من به این موضوع از زمان کودتا در اتحاد جماهیر شوروی در ژوئیه 1991مشغول بودم. کودتا، در روسیه، 23 تا 25 ژوئیه سال 1991رخ داد. من در آن زمان در مسکو زندگی می کردم، بچه های کوچک داشتم، بطوریکه نمی توانستم به کاخ سفید بروم. اما دلم می سوخت و نیاز داشتم همه چیز را بدانم. رادیو را روشن کردم و تمام شب به “اکوی مسکو” گوش دادم. در آن زمان خبرنگاران صادقی در آنجا کار می کردند و از کاخ سفید گزارش می دادند. شب، روز دوم، آنها با یک مورخ روسی در کاخ سفید (مجلس شورای روسیه) ملاقات کردند و از او پرسیدند:
– آیا این یک وضع انقلابی است؟
– آری، بی شک، این انقلاب است!
– کی با کیست، انقلاب در کدام سوی است؟
– هیچ کس این را نمی داند، اما من به شما قول می دهم، به زودی همه چیز را خواهیم دانست.
رادیو را خاموش کردم و کاغذ و خودکار برداشتم و شروع کردم به نوشتن. من تئوری مارکسیسم-سوسیالیسم را به خوبی می شناختم و دست بکار همانا این نظریه در شرایط انقلابی کنونی شدم. این آن چیزی است که من بدست آوردم: نیروی محرکه تاریخ (از نظر مارکسیسم – لنینیسم) مبارزه طبقاتی است. در نتیجه پیروزی طبقه ای، طبقه پیروز به صورت هژمون در می آید و یک فرماسیون یا نظام اجتماعی-اقتصادی تشکیل می دهد. چنانکه، در تاریخ وجود داشتند: نظام برده داری با هژمون برده‌دار، نظام فئودالی با هژمون فئودال، نظام سرمایه‌داری با هژمون سرمایه‌دار، نظام سوسیالیستی با هژمون طبقه کارگر. اما، در شرایط انقلابی کنونی در کاخ سفید، مبارزه طبقاتی وجود نداشت. همه طبقات برای قدرت می جنگیدند نه با یکدیگر. و دقیقاً مبارزه طبقاتی برای قدرت، نیروی محرکه واقعی تاریخ است. با این نیروی محرکه جدید و واقعی تاریخ، هژمون به قدرت یا با وضع قوانین خاصی که توسط قدرت شکل گرفته – به هژمون تبدیل می شود.
به نظر دیدگاه های جدید من، با نیروی محرکه جدید و واقعی تاریخ، تاریخ جهانی دولت ها به شرح زیر پدیدار شده است: انواع قوانین زیر وجود داشتند و دارند- قوانین افراطی – ارتجاعی – قوانین ارتجاعی میانه رو- قوانین دموکراتیک میانه رو- قوانین دموکراتیک، آزاد. در ادامه توصیفی کلی درمورد هر یک از این قوانین یا دولت خواهیم داد:
دولت ارتجاعی- افراطی – حکومت سلطنتی، مطبوعات تحت سانسور شدید، مذهب تحت کنترل دولت، هنرهم همچنین. کارگران و دهقانان به طرز وحشیانه ای استثمار می شوند و روشنفکران عملاً غایب هستند. طبقه متوسط توسط مقامات نمایندگی می شود. هیچ تجارتی وجود ندارد. برنامه زیست محیطی برای حفاظت از طبیعت وجود ندارد.
دولت ارتجاعی- میانه رو – روشنفکران: پوپولیسم، هنرمندان – انجمن نمایشگاه‌های هنر سیار ، نوشتن در مورد زندگی سخت مردم ستمدیده، نویسندگان و شاعران، بازتاب واقع بینانه زندگی و فراخوان برای تغییر، ظاهر می شوند.
دولت میانه رو – دموکراتیک – حکومت – مجلس، رئیس جمهور در واقع توسط تجارت (حهانی) منصوب می شود، تجارت، بانک ها، بازار آزاد، مطبوعات زرد، نرخ ارز آزاد، نبود حمایت اجتماعی از مردم، که منجر به تورم پول، بدهی و قصور در پرداخت بدهی، کسادی و رکود، فقر، افزایش جرم و جنایت، بلایای زیست محیطی می شود.
دولت دموکراتیک – آزاد- حکومت – پارلمان (یا شاه). رئیس جمهور توسط مردم برای یک دوره 20 ساله در صورتی که ضامن یک کشور آزاد دموکراتیک باشد انتخاب می شود.
