آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

ترویج دروغ بزرگ تورم‌زا بودن دستمزد

. در دنیا ایران را در طبقه‌بندی‌ها، جزو کشورهایی با قابلیت ضعیف توانمندی طبقه‌بندی کرده‌اند و ما در بین ضعیف‌ها، جزو معدود کشورهایی هستیم که شیب سقوط توانمندیمان به طور نسبی از بقیه ضعیف‌ها بیشتر است. ما فقط از طریق توزیع عادلانه قدرت و ثروت و با اتکا به یک برنامه با کیفیت مشارکت‌محور می‌توانیم از این شرایط خطرناک عبور کنیم.

«فرشاد مومنی» استاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشستی به بررسی مهمترین علل و ریشه‌های تورم و بیان راهکارهایی برای کنترل این پدیده نامطلوب اقتصادی پرداخت.

در ابتدای این نشست، مومنی گفت: وقتی که تورم در کشوری بیش از 50 سال تداوم پیدا می‌کند، معنایش این است که ما با یک مساله ساختاری روبه‌رو هستیم و با دست‌کاری‌های اقتصادی، نمی‌شود آن را حل کرد. ابتدا باید یک اراده سیاسی وجود داشته باشد و آن هم در شرایطی که حکومت و ساختار قدرت توزیعش، ناعادلانه باشد جزو محالات است. در حیطه اجتماعی هم باید اعتماد زایل‌شده فرودستان و تولیدکننده‌ها باید برگردد.

این استاد برجسته اقتصاد ادامه داد: آنچه که باید به ساختار قدرتی که هنوز اسیر فساد نشده‌اند، بفهمانیم این است که استمرار این مناسبات بر یک نظام واژگونه‌سازی واقعیت‌ها استوار است. بیش از 30 سال است دولت‌هایی سرکار می‌آیند که در ظاهر و شعارها، زمین تا آسمان متفاوتند اما همه از یک بسته سیاستی اقتصادی استفاده می‌کنند. دلیلش اینکه اقتصاد بر محور کوته‌نگری‌های مافیایی، در اسارت یک اتحاد سه‌گانه گرفتار است. مشخصه کلیدی دولت رانتی و کوته‌نگر و بخش‌های غیرمولد، رانتی و سوداگر این است که منافع بلندمدت ملی را قربانی منافع کوتاه‌مدت می‌کنند.

قمارباز   داستایوفسکی   و   اندیشه   اقتصادی  کینز

مومنی افزود: ذهن هنرمندان، معمولا پیام‌های حاکم بر نظم اجتماعی را حتی از اندیشه‌ورزان زودتر دریافت می‌کنند. «قمارباز» داستایوفسکی نشان می‌دهد چطور مناسبات مافیایی، بازی حیات جمعی را از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به قمارخانه تبدیل می‌کند. 70 سال بعد «جان مینارد کینز» کتاب پیامدهای اقتصادی صلح را نوشت که انعکاس تجاربش از پیامدهای سیاست‌های تورم‌زاست. می‌گوید تورم، سوداگران مالی را تبدیل به موتور خلق ارزش می‌کند و وقتی که اقتصاد مالی‌سازی شد به قمارخانه تبدیل شده است. کینز صد سال پیش می‌گوید وقتی که تورم از حدود متعارف فراتر رفته و طولانی‌تر می‌شود، اساس جامعه را تهدید می‌کند و باید به تعیین‌کننده‌های اصلی قدرت گفت که بدانند دارند گور خود را می‌کنند چون بخش‌های وسیعی از مردم، زجر، فقر و فلاکت را تجربه می‌کنند که ستون فقرات جامعه را به لرزه درمی‌آورد.

