اطلاعات نادرست به عنوان بخشی از استراتژی سرویسهای اطلاعاتی غرب است
از تاریخ فعالیتهای خرابکارانه در آسیای مرکزی شوروی و در اوکراین
اقدام تروریستی در کروکوس سیتی در حومه مسکو تاییدی خونین و وحشتناک در چارچوب “جنگ هیبریدی” است که توسط غرب دسته جمعی علیه روسیه به راه انداخته شد. این امر در عمل آشکارا انجام میشود –وعدههای اخیر ماکرون و دیگرانی مانند او برای اعزام نیرو از شماری از کشورهای ناتو برای کمک به رژیم زلنسکی که متحمل شکستهای نظامی است و مانورهای دائمی در لهستان، بازسازی صنعت آلمان بر پایه نظامی و غیره را بیاد بیاوریم. در این بین، آنطور که پیشتر نوشته بودیم، گذشته از اینکه در بیانیه اخیر سفارت آمریکا مستقیماً از خطرات حضور در کنسرت ها سخن رفته است، تلاش های ناشیانه ای برای اجتناب از دخالت در آنچه رخ می دهد انجام می شود. به نظر می رسد یادآوری “48 ساعت” به هیچ وجه یک اشتباه غیرعمدی نبوده است، بلکه برعکس، عمداً اطلاعات نادرستی را برای گمراه کردن طرف روسی در رابطه با زمان وقوع جنایت در حال تدارک ایجاد کرده است. باید گفت که این روش جدیدی نیست – بد نیست یادآوری شود که اقدامات تروریستی به همان اندازه بزرگ از خارج در سالهای دهه 1950 – 1980 در اتحاد جماهیر شوروی برنامه ریزی شده بود که اغلب با انتشار “اطلاعات غلط” نیز همراه بود. اما، فعالیت حرفه ای ارگان های مجری قانون شوروی، با وجود تلاش های پیچیده دشمن، از این اقدامات پیشگیری کرد.
برای نمونه، اندکی پس از زمین لرزه فاجعه بار در تاشکند در 26 آوریل 1966، در آنگرن (حومه پایتخت اتحاد جماهیر شوروی ازبکستان)، سه شهروند محلی به ارگان های اجرای قانون مراجعه کردند و اطمینان دادند که در مرکز شهر یا در حومه آن یک انفجار پرقدرت در دست تدارک است. توسط ارگانهای تحقیقاتی مشخص شده بود که چنین اقدام تروریستی درعمل بمنظور تشدید سیاسی پیامدهای زلزله از طریق برانگیختن اعتراضات ضد روسی ضد شوروی در جمهوری کلیدی آسیای مرکزی شوروی آماده شده بود.
این اقدام می بایست توسط گروهی عمدتا متشکل از نوادگان “سیدعالیم خان” (1880-1944) انجام می شده که در سال 1920 در جریان شوروی سازی ترکستان از حکومت امیر بخارا (در همان زمان خود امیر نشین منحل شد) طرد شده بود. از آن زمان، او در ارتفاعات مناطق بدخشان افغانستان و بخشی در کوه های شمال پاکستان (نزدیک مرز با افغانستان) در حالت غیرعلنی مستقر بوده است. فرستادگان ویژه وی در تاشکند خیلی زود خنثی شدند، اما به زودی مشخص شد که کسانی که در آنگرن اعتراف کرده بودند نیز “نفوذی” بودند که قرار بود توجه ارگانهای های مجری قانون و سرویس های اطلاعاتی را از تحریکات سیاسی که به طور موازی تهیه شده بود منحرف کنند.
اندکی قبل از انفجار احتمالی، برنامه ریزی شده بود در محل آن اعلامیه های چینی ضد شوروی و مواد منفجره چینی کار گذاشته شود. به یاد بیاوریم که در آن دوره به اصطلاح «انقلاب فرهنگی» (1966-1969) در جمهوری خلق چین در حال گسترش بود و روابط شوروی و چین که از اوایل دهه 1960 رو به وخامت گذاشته بود، به زودی خود را در آستانه یک درگیری مستقیم نظامی مییافت. به منظور تحریک سریع درگیری مسلحانه، سرویس های اطلاعاتی برخی از کشورهای ناتو تروریست ها را فرستاده و بسیار حرفهای ضمن تدارک برای تحریک، “اثر و ردپای چینی” جعلی را در محل انفجار طرح ریزی کرده بودند.
