بخشی و تابعی از اهداف اصلی جنبش سراسری قلمداد گردد، در غیر این صورت جنبش سراسری تضعیف و جنبش ملی نیز تکیه گاه اصلی خود را از دست داده و امکان مانور نیروهای ارتجاعی، رژیم ضد ملی ولایت فقیه و امپریالیسم جهانی افزایش یافته و خطر بیشتر از هر باره جنبش را تهدید خواهد کرد. تجربه تاریخی در مبارزه برای الغای ستم ملی در ایران، به ویژه دو رخداد تاریخی ۲۱ آذر و ۲ بهمن، این موضوع را به اثبات می رساند.
زحمت کشان کشور بر این باورند که تلاشهای جان نثارانه مبارزان میهن ما در این مقطع بحرانی و تیره و تار تاریخ ایران که در آن دشمنان مردم از هرسو به محاصره نیرو های مترقی برخاسته اند هرگز از دید تاریخ مبارزات کارگری و کمونیستی ایران پنهان نخواهد ماند. تلاش سترگ و هزینه پردازی در راه نجات ایران در وجدان کارگران و زحمتکشان و آگاهان میهن مان ایران باقی می ماند و نسل های آتی مبارزان و مردم ایران به یاد خواهند آورد روزهای هجوم دشمن به احزاب و سازمان های سیاسی و تلاش به منظور نابود کردن اعضا و هواداران آنان، مبارزانی چون نورالله خان یکانی،فرقه دمکرات آذربایجان ، نهضت زحمتکشان و خون چکان خود را از چنگال دشمنان و دژخیمان داخلی و خارجی آن به در آورده و آن را دوباره بر مسیر زندگی و پیکار خود برگرداندند.“
یاد نورالله خان یکانی گرامی و راهش پر رهرو باد
اقتباس از متن تلگرام همگرایی