سیزدهم مهر، پنجم اکتبر،
روز جهانی معلم را به همه معلمان جهان به جز معلمان ایران تبریک میگویم چون ما گرفتار سرطان حماقتِ آغشته به توهم دانایی شدهایم و راه گریز از آن را ساده نمیدانم.
موضوع روز جهانی معلم در سال ۲۰۲۳ چنین است: ما برای آموزش معلم نیاز داریم، چاره جویی ضروری جهان برای جبران کمبود معلم!
برای جبران کمبود معلم که یک ضرورت جهانی است، چارهای بیابیم، چنین معلمانی نیاز داریم.
توجه کنید که در تمام دنیای توسعهیافته، با میانگین ۱۲ تا ۱۶ نفر دانشآموز در هر کلاس، برای جبران کمبود معلم، یک مسأله بینالمللی مطرح کردهاند تا شاید برای این فشار غیرانسانی بر شانههای معلمان خود چارهای بیابند اما در مقابل، در ایران با اعلام رسمی حداکثر ۳۶ دانشآموز در هر کلاس که آن هم رعایت نمیشود، میانگین ۲۷ نفره ذکر شده در اسناد بالادستی را به فنای فراموشی دادند.
در حالی دادمان از کمبود معلم برای کلاسهای ۴۰ تا ۵۰ نفره در محیطهای به شدت غیراستاندارد بالاست که شعار جهانی در روز معلم، چارهجویی برای کمبود معلم برای کلاسهای ۱۶ نفره است!
از نگاه میانگین دانشآموزان در هر کلاس درس، شاید بتوان ژاپن را یک استثناء آموزشی در کشورهای توسعهیافته دانست چرا که در این کشور، هم خانواده دانشآموزان و هم معلمان، علاقهمند به برگزاری کلاسهای درس با تعداد دانشآموزان بالا هستند و از این جهت ژاپن یک نمونه نادر است.
اما در همین ژاپن با چنین دیدگاه ملی، با جمعیت ۱۲۵ میلیون نفر، ۴۵۲,۸۴۹ معلم برای ۹,۳۷۳,۲۹۵ نفر دانشآموز در دوره ابتدایی دارند یعنی هر در ژاپن که شلوغترین کلاسهای ابتدایی را در کشورهای توسعهیافته دارند، هر معلم بهطور متوسط ۲۰.۷ دانشآموز دارد.
در ایران ۲۶۵,۰۵۷ نفر معلم ابتدایی برای آموزش ۸,۲۷۸,۲۸۲ نفر دانشآموز فعالیت دارند یعنی هر معلم بهطور متوسط باید ۳۱.۶ نفر دانشآموز را آموزش دهد. توجه داشته باشیم که این آمار مربوط به قبل از ۱۴۰۰ و قبل از ورود موج جدید افزایش جمعیت دانشآموز در دوره ابتدایی است و لذا اکنون میانگین تعداد دانشآموزان برای هر معلم حدود ۳۶ نفر است و در برخی مدارس این تعداد از ۴۵ نفر هم بیشتر است.
چند دلیل برای وضعیت فعلی آموزش در ایران:
۱. سرانه دانشآموزی در ایران ۳۰۰ دلار و میانگین ۹۳۱۳ دلار است. سرانه دانشآموزی از تقسیم بودجه وزارت آموزشوپرورش بر تعداد دانشآموزان بهدست میآید.
۲. میانگین حقوق معلمان در جهان حدود ۳۵۰۰ دلار و در ایران ۳۰۰ دلار است، حقوق معلمان در ایران حتی قابل مقایسه با فقیرترین کشورهای دنیا هم نیست، چگونه از معلمی با حقوق ۳۰۰ دلار، انتظار کیفیتی در رقابت با معلمانی دارید که میانگین حقوقشان بیش از ۳۵۰۰ دلار است؟
۳. بودجه وزارت آموزشوپرورش در ایران برای سال جاری کمتر ۴ میلیارد دلار است و در کشور ژاپن بیش از ۲۵۰ میلیارد دلار!
۴. اینجا معلمان نمیدانند اگر با وزیر آموزشوپرورش مخالفت کنند، گزینه بعدی که انتخاب خواهد شد چه کسی است!؟ اما در فنلاند، مردم در زمان رای به دولت، میدانند وزیر آموزشوپرورش آینده چه کسی است!
۵. در ایران، برای هر دانشآموز در هر ماه ۱.۲ میلیون تومان هزینه میشود برای هر زندانی بیش از ۱۸ میلیون تومان!(آمار مربوط به پنج سال پیش) اگر دنبال رقابت عادلانه هستیم باید از زندانیان انتظار رقابت داشته باشیم نه دانشآموزان!
۶. در کشورهای با سیستم آموزشی پیشرفته، حداکثر یک درصد دانشآموزان از آموزشهای خاص برخوردارند آن هم در همان مدارس دولتی و عادی اما اینجا در یکی از نواحی شیراز، افتخار مسولیت این است که ۴۰ درصد از دانشآموزان در مدارس غیردولتی تحصیل میکنند. البته میدانیم که مدارس شاهد، نمونه دولتی، سمپاد و هیئت امنایی ها را هم نباید دولتی فرض کرد.
۷. سهم آموزش از تولید ناخالص ملی در ایران کمتر از یک درصد و متوسط جهانی بیش از ۵ درصد است و این سهم در کشور عمان ۶.۷ درصد از تولید ناخالص ملی است.
۸. تعداد پرسنل وزارت آموزشوپرورش ایران ۳۸۰,۰۰۰ نفر و در فنلاند ۳۰۰ نفر است و درد معلمان ایرانی این است که هرگز وزارت آموزشوپرورش را حامی خود ندیدهاند.
۹. نسبت جمعیت کل کشور به تعداد پرسنل وزارت آموزشوپرورش ایران ۲۲۱ است یعنی در برابر هر ۲۲۱ نفر ایرانی، وزارت آموزشوپرورش یک نفر حقوق بگیر غیرمعلم دارد و این عدد در فنلاند ۱۸,۳۳۳ است.
۱۰. سرانه ملی آموزش در ایران برای سال جاری ۴۷ دلار، در دانمارک ۱,۵۵۱، در کویت ۱,۶۹۳ و در ژاپن ۲,۰۵۰ دلار است.
۱۱. وزارت آموزشوپرورش ایران، همین!!
برٌه در خاکوخون غلطیده را
شاهدی بایست عادلتر زِ گرگ
مزبان حبیبی
سیزدهم مهر هزاروچهارصدودو