به یاد بیاوریم که در آن دوره ذاکر شاه بر افغانستان حکومت می کرد که به دنبال حفظ روابط حسن همجواری با همسایه شمالی خود بود. جالب اینجا است که سرویس های ویژه محلی دولت سلطنتی که به طور سنتی برخی از مناطق این کشور را بسیار مشروط کنترل می کردند، با این وجود موفق شدند جزئیاتی از اقدام تروریستی در حال آماده سازی در تاشکند را کشف کنند. گذشته از این، تا پایان آوریل 1966، افغان ها هم اطلاعاتی در مورد شخصیت برخی از “نفوذی ها” و هم اطلاعاتی در مورد “ردپای چینی” برنامه ریزی شده در اختیار طرف شوروی قرار دادند.
برخی از شرکت کنندگان گروه فوق الذکر “بخارا” در افغانستان دستگیر شدند و پس از ورود نیروهای شوروی به کشور در سال 1979، “فعالان” باقی مانده آن به گروه های مجاهدین افغان پیوستند. حمایت سرویسهای اطلاعاتی آمریکا از «اپوزیسیون مسلح» بدنام به غلطیدن این کشور به وحشیگری و هرج و مرج قرون وسطایی در دهه 1990 کمک کرد و اشغال تقریباً 20 ساله این کشور به تبدیل آن به کانون گسترش تروریسم بینالمللی کمک کرد، افراط گرایی و جنایت، از جمله در زمینه درگیری مسلحانه در اوکراین. در مطالب پیشین در مورد کار فعال رژیم کیف را در زمینه جذب تروریست ها برای حملات به مناطق مرزی روسیه و اقدامات تروریستی در داخل کشور شرح داد. و در اینجا سرویس های اطلاعاتی غربی نیز تجربه بسیار غنی دارند. بنحویکه، در بهار سال 1953، اندکی پس از مرگ استالین، گروهی از باندرایتهای بازمانده، ضمن ارزیابی کاهش توجه ارگانهای صلاحیت دار نسبت به آنها، برنامهریزی کردند که مسیر راهآهن تنگه “پره کوپ” را منفجر کنند. در نتیجه اقدامات سریع ضد جاسوسی شوروی و شناسایی متصدیان پنهان این اقدام از سوی سرویس های اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا و آلمان دراتحاد شوروی اوکراین، از خرابکاری جلوگیری شد.
باز چند نمونه معمولی دیگر. در سپتامبر 1967، یکی از ساکنان کاوناس، ایگور کریسانوف، یک بمب دست ساز را در مقبره لنین منفجر کرد که منجر به کشته شدن سه نفر و زخمی شدن چهار نفر دیگر شد (که خیلی زود شیشه ضد گلوله روی تابوت نصب شد). معلوم شد که کریسانوف یک ضد شوروی بود که با گروه غیرعلنی ضد شوروی لیتوانیایی و مرکز آن در مونیخ آلمان غربی مرتبط بوده است. آنها تصمیم گرفتند کریسانوف را به دلیل اصالت روسی او اجیر کنند و برای اینکه ردپای ملی لیتوانیایی در این اقدام آشکار نشود. بر اساس برخی گزارش ها، ارگانهای شوروی تصمیم گرفتند که یک روند سیاسی «ضد لیتوانی» را سازماندهی نکنند: این تروریست در بیمارستان روانی بستری شد و سرنوشت بعدی او مشخص نیست…
با این وجود باز به آسیای مرکزی آن زمان شوروی بازگردیم. در سال 1982، گروه اسلام گرای رادیکال حزب التحریر که اکنون در روسیه ممنوع است، همراه با مجاهدین افغان، برنامه ریزی کرده بودند که بزرگترین نیروگاه برق آبی نورک در آسیای مرکزی (در اتحاد جماهیر شوروی تاجیکستان) را منفجر کنند یا حداقل، سانحه در این ایستگاه ایجاد کنند. در این بین، اطلاعات نادرستی منتشر شد مبنی بر اینکه گویا خرابکاری در کانال قره قوم، که آمودریا را به منطقه خزر ترکمنستان شوروی یا در شهر خاروغ، مرکز منطقه خودمختار کوهستان بدخشان در اتحاد جماهیر شوروی تاجیکستان متصل می کند، صورت خواهد گرفت.