ترس   بی‌جا   از   افزایش   حقوق   و   دستمزدها؛ ناشی   از  تکرار  دروغ

وی ادامه داد: یکی از دروغ‌های بزرگ، ترساندن بخش‌های سالم ساختار قدرت از نقش دستمزد در تورم است. دو دهه است که «تیلور» استاد دانشگاه ام‌آی‌تی می‌گوید در شرایطی‌که نابرابری شدید در قدرت و ثروت وجود داشته باشد، با امتناع تورم جاذبه تقاضا روبه‌رو می‌شویم. کسی که نان ندارد بخورد و ابتدایی‌ترین نیازها را نمی‌تواند تامین کند، نمی‌تواند نیروی محرکه تقاضا باشد. وقتی توزیع قدرت به طرز غیرعادی بالا باشد تورم خصلت ساختاری پیدا می‌کند. می‌گوید در تورم ساختاری، اکثریت مردم با محدودیت شدید قدرت خرید روبه‌رو هستند و به شرطی افزایش دستمزد می‌تواند منشا تورم باشد که قدرت خرید افراد متناسب با رشد نقدینگی افزایش یابد. اگر این تناسب وجود نداشته باشد به شکل حقیقی اصلا افزایش تقاضایی در اثر رشد دستمزد رخ نمی‌دهد. افزایش دستمزدها در ایران، بخش کوچکی از قدرت از دست‌رفته مزدبگیران را جبران می‌کند پس نسبت دادن خطر جاذبه تقاضا در این شرایط از اساس دروغ است.

دچار   بحران   تقاضای   موثر  شده‌ایم

مومنی افزود: اقتصاد ایران با یک بحران بسیار حادی هم روبه‌روست که آن را از بیخ و بن مسکوت گذاشته‌اند؛ پدیده بحران تقاضای موثر. توانمندی دولت برای خلق تقاضا به طرز بی‌سابقه‌ای با بحران روبه‌رو شده. گزارش فصلی بهار 2023 صندوق بین‌المللی پول می‌گوید که ایران در تمام دنیا در زمینه نسبت هزینه‌های حاکمیتی به تولید ناخالص داخلی، جزو ساقط‌ترین‌هاست و فقط از پنج کشور بالاتر است. با بحران حاد تقاضای موثر روبه‌رو هستیم و حکومت نه اراده موثری و نه توانی نشان می‌دهد که تعهدات حاکمیتی خود در زمینه سلامت و آموزش، تغذیه، مسکن و زیرساخت‌های فیزیکی و عمرانی مورد نیاز را انجام دهد، از آن طفره می‌رود و مسئولیت‌گریزانه آن را کاهش می‌دهد. از آن طرف هم با سقوط وحشتناک تقاضا برای انواع گوشت، لبنیات، میوه، لوازم خانگی و… روبه‌رو هستیم که معنایش وجود بحران حاد تقاضای موثر است. سال 1396 گفتم که واکنش مردم نسبت به سیاست‌های تورم‌زا، اشتغال‌زدا و فلاکت‌بار این بوده که با نجابت، حیاتی‌ترین نیازهای خودشان را کمتر مصرف کنند. هشدار دادم که این نجابت ابدی نخواهد بود چون زمانی می‌رسد که دیر یا زود کارد به استخوان مردم می‌رسد و آن وقت دیگر مناسبات متفاوت خواهد شد. سال 1396 با داده‌های رسمی نشان دادم که با بحران حاد فروپاشی طبقه متوسط روبه‌رو هستیم و گستره و عمق فقر به طبع نابرابری‌های ناموجه، ابعاد شکنندگی‌آور پیدا کرده است. همچنین نقش‌آفرینی موثر نقدینگی برای شکل‌دهی به تورم جاذبه تقاضا در این است که باید توزیع نقدینگی، عادلانه باشد. گزارش‌های رسمی می‌گوید سهم شبه‌پول در اقتصاد ایران در دو دهه گذشته بین 75 تا 85درصد در نوسان بوده و نکته کلیدی اینکه نسبت آن شبه‌پول با آن اندازه هیولایی، طوری است که 75درصد سپرده‌ها متعلق به یک‌درصد سپرده‌گذارهاست یعنی وحشتناک‌ترین، خشن‌ترین و عریان‌ترین وجه نابرابری‌های ناموجه را می‌توان در توزیع به غایت نابهنجار نقدینگی مشاهده کرد.

