چند روزی از انتخابات سوت و کور و بی رمق ریاست جمهوری که البته در واقعیت انتصاب ریاست جمهوری در جمهوری ولایت نمی گذرد که داد و بیداد برخی گوش فلک را کر کرده است. در این میان برخی از خارج نشینان بدون توجه به ساختار اجتماعی و ترکیب جمعیتی ایران به نفرت پراکنی و دشمن تراشی خود پرداخته و همچنان ادامه می دهند و خود را دایه ی مهربان تر از مادر نشان می دهند، یکی از سینه چاکان رژیم ولایت با چاشنی فاشیسم «هوشنگ امیر احمدی» است که سازی در دست با نت های گوناگون در هر محفلی می نوازد و سعی می کند که خودی نشان دهد و به آزار گوش ها ادامه دهد.
هوشنگ امیر احمدی پدیده پر رمز و رازی است که از مدت ها پیش در سپهر سیاسی ایران پیدا شده، در ایالات متحده آمریکا تحصیل کرده و بعنوان استاد توسعه در دانشگاه های آن کشور فعالیت می کند، خود را دلباخته ولایت و رژیم ارتجاعی ایران نشان می دهد و می نامد، در چند سال گذشته بار ها تلاش کرده تا در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کند که مورد قبول مقامات رژیم ولایت قرار نگرفته و هر بار درخواستش رد شده است. در این میان بارها تلاش کرده تا رابطه تهران و واشنگتن را برقرار سازد و بین آن دو رل میانجی را بازی کند. امیر احمدی ویژه گی های رفتاری و بینشی خاصی دارد که به نظر می رسد از چیزی رنج می برد، بسیار خود شیفته، خود بزرگ بین، عقده ای و جاه طلب است. برای مطرح شدن دست به هرکاری می زند، در همه محافل (رادیو، تلویزیون) خود نمایی می کند، مدتی از طرفداران سرسخت نظامی ها در ایران بود که امور سیاسی را در دست گیرند و با اعمال خشونت هر جنبشی را سرکوب کنند. ولی آخرین گفتارش با «تلویزیون انترنتی کلید واژه، حمید فرخنده» چهره دیگری از خود به نمایش گذاشت که بسیار دیدنی بود. امیر احمدی در این برنامه بسیار خشمگین، ناراحت و عصبانی بود، از اینکه چرا شورای نگهبان «مسعود پزشکیان» را رد صلاحیت نکرده است در حالیکه می دانست پزشکیان یک قوم گرای پان تورکیست است. جالب اینجاست که امیراحمدی کاری به ساختار غیر دمکراتیک رژیم و عملکرد شورای نگهبان ندارد که از بین 80 نفر از خودی های رژیم تنها 6 نفر را صاحب صلاحیت تشخیص داده که برخی از آنها کانددید های پوششی بودند. امیر احمدی سپس به سرزنش «قالی باف» می پردازد که با ادامه کار مانع از انتخاب «جلیلی» شد و نگذاشت جبهه انقلاب در دور اول پیروز شود.