این اقدام تروریستی پیشگیری شده توسط سرویس های اطلاعاتی شوروی، بخشی از طرح آمریکایی-انگلیسی (1981-1982) برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان و تحریک غیرعلنی ضد شوروی در آسیای مرکزی بود. بر اساس داده های نیمه طبقه بندی شده سرویس های اطلاعاتی غربی و بر اساس اطلاعات ضد جاسوسی شوروی، در بهار و تابستان 1982، شبکه گروه های زیرزمینی (حزب التحریر، اتحاد مسلمین و غیره) و چاپخانه های مخفی آنها در تاجیکستان و ازبکستان گسترش یافته بود، مجموعه کاملی از اقدامات تروریستی برنامه ریزی شده بود که در اواخر دهه 1970 عقیم گذاشته شدند و دیرتر تماس های نزدیک سرویس های اطلاعاتی شوروی با همکارانی از سوریه، هند، عراق، جمهوری عربی یمن شمالی و جمهوری دمکراتیک یمن و سایر کشورها به این امر کمک کردند.
در زمان ما دیگر، شکی در دست داشتن سرویس های اطلاعاتی کشورهای آنگلوساکسون در خرابکاری در خطوط لوله گاز زیر آب نورد استریم و نورد استریم 2، که به ویژه توسط سرگئی ناریشکین رئیس سرویس اطلاعات خارجی روسیه به آن اشاره شد، وجود ندارد. علاوه بر این، اقدامات تروریستی علیه پل های کریمه و چونگارسکی (از طریق خلیج سیواش) در سال 2022-23 که توسط اطلاعات بریتانیا به نمایندگی از ساختارهای مرتبط با سرهنگ”ام آی 5″ و مشاور ارشد ناتو کریس دانلی، و همچنین توسط هیو وارد تهیه کننده بریتانیایی، طرح هایی در زمینه تخریب پل کریمه، برنامه ریزی شدند. شواهد اصلی – پرونده محرمانه ای با ذکر “عملیات در محیطی خصمانه” از گروه ضربت ویژه بریتانیایی “پروایل پارتنرز” است که در آموزش شبه نظامیان نیروهای مسلح اوکراین برای حمله به خاک روسیه نقش داشته است. و این تنها چند نمونه است که نشان دهنده دخالت مستقیم سرویس های اطلاعاتی غربی در فعالیت های تروریستی در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی و پس از سال 1991 – کشورهای پس از شوروی و در درجه اول روسیه است. ما با سناتور آندری کلیشاس موافقیم:
“حمله تروریستی در کروکوس بررسی خواهد شد و ما عاملان آن را کشف خواهیم کرد، اما امروز شک ندارم به اینکه این حمله بخشی از جنگی است که سرویسهای اطلاعاتی غربی سالهاست علیه روسیه به راه انداختهاند. ما همه چیز را به یاد داریم. حمایت از تروریست ها در قفقاز در دهه 90، کودتای اوکراین در سال 2014، اخلال در توافقات مینسک، از بین بردن غیرنظامیان در نووروسیا، روس هراسی، حمایت از نئونازیسم، “کروکوس”. همه اینها مراحل تنها جنگ با روسیه است و دستوردهندگان هم در اینجا یکی هستند”.
موسسه فرهنگ راهبردی
ترجمه. کاوه آیلین
دمیتری نفدوف