در اقتصاد – برنامه ریزی شده، تجارت وجود ندارد، بانکها وجود ندارند، بازرگانی و داد و ستد برنامه ریزی شده اند، نرخ واقعی ارز به نرخ طلا است و به شدت از خودسری محافظت می شود. در نتیجه این امر تورمی وجود ندارد و نرخ ارز ثابت است.کارگران و دهقانان از نظر اجتماعی حمایت می شوند، مسکن، دارو، تفریح و آموزش تامین می شوند. بین کارگران و دهقانان مالکیت شخصی بر مبنای نتیجه کار آنها وجود دارد: آنها علاوه بر حقوق ماهانه و سالی یکبار حقوق شخصی، سهمی نیز در وسایل تولید شرکتی که در آن کار می کنند، دریافت می کنند. کارگر با رسیدن به سن بازنشستگی سود سهام دریافت می کند. سهمی که به وراث منتقل شده، اشتغال در شرکت صادرکننده سهم و پرداخت سود سهام را نیز پس از رسیدن به سن بازنشستگی تضمین می کند. چنین دستمزدی مفهوم کار مزدی را از بین می برد، دیگر ارباب و کارگری وجود ندارد، همه ارباب خواهند شد. پلیس نه تنها از جان و مال شهروندان و شرکت ها محافظت می کند، بلکه از محیط زیست (پلیس زیست محیطی) و همچنین از شهروندان در برابر فرقه های عیاش و افسار گسیخته (پلیس وجدان) محافظت می کند.
در حال حاضر، در جهان یک کشور مستقل آزاد وجود ندارد که به طور مستقل قانون خود را، خود انتخاب کند.
امروز در جهان یک اختاپوس واقعی، جهانی و جهانشمول وجود دارد – گروهی از افراد، فرقه ای بر اساس منافع، کشورهای دیگر را استعمار می کنند، تجارت جهانی جنایتکارانه خود را در قلمرو آنها قرار می دهند: صندوق بین المللی پول یک ابزار مالی برای بردگی کشورهای دیگر است، کشاورزی، جایی که از دانه های اصلاح شده ژنتیکی استفاده می شود؛ آنها حیوانات خانگی را مورد آزار و اذیت قرار می دهند ، آنها با حیوانات بد رفتاری می کنند، پرورش سلولی همه حیوانات را با هورمون ها و آنتی بیوتیک ها انجام می دهند؛ غارتگرانه منابع طبیعی کشورهای استعماری را از بین می برند. نوع دیگر تجارت فرقه ای و جهانی آنها نساجی است: آنها نخ های مصنوعی (نایلون، اکریلیک، پلی اتیلن و غیره) را از هیدروکربن ها (زغال سنگ، شیست، نفت، گاز) تولید می کنند، از این نخ ها پارچه های مصنوعی تولید می کنند، از این پارچه‌های بی کیفیت در کشورهای مستعمره لباس می دوزند، بصورت چپاولگرانه برای این امر از منابع طبیعی آنها استفاده می‌کنند. آنها برای تسلط لباس های مصنوعی در بازار، از تولید نخ های طبیعی (پنبه، کتان، ابریشم، پشم) در مستعمرات جلوگیری و از تولید لباس از پارچه های طبیعی ممانعت می کنند. آنها کشاورزی طبیعی را در مستعمرات و تمام تولیدات نساجی طبیعی از نخ گرفته تا لباس از بین می برند.
این فرقه استعماری: دولت، جهانی گرایی، چند فرهنگی، فاشیسم، تروریسم، نژادپرستی و غیره در پشت بسته بندی های آب نبات های زیبا و ترسناک پنهان می شود. به نظر من تنها راه نجات از فرقه تجارت جهانی بسیاری از شرکت های سرمایه داری جهان، ایجاد ائتلاف از کشورهای مختلف، از قاره های مختلف است: روسیه، چین، هند، آفریقا، آمریکای لاتین است. در این ائتلاف ، فعالیت های تجاری جهانی غیر از ائتلاف از نظر قانونی ممنوع است. ائتلاف مزبور تولید طیور، احشام و اعنام را فقط در شرایط مرتع به صورت قانونی اعلام کرده و پرورش آنها در قفس و استفاده از هورمون ها را ممنوع کرده است. در تولید محصولات زراعی استفاده از بذرهای اصلاح شده ژنتیکی ممنوع و استفاده از هورمون ها نیز ممنوع است. تولید پوشاک و بسته بندی از مواد مصنوعی و ضد اکولوژیکی خاص ممنوع است. بشریت دوره‌های آدم‌خواری، بی‌سوادی کامل، اپیدمی‌های طاعون را پشت سر گذاشته است و یک فرقه جهانی با تجارت جهانی آنها را هم پشت سر خواهد گذاشت.
منبع. دانشمندان روسی دارای سمتگیری سوسیالیستیhttps://csruso.ru/nashi-universitety/publicistika/elena-voevodova-pochemu-socializm-samyj-luchshij-obshhestvennyj-stroj-dlja-gosudarstva/
