«دانشآموزانی که از پایه ششم به هفتم میروند، حداقل از هر 20 نفر، 4 تا 5 نفرشان به هیچعنوان سواد خواندن و نوشتن ندارند. خوابگاههای دانشآموزی یا تعطیل است یا کم است. سرویس مدرسه حذف شده.»(معلمی از سیستانوبلوچستان). افت تحصیلی، کمسوادی و ترک تحصیل را میانگین نمرات امتحان نهایی دانشآموزان نشان میدهد؛ شرایطی که به استناد گفتههای معلمان در مناطق محروم، سرعت بیشتری گرفته و کشور را با موجی از بیسوادی مواجه خواهد کرد. وضعیت مالی و کیفیت آموزشی هم حرف اول را در این فاجعه میزند.
اواخر تیرماه امسال، تصویری از نمرات امتحان نهایی دانشآموزان در شبکههای اجتماعی منتشر شد که نشان میداد بالاترین میانگین نمرات نهایی مربوط به استان یزد با ۱۲/۴ و پایینترین مربوط به سیستانوبلوچستان با ۷/۷۴ است. میانگین معدل تهران ۱۰/۶۷، خراسان جنوبی۱۱/۸۱، گلستان ۹/۶۵، خراسان شمالی ۹/۸۲، کرمان ۹/۴۴، بوشهر ۹/۴۹، قزوین ۱۰/۸۹، خراسان رضوی۱۱/۲۷، قم ۱۱/۲۷، اصفهان ۱۱/۴۳، سمنان ۱۱/۶۲، همدان ۱۰/۲۳، هرمزگان ۸/۷۶ و… بود.
تمام استانها وضعیت بسیار نامناسبی داشتند. چند روزی از انتشار این نمرات نگذشته بود که آمار رسمیتری اعلام شد. اوایل مردادماه گزارشی روی سایتهای خبری قرار گرفت که حکایت از وضعیت بسیار نابسامان تحصیلی داشت؛ گزارشی که نمرات سال گذشته دانشآموزان را با سالهای قبل از آن مقایسه کرده بود و نشان میداد تمام استانها با افت تحصیلی بسیار شدیدی مواجهاند.
برای نمونه در استان خراسان جنوبی معدل دانشآموزان از حدود ۱۴/۵ به ۱۱/۸ در سال تحصیلی ۱۴۰۲ رسیده بود. در استانهایی مثل سیستانوبلوچستان، کرمان، هرمزگان، فارس، بوشهر، کهگیلویهوبویراحمد، چهارمحالوبختیاری، لرستان، ایلام، کرمانشاه، کردستان، آذربایجان غربی، گیلان، گلستان، خراسان شمالی و خوزستان، میانگین نمرات امتحان نهایی برای تمام رشتههای نظری زیر ۱۰ است.
بیسوادی ۵ نفر از هر ۲۰ دانشآموز
از بین تمام استانها اما سیستانوبلوچستان، شرایط بحرانیتری دارد. دانش داداللهزهی، معلم دوره متوسطه دخترانه و پسرانه در ایرانشهر سیستانوبلوچستان است. او خیریه مدرسهسازی هم دارد و به هممیهن میگوید: «امکاناتی که در مناطق ما وجود دارد، با سایر مناطق قابل مقایسه نیست. خیلی از مدارس ما بهویژه در درسهای علوم پایه، اصلاً کسی بهنام دبیر تخصصی ندارند، تمام درسهای تخصصی مثل زیست و شیمی را معلمی تدریس میکند که لیسانس علوم تجربی دارد یا تمام درسهای تخصصی فیزیک را لیسانسه ریاضی درس میدهد، آن هم برای متوسطه اول.» بهگفته او، در مناطق جنوبی استان سیستانوبلوچستان، بیشتر از معلمان رسمی، سرباز معلمان یا معلمان خرید خدمتی یا معلمان نهضتی دیده میشوند که از نظر کیفی، سطح بسیار پایینی دارند. مشکل دانشآموزان سیستانوبلوچستان اما محدود به معلمان تخصصی نمیشود.
