سال ها است که با آغاز سال «خامنه ای» بعنوان رهبر و رئیس جمهور منتخب وی پیام های نوروزی می فرستند و در همان نخستین دقایق از صدا و سیما پخش می شود. گفتاری همسو، تکراری، کلیشه ای و پر از تعریف و تمجید از گذر زمان و پیشرفت های شگفت انگیز در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که گویا از سوی یک نفر نوشته و از سوی دو نفر خوانده می شود.
خامنه ای چندین سال است که سال ها را با ترم های اقتصادی مزین می کند تا زمینه چپاول و دزدی را برای برخی از دلسپردگان فراهم آورد. زیرا بدنبال این نام گذاری های کذایی، کمیته هایی در مجلس و دولت با هزینه های گزاف تشکیل می شود تا فرموده ایشان را پیگیری کنند و تا مدتی هم در بوق و کرنا بدمند که گویا نایب امام زمان کشف الاسرار کرده و همه راه کار های برون رفت از بحران را کشف کرده است. امسال هم مثل هر سال این نامگذاری را انجام دادند و سال را «جهش تولید با مشارکت مردم» نامیدند و باید یادآور شد که سال گذشته را هم سال مهار تورم و رشد تولید نامیده بودند که شوربختانه نه رشد تولید اتفاق افتاد و نه تورم مهار شد.
بنابرین این نام گذاری ها هیچ تاثیری در اقتصاد ویران شده میهن ندارد و نشان می دهد که اقتصاد قانونمندی خود را دارد و با دستور و فرمان پیش نمی رود. در مرحله نخست رشد و توسعه اقتصادی نیازمند مشارکت مردمی است و آن هم در شرایطی تحقق می یابد که مردم در سرنوشت سیاسی خود مشارکت داشته باشند.
رژیم ولایت در این چند دهه نشان داده که ظرفیت تغییر، اصلاح و پذیرش حاکمیت مردمی را ندارد و هر روز با پشت کردن به مردم و خواسته های آنان از مردم فاصله می گیرد و تنها گروهی از ذوب شده در ولایت را پیرامون خود جمع می کند. نمایش انتخابات مجلس و ریاست جمهوری که در هر دوره بسته تر می شود آن را نشان می دهد. اما پیام های نوروزی امسال ویژگی های اندکی هم داشت که نشان از سرخوردگی و زوال رژیم ولایت را بازگو می کرد.
خامنه ای به روال همیشگی نخست سخن از پیشرفت های چشمگیر اقتصادی به میان آورد و به تعریف و تمجید از عملکرد رئیس جمهور خود پرداخت تا به وقت دیگر بر زمینش زند. زیرا این تاکتیک را همواره در همه دوران بکار برده است. البته همراه با تعریف به نیش زدن های خود ادامه داد و گفت: مشکلات اقتصادی و معیشتی از خبر های تلخ سال گذشته بود و بحران اقتصادی از نقاط ضعف نظام است و ادامه داد: دولت در سالی که گذشت خوب عمل کرده، اما در حد مطلوب نیست، البته در یک سال هم عملی نیست!
این گفتار پر از تناقض نشان می دهد که خامنه ای گرفتار در دنیای خود شیفتگی یا از واقعیت های جامعه بیخبر است و یا آن را می بیند و انکار می کند و یا در توهم به سر می برد. که از یک سو به ستایش و از سوی دیگر به نکوهش می پردازد.
البته «ابراهیم رئیسی» از اعضای کمیته مرگ و رئیس جمهور منتخب خامنه ای داستان دیگری دارد. گفتاری کپی شده از سخنان خامنه ای که به نظر می رسد گاهی معنی و مفهوم واژه های بکار برده شده را نمیداند و یا درک نمی کند.
رئیسی در سخنان نوروزی خود به تقلید از خامنه ای از دستآورد های دولت خود گفت و ادامه داد: برآیند سال رشد و شکوفایی در همه حوزه ها بود و برآورد های مرکز آمار کشور نشان می دهد که رشد اقتصادی کشور برای سال 1402 به بیش از 6 درصد خواهد رسید و تورم هم که در ابتدای سال بیش از 55 درصد بود به 35 درصد کاهش یافته و حد اکثر به 40 درصد خواهد رسید.
جالب است که رئیس جمهور کشور میزان تورم 40 درصد را با 35 درصد را نمی فهمد و نمی داند این 5 درصد در سفره مردم چه تاثیر مخربی دارد!. از آن گذشته مرکز آمار کشور نرخ تورم در خوراکی ها را که بیشتر از سوی تهیدستان مصرف می شود بین 22 تا 93 درصد اعلام نموده است.