دستمزد   را   یک‌سوم   خط   فقر تعیین   می‌کنند

این استاد اقتصاد ادامه داد: خط فقری اعلام می‌کنند و بعد دستمزدی برای کارگران تعیین می‌کنند که یک‌سوم آن است. با این دستمزد کم، کارگران را به فساد دعوت می‌کنند! بعد به جای اینکه راجع به منشا فساد و نحوه حل آن بحث شود، جنگ‌های حیدری و نعمتی راه می‌اندازند که این فساد سیستمی است یا نه! اسم فساد شما هر چه هست، برخورد پیشگیرانه کنید. آدرس‌های غلط این‌طور است. اصل فساد را رها می‌کنند و می‌گویند بیایید بحث کنیم که سیستمی است یا نه! در کل 30 ساله گذشته ادعای دروغ تبلیغاتی که پشت شوک‌درمانی وجود داشته این است که می‌خواهند قیمت‌ها را رقابتی و اصلاح کنند. در کل تاریخ تمدن بشر اقدامی فسادزاتر و تخریب‌گرتر از تضعیف ارزش پول وجود ندارد اما دوستان اسم این کار را در ایران «واقعی‌سازی» و «رقابتی‌سازی» قیمت می‌گذارند در حالی‌که  از بیخ و بن، دروغ و فریب است. وقتی هم بعد از شوک‌درمانی با جهش قیمت مواجه می‌شوند، فوری سراغ افزایش یارانه پرداختی می‌روند

در 1401 وقتی آن شوک نرخ ارز را ایجاد کردند، بلافاصله ترسان و لرزان گفتند که به فوریت به بعضی خانواده‌ها 300 و به بعضی 400هزار تومان علاوه بر یارانه قبلی پرداخت می‌کنیم. وقتی شوک مشکوک خصوصی‌سازی در ایران به جریان افتاد و برخی به طعنه آن را اختصاصی‌سازی نامیدند، گفتند می‌خواهیم تصدی‌گری‌های دولت را کاهش دهیم در حالی‌که در تمام این دوره 30 ساله با هر موج خصوصی‌سازی، با افزایش تصدی‌های دولتی حتی نسبت به قبل روبه‌رو هستیم. تصدی‌های دولتی الان نزدیک به دو برابر شرایط جنگی شده! می‌گفتند شوک‌درمانی می‌کنیم تا قیمت‌های نسبی را اصلاح کنیم. در حالی‌که می‌بینیم ارزش جان انسان‌ها و کار انسان‌ها را به کجا رسانده‌اند؟ امروز ارزش جان انسان‌ها معادل حدود سه مترمربع زمین در مناطق شمالی تهران شده است.

وی ادامه داد: با برخی دوستان کاری تحقیقی کردیم که اگر کسی بخواهد کار نکند و سپرده در بانک بگذارد و حداقل دستمزد دریافت کند، چقدر باید داشته باشد. این را به عنوان نمادی از حاکمیت پول و ربا در اقتصاد در نظر گرفتیم و وضعیت ایران را با کشورهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه مقایسه کردیم. دیدیم میزان پولی که باید سپرده گذاشته شود در آن کشورها بین 75 تا 225 برابر ایران است تا بتواند آن مبلغ را برآورده کند. این را با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس مقایسه کردیم و دیدیم آنها هم 70 برابر باید پول بگذارند. این‌طور سلطه ربا و حاکمیت پول را ایجاد کرده‌اند و این را اصلاح و واقعی کردن نام گذاشته‌اند!

بحران حاد و شکنندگی‌آور در توانمندی دولت

مومنی در ادامه با اشاره به شکنندگی توان حکومت گفت: سال 1398 وزارت کار گزارشی منتشر کرده و در آن با استانداردهای بین‌المللی نشان داده که ما با چه وضعیت رقت‌برانگیزی در زمینه توانمندی حکومت روبه‌رو هستیم. در دنیا ایران را در طبقه‌بندی‌ها، جزو کشورهایی با قابلیت ضعیف توانمندی طبقه‌بندی کرده‌اند و ما در بین ضعیف‌ها، جزو معدود کشورهایی هستیم که شیب سقوط توانمندیمان به طور نسبی از بقیه ضعیف‌ها بیشتر است. ما فقط از طریق توزیع عادلانه قدرت و ثروت و با اتکا به یک برنامه با کیفیت مشارکت‌محور می‌توانیم از این شرایط خطرناک عبور کنیم.

به نقل ازسایت توسعه

Facebook
Telegram
Twitter
Email