بهگفته داداللهزهی، امکانات مدارس بسیار کم است، دانشآموزان بهشدت فقیر هستند و نمیتوانند جزوهها و کتابهای کمکآموزشی را بخرند، از آن طرف هم سوالات امتحان نهایی بسیار سنگین و سخت هستند و اصلاً در حد کتابها نیستند، مفهومیاند و فراتر از کتاباند. برای گرفتن نمره بالا باید دانشآموز در کلاسهای تقویتی و مکمل شرکت کند اما در این منطقه امکانپذیر نیست. در سیستانوبلوچستان بهویژه در مناطق روستایی و مرزی، معلم تخصصی ندارند که بتوانند کلاسهای تقویتی برگزار کنند. به همین دلیل دانشآموزان نمیتوانند نمره خوب بگیرند.
ترک تحصیل از دوره ابتدایی
او میگوید که در مدارس شهرهای بزرگ مثل تهران، اصفهان و خراسان، میانگین معدل ۱۴ است که نشان میدهد سطح سوالات بالاتر از کتابهاست: «اینکه میانگین معدل در سیستانوبلوچستان تا این اندازه پایین است، دلیل اولش همان نبود معلم تخصصی است، بعد از آن هم امکانات آموزشی. در حال حاضر در استان، جز مدارس خاص مثل تیزهوشان، نمونهمردمی و… در مدارس عادی بهندرت دانشآموزانی پیدا میشوند که سواد کافی داشته باشند.»
به گفته او و بهنقل از مدیر یکی از مدارس متوسطه، دانشآموزانی که از پایه ششم به هفتم میروند، حداقل از هر ۲۰ نفر، ۴ تا ۵ نفرشان به هیچعنوان سواد خواندن و نوشتن ندارند؛ یکی از دلایل این مسئله، سیستم ارزشیابی توصیفی است که به درستی اجرا نمیشود و دانشآموز بدون مردود شدن به مقطع بالاتر میرود: «در سالهای قبل، میانگین معدل بالای ۱۰ بود و فکر میکنم در ایرانشهر روی دهونیم بود.» بهگفته او، در حال حاضر میزان ترکتحصیل در دوره ابتدایی هم بیشتر شده، در دوره متوسطه افزایش داشته و در متوسطه دوم به اوج خود میرسد.» او میگوید که دانشآموزان ترجیح میدهند بروند شاگردی، بنایی، نجاری و صیادی کنند اما درس نخوانند. حداقل از آن طریق، ۵۰۰-۴۰۰ هزار تومان درآمد دارند.
جلوگیری از استخدام معلمان بلوچستانی
این معلم میگوید که استان سیستانوبلوچستان بهگفته مسئولان آموزشوپرورش ۱۶ هزار معلم کم دارد، درحالیکه امسال در دفترچه کنکور فرهنگیان، استان سیستانوبلوچستان تنها استانی بود که در ۶-۵ رشته تخصصی هیچ سهمیهای برای دبیر تخصصی نداشت. برای درسهایی مثل فیزیک، ریاضی و چند درس دیگر، یک سهمیه هم به استان سیستانوبلوچستان نداده بودند.
این خود یک تبعیض و نابرابری آموزشی سنگینی است. او درباره کم کردن سهمیه دانشگاه فرهنگیان برای استان سیستانوبلوچستان، چند نکته را توضیح میدهد: «بعد از اعتراضات سال ۱۴۰۱ و روی کار آمدن دولتهای افراطی، به آموزشوپرورش یک نگاه انقلابی و پرورشی شد و گفتند، باید در آزمون فرهنگیان ۲۵ درصد نمره به فرآیند گزینش و مصاحبه اختصاص داده شود. برای نیروهای استخدامی شرایط را سختتر کردند و گفتند، باید ۴۰ درصد نمره علمی باشد و ۶۰ درصد فرآیند مصاحبه و گزینش. همین مسئله انتخابهای سلیقهای ایجاد کرد. در کنار همه اینها، محل استقرار فرآیندهای گزینش آموزشوپرورش در شمال استان سیستانوبلوچستان قرار دارد؛ یعنی اهالی سیستان. بسیاری از سیستانیها از نظر مذهبی با مردم بلوچستان متفاوت هستند و گرایشهای سیاسیشان هم فرق میکند. مثلاً در جنوب استان، ۸۰ درصد مردم به اصلاحطلبان رأی میدهند، اما بخش شمالی خودشان را وابسته به جریانهای انقلابی میدانند و همیشه در گزینشها به این مسئله توجه میکنند.»