تورم بیماری پایداری در اقتصاد ایران است که با سیاست گذاری های امروز پایانی برای آن متصور نیست و در سال جدید شتاب بیشتری هم خواهد گرفت، زیرا انضباط مالی و پولی در کشور وجود ندارد. بانک های خصوصی بدلخواه خود عمل می کنند و نظارتی بر عملکرد آنها وجود ندارد. کسری بودجه پایان نمی پذیرد، جلو دزدی ها گرفته نمی شود، رانت خواری و باند بازی و فساد های سیستماتیک در رژیم رو به گسترش است و حجم نقدینگی به مرز 10 هزار هزار میلیارد تومان می رسد که این مقدار نقدینگی نیازمند رشد اقتصادی بالای 10 درصد دارد که بتواند آن را جذب کند. نه رشد اقتصادی 2 تا 3 درصد.
بنابرین تورم در سال جدید شتاب بیشتری خواهد گرفت و بالای 50 درصد خواهد بود. بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بر اساس داده های مقامات اقتصادی از ایران، رشد اقتصادی را برای سال 1403 زیر 4 درصد پیش بینی کرده که در سال های بعد نزول بیشتری خواهد داشت.
ناگفته نماند که پائین بودن رشد اقتصادی از یک سو اشتغال را کاهش می دهد و از سوی دیگر خطر اخراج کارگران شاغل را افزایش می دهد. بر اساس آمار رسمی کشور از 64 میلیون و 837 هزار نفر که بالای 15 سال سن دارند تنها 24 میلیون و 293 هزار نفر شاغلند و این رقم 582 هزار نفر کمتر از میزان شاغلین در پائیر سال 1402 اند. یعنی در چند ماه گذشته تعداد بیکاران افزایش یافته است.
باید یادآور شد که تعداد بیکاران در کشور به افرادی گفته می شود که جویای کار باشند و گرنه افراد با یک ساعت کار در هفته بیکار محسوب نمی شوند. بر اساس آمار رسمی کشور سهم مردان در بازار کار ایران 5 برابر زنان است و 70 درصد از زنان جویای کار تحصیلات دانشگاهی دارند.
رئیسی در خانه سازی و کاهش میزان بیکاری ارقام عجیبی ارائه می دهد و می گوید: کانال بیکاری تا 7 درصد کاهش یافته و همچنان ادامه خواهد یافت. حال باید به ارقام واقعی که از سوی نهاد های وابسته به رژیم منتشر می شود، نظر افکند. رئیسی می گوید هزاران بنگاه اقتصادی که یا تعطیل و یا نیمه تعطیل بودند به چرخه تولید و فعالیت برگشتند. که به نظر واقعی نمی رسد زیرا موقعیت بازار، تولید، رشد اقتصادی، شرایط شاغلین و رفاه اجتماعی و اقتصادی آن را نشان نمی دهد.
ترک میز مذاکره از سوی نمایندگان کارگران در اعتراض به افزایش حداقل حقوق نشانگر آن است که دولت و نمایندگان کارفرمایان تمایلی به تعیین حداقل حقوق که در قانون کار مشخص شده ندارند. در ماده 41 از قانون کار قید شده که معیار تعیین دستمزد تورم سالانه و با تعیین سبد معیشت است که نمایندگان دولت به علت تورم زا بودن با ان مخالفت می کند. امسال حداقل حقوق در آخرین نشست شورای کار (حداقل حقوق با مزایا برای کارگران مشمول قانون کار، متاهل با یک فرزند) 11 میلیون و 107 هزار تومان تعیین شد. که به شدت مورد اعتراض کارگران و زحمتکشان قرار گرفت. این در حالی است که خبرگزاری «تسنیم» که نزدیک به سپاه است می نویسد خط فقر در تهران 30 میلیون تومان و در شهرستان ها بین 22 تا 24 میلیون تومان است.
رژیم ولایت ناتوان از درک زمان همچنان به یکدست سازی خود ادامه می دهد. گروهی قدرت اجرایی را در دست گرفتند که در راستای منویات خامنه ای عمل می کنند. گروهی دیگر از تاریک اندیشان و مرتجعین قوه مقننه را به تصرف در آوردند تا یکدست سازی رژیم را سرعت بخشند. با یکدست سازی همه نهاد های حکومتی، جامعه را از شکوفایی انداخته اند. «فرشاد مومنی» استاد اقتصاد در دانشگاه علامه می گوید: دانشگاه را تبدیل به خانه اموات کردند، نفسی و صدایی از آن به گوش نمی رسد. (به نقل از پایگاه خبری آفتاب)
از سوی دیگر اساتید غیر همسو و یا معترض را از دانشگاه به بهانه های واهی اخراج و یا به بازنشستگی سوق می دهند. در نتیجه جامعه نه تنها با بحران شدید اقتصادی روبرو شده بلکه با بحران های روز افزون اجتماعی هم روبروست. ریزش و گسست از رژیم ولایت با سرعت و شدت ادامه دارد. آینده رژیم در ابهام قرار دارد، ممکن است نیرو های مسلح تغییر صف و موضع دهند که بسیار سرنوشت ساز خواهد بود. ولی آنچه مسلم است نشانه های زوال و خستگی در پیام های نوروزی بارز و مشخص بود که باید مورد استفاده فعالان سیاسی و کنشگران اجتماعی قرار گیرد…
***************************************************************
دکتر محمد حسین یحیایی