امیر احمدی در جایی از این گفتگو می گوید: من به خامنه ای گفتم که اشتباه تاریخی خود را کردی و به این بازی پایان بده. البته نمی گوید که کجا با خامنه ای دیدار کرده (در یک مهمانی، کافه، هتل و یا …) و ادامه می دهد من سال ها مشاور دولت اوکراین بودم و همه پیش بینی های سیاسی و اجتماعی ام درست از آب در میآد. من هرگز اشتباه نمی کنم، به خامنه ای گفتم که با مهندسی این انتخابات وارد میدان مین شده اید. پان نورک ها هم وارد همان میدان شدند، ساکت نباشید! امیراحمدی خود را وجدان آگاه کشور می خواند و این بار از نظامی ها مدد می جوید که وارد میدان شوند و تورک ها را سرکوب کنند. این روان پریش بدون اشاره به کاهش شدید مشارکت در انتخابات و قهر مردم از صتدوق های رای و گسست مردم از رژیم ولایت به فتنه انگیزی و کاشت تخم نفاق در بین مردم ادامه می دهد و در معرفی مسعود پزشکیان می گوید: پزشکیان کسی نیست جز یک پان تورک، تجزیه طلب و نفوذی که تمامیت ارضی کشور را به خطر می انداز. این شخص قوم گرا است به کردستان می رود کوردی حرف می زند، به آذربایجان می رود تورکی حرف می زند. می خواهد بگوید که در این مناطق زبان فارسی که عامل وحدت ماست در درجه دوم قرار دارد. واقعا شگفت انگیز است که این استاد توسعه نمی فهمد و یا نمی داند که زبان مردم در آذربایجان تورکی و در کردستان کوردی است و مردم به زبان خود سخن می گویند و رابطه برقرار می کنند! جای تعجب این جاست که این استاد توسعه در ایالات متحده و مشاور در برخی از کشور ها آمار عجیب و غریبی از خود ارائه می دهد و می گوید: حد اکثر 30 درصد از مردم ایران تورک و کورد هستند و نباید کسی از آنها در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند و به شورای نگهبان هم دستور می دهد مواظب رفتار های خود باشند.
امیر احمدی با داد و فریاد، همراه با خشم و جنون فقرا، کارگران، کشاورزان و حاشیه نشین ها را مورد خطاب قرار داده می گوید: ایران در خطر تجزیه است، ایران اوکراین می شود به پا خیزید نگذارید پزشکیان تجزیه طلب، نوکر امپریالیسم، برنده این انتخابات شود که من مطمئنم پیروز خواهد شد. این سخنان بی سر و ته تراوش مغزی است خسته، بیمار و پیر که نمی تواند اندیشه های خود را منظم و ساماندهی کند البته رگه هایی از فاشیسم و خود بزرگ بینی هم در این گفتار خود نمایی می کنند.
مسعود پزشکیان از سال های نخست انقلاب همراه با این رژیم بوده، از ذوب شدگان در ولایت است، برنامه منسجم اقتصادی و اجتماعی ندارد و بار ها تکرار کرده است که مجری منویات رهبری خواهد بود، از تورک های آذربایجان است و به زبان تورکی ارج می نهد ولی جوابگوی نیاز های مردم آذربایجان نیست. مردم در گستره ایران از این رژیم نا امید شده اند و در انتخابات مهندسی شده آن شرکت نمی کنند. نگاهی به آمار نشان می دهد که درصد شرکت کنندگان در انتخابات رو به کاهش است و این کاهش از 11 اسفند 1402 شتاب بیشتری گرفته است. در این چند ماه خامنه ای خود به میدان آمده تا تنور رو به خاموشی انتخابات را بار دیگر گرم کند ولی موفق نمی شود زیرا مردم از کلیت رژیم ولایت روی گردان شده اند. مسعود پزشکیان در اولین واکنش خود بعد از تائید صلاحیت خود گفت که هدف رژیم افزایش مشارکت در انتخابات است زیرا مشروعیت رژیم به آن بستگی دارد.
ایران سرزمین وسیع و گسترده ای است که در آن اقوام و ملل گوناگون با زبان، فرهنگ، تاریخ و عرف و عادات ویژه خود زندگی می کنند. راه رسیدن به آزادی، دمکراسی و مدرنیسم تقسیم قدرت سیاسی بین آنهاست. هنوز هستند افرادی که سال ها است سخن از آزادی و دمکراسی بر زبان می آورند ولی به آن باور ندارند ما نه تنها با رژیم ارتجاعی و تاریک اندیش روبرو هستیم بلکه با روشنفکران خود بزرگ بین و جاهلی روبرو هستیم که این واقعیت را قبول نمی کنند، احتمال رئیس جمهور شدن پزشکیان بسیار اندک است ولی علم شنگه این روشنفکران بسیار زیاد!!!