او ادامه میدهد: «دلیل دیگر استخدام نکردن اهالی، برداشتن شرط بومیبودن معلمان است؛ یعنی از تمام کشور میتوان نیروی معلم استخدام کرد، نهفقط از این استان. استان سیستانوبلوچستان از نظر کیفیت آموزشی به کف جدول رسیده است.» بهگفته او، در کنار همه اینها برای قبولی در آزمون استخدام، گزینه تاهل و فرزندآوری را بهعنوان امتیاز برای استخدام در نظر گرفتند، جالب اما اینجاست که وقتی دفترچه آمد، این امتیاز برای کل کشور در نظر گرفته شده بود، جز برای منطقه بلوچستان. یعنی گفته شد که نرخ باروری نباید بالای ۲/۵ باشد و در کل کشور تنها مناطق جنوبی استان سیستانوبلوچستان نرخ باروریشان بالای ۲/۵ بود. خیلی راحت میتوانستند به ما بگویند که از همه استان نیرو استخدام میکنیم، جز بلوچستان.
داداللهزهی تاکید میکند که دو، سه سال است این اتفاق میافتد و مدام هم تکرار میشود: «در استانی مثل خراسان، سهمیه معلم در آزمون فرهنگیان، بالای سههزار نفر است اما در سیستانوبلوچستان با کمبود بسیار بالای معلم، این سهمیه تنها ۹۰۰ نفر است. در حوزه چابهار رویهمرفته تنها ۵۰ معلم اختصاص میدهند و از این ۵۰ نفر، با معیارهای سختگیرانه تنها پنج نفر بومی مناطق جنوبی استان پذیرفته میشوند و ۴۵ نفر دیگر مربوط به مناطق شمالی استان یا خارج از استان هستند. بررسیهای ما در سهسال مختلف نشان میدهد در حوزه کنارک و چابهار، ۳۰۰ نفر سهمیه معلم میدهند که از این تعداد، حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر از افراد بومی هستند و ۲۶۰ تا ۲۷۰ نفر از خارج از استان میآیند.از این ۲۷۰-۲۶۰ نفر، بیش از ۲۰۰ نفرشان در همان سال اول خدمت، انتقالی میگیرند. اینها تنها میخواهند سهیمه را پر کنند و بعد با فشارهایی که از سوی وزارتخانه، فرمانداری و نمایندگان مجلس وارد میشود، هرچه سریعتر از استان خارج شوند. همین مسئله سبب شد تا کمبود معلم از ۱۱ هزار نفر به ۱۶ هزار نفر برسد.»
بهگفته او، اکنون استان سیستانوبلوچستان با سیل افراد غیربومی مواجه است که منجر میشود هر سال دوهزار نفر به کمبود معلم اضافه شود. ششم شهریورماه امسال، تعدادی از مسئولان سیستانوبلوچستان از وضعیت آموزشی این منطقه انتقاد کردند. یکی از آنها معاون اجتماعی و پیشگیری از جرم دادگستری این استان بود. بهگفته او، نرخ بازماندگی و ترک تحصیل در دانشآموزان مقطع ابتدایی۴۲ هزار و ۸۴۵ نفر، در مقطع متوسطه اول ۳۷ هزار و ۹۵۸ نفر و در مقطع متوسطه دوم ۶۸ هزار و ۶۴ نفر است. براساس اعلام او، ۱۴۸هزار و ۷۶۹ نفر از کودکان و نوجوانان هفت تا ۱۸ ساله از آموزش همگانی بهدلایل گوناگون محرومند که از این تعداد ۸۱ هزار و ۳۲۵ نفر از کودکان و نوجوانان، دختر و ۶۷ هزار و ۴۴۴ نفر نیز دانشآموزان پسر هستند. بر این اساس حدود ۱۴ درصد از کودکان و نوجوانان این استان، از آموزش همگانی و تحصیل محرومند و ۲۴ درصدشان هم ترک تحصیل کردهاند.
استخدام رفتگر لیسانسه
بنا بر اعلام داداللهزهی، دانشآموزان منطقه سیستانوبلوچستان هجوم وحشتناکی به سمت سازمان فنی و حرفهای و کاردانش کردهاند. آنها یا ترک تحصیل میکنند یا به سمت این رشتهها میروند. در کنار اینها، دلیل اصلی ترک تحصیل همچنان فقر و نبود فرصتهای شغلی است. دانشآموزان در بسیاری از مناطق خوابگاه ندارند.
دانشآموز دوره ابتدایی باید ۱۲-۱۰ کیلومتر را برود تا به یک مدرسه برسد. دانشآموز مقطع متوسطه هم تا ۳۰-۲۰ کیلومتریاش مدرسه ندارد. او ادامه میدهد: «قبلاً دانشآموزان به دو دلیل در مدارس میماندند؛ یکی اینکه طرح روستای مرکزی وجود داشت و برای دانشآموزان مینیبوس در نظر گرفته بودند که رایگان بود. اما چند سالی است که این مینیبوسها حذف شدهاند. ازسویدیگر با بالا رفتن جمعیت دانشآموزی، خوابگاهی برای آنها وجود ندارد. از همه اینها گذشته حتی اگر دانشآموزی درس خواند، فرصت شغلی ندارد.»
او میگوید که برای استخدام بهعنوان رفتگر شهرداری، آنقدر درخواست داده بودند که درنهایت یکنفر ـ آنهم با پارتیبازی ـ قبول شد که تحصیلات این فرد، کارشناسی است: «فرصتهای شغلی بهخودیخود در این استان کم است، در این استان کارخانه و شرکتهای متعددی وجود ندارد، یک استخدام دولتی وجود داشت برای آموزشوپرورش در دو سال اخیر که همان را هم از اهالی گرفتند.»
او میگوید که ترک تحصیل در دو گروه دختران و پسران بالا رفته هرچند بخشی از ترک تحصیل دختران بهدلیل مسائل فرهنگی است؛ چراکه خانوادهها نمیخواهند دخترانشان به مدارس مختلط بروند. البته هنوز اصلیترین دلیل ترک تحصیل دختران، نبود مدرسه در مناطق نزدیک به خودشان است: «یکی از دهستانهای مرکزی، ۱۵ روستا دارد که از مناطق مختلف دانشآموزان زیادی به آنجا تردد میکنند اما همین ترددها منجر به تصادفات بالا و مرگ تعداد زیادی از این دانشآموزان میشود.»
آخرین گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد که تعداد افراد بازمانده از تحصیل با رشدی ۲۶ درصدی از بیش از ۷۷۷ هزار نفر در سال تحصیلیِ ۱۳۹۵-۱۳۹۴ به مرز ۹۳۰ هزار نفر در سال تحصیلیِ ۱۴۰۲-۱۴۰۱ رسیده است. بیش از ۵۵۶ هزار نفر از بازماندگان از تحصیل در مقطع متوسطهی دوم، یعنی در ردهی سنی ۱۵ تا ۱۷سال قرار دارند. بیش از ۱۹۷ هزار نفر نیز در مقطع متوسطهی اول، یعنی بین ۱۲ تا ۱۴ سال دارند و بیش از ۱۷۵ هزار نفر نیز در ردهی سنی ۶ تا ۱۱ سال مدرسه را ترک کردهاند.
سیستانوبلوچستان با بیشترین تعداد بازمانده از تحصیل، در رتبهی اول قرار دارد و استانهای خراسان رضوی، تهران، خوزستان و آذربایجان غربی در رتبههای بعدی جای گرفتهاند. بنا بر آمارهای رسمی، طی پنجسال یعنی از سال ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ بهطور میانگین سالانه ۲۵ هزار نفر از بازماندگان جذب مدرسه شدهاند. وضعیت استان سیستانوبلوچستان از تمام استانها نامناسبتر است، بهطوریکه در سال تحصیلیِ ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بیش از ۱۴۵ هزار نفر از جمعیت دانشآموزیِ این استان، درس و مدرسه را رها کردهاند. بیسوادی فقط محدود به کودکان نیست و بنا به آمار رسمی، حدود ۹ میلیون نفر از جمعیت ایران یعنی بیش از ۱۰ درصد از ایرانیان بیسوادند.…
ریزش نیمی از دانشآموزان طی یکسال
پیروز نامی، دبیر یکی از مدارس در استان خوزستان است و ۳۶ سال سابقه تدریس دارد. او میگوید، با اینکه استان خوزستان نفتخیز است اما از نظر آموزشی و وسایل و امکانات کمکآموزشی فقیر و محروم است، هوا بهشدت گرم است و بعد از تعطیلات نوروز خیلی از کلاسهای درس تشکیل نمیشود. مدارس، