بیش از نیم قرن پیش شامگاه ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ هسته ای از یک گروه چریکی با ۱۳مرد مسلح با سینه سرشار از عشق و امید در میان جنگلهای انبوه شمال ایران در یک درگیری نظامی با ژاندارمهای پاسگاه سیاهکل برای رهایی یکی از رفقای دستگیر شده به قیمت جان خود پرچمی را بر افراشتند که یک سال بعد به نام سازمان چریکهای فدایی خلق ایران نام گرفت
ماهیت این درگیری و اهداف مردان سیاهکل سرآغاز تاریخ جنبشی شد که بخشی از جوانان پر شور و انقلابی ایران رادر قاموس یک جریان چپگرای مارکسیست را همراه خود ساخته به موازات جریان چریکی سازمان مجاهدین خلق بخشی از صفحات پر فراز و نشیب تاریخ جنبش سیاسی ایراندر دهه چهل و پنجاه را رقم زدند
این جریانهای چریکی که تعدادی از رهبران آنها در عملیاتهای نظامی سازمانهای آزادیبخش فلسطین آموزش دیده بودند نسخه ایرانی جنبشهای پارتیزانی رهایی بخش جهان علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی را نوشته بودند
آنها علیه استعماری مبارزه می کردند که چندی پیش با سرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق و بازداشت او غرور ملی ملت ایران را شکسته بودند و همچنان پیگیرانه در تعقیب ، بازداشت و سرکوب افسران وطن پرست و نیروهای ملی و دموکراتیک کشور بودند
بنیانگذاران آرمانگرای سازمان چریکهای فدایی خلق گردانی از گردانهای ضد استعماری و ضد استبدادی جهانی بودند که می خواستندبا شکستن سد دیکتاتوری و آزادی، ایران نوینی بسازند که: سطور کتاب آزادی ،پیشرفت و ترقی آن بدست کارگران دهقانان و سایر زحمتکشان میهن و مبتنی بر تامین حقوق انسانی ، عادلانه و دموکراتیک همه مردم ایران نوشته شود .
عملیات نوزده بهمن ۴۹ فارغ از درستی و خطای نوعی آن ، انفجار پتانسیل آزادیخواهی انباشته شده و شور انقلابی نهفته در میان جوانان کشور برای دریدن پرده های چندلایه دیکتاتوری دوهزار و پانصد ساله و تخلیه خشم های فرو خورده از ناکامی انقلاب مشروطه و جنبش های ترقی خواه بعد از آن بود
۱۹ بهمن صدای ترکیدن بغضهای متراکم شده اقشار بزرگی از جامعه جوان کشور بود که نه تنها صدایشان شنیده نمی شد بلکه به خشن تر شکل سرکوب می شدند.
۱۹ بهمن ۴۹ آغازی برای دیگر بودن
فریادی برای استقلال و یورشی علیه سلطه گری و استبداد بود
نوزده بهمن ۴۹ آغاز دردناک برای یک پایان بود
پایان آخرین اعتماد به تحول مسالمت آمیز و انتخاب اسلحه و قهر بعنوان آخرین وسیله برای اعمال اراده سیاسی بود
آغاز راهی که چشم انداز موفقیت آن به قیمت جان تک تک فعالین آن تمام می شد
و جسارت می خواست و شور سحرآمیز تا بقول بنیانگذارانش موتور کوچک بتواند موتور بزرگ را روشن نماید
مردان و زنان آغازگر این مسیر دردناک همانطوری که خود خواسته بودند و رفتند و ترس را تسلیم خود کردند
و با سرودهای عاشقانه برای فردای بهتر تا توانستند سکوت مرگبار روستاها وشهرها را شکستند
آنها بشارت دهندگان نسل جدیدی بودند که آمده بودند بگویند استبداد سیاسی و فاصله طبقاتی کشنده است به استبداد و ستم به فاصله ها پایان بدهید همه آدم های جامعه را در نرم مدنی و حقوق انسانی آن برسمیت بشناسید
رزمندگان سیاهکل کشته شدند ولی جریان آرمانگرای چپی را بنیاد نهادند که علیرغم کشته شدن همه رهبران آن در طی هشت سال مبارزه مسلحانه در اواخر سال۵۷ در قامت یک جنبش بزرگ اجتماعی و سیاسی ظاهر شدند و علیرغم سرکوب بی امان نظام جمهوری اسلامی زنده و پویا در گونه های مختلف سازمانی و نظری بخشی از تحولات سیاسی و اجتماعی ایران را با نام خود رقم می زنند .
یاد رفقای سیاهکل گرامی و جاویدان باد
م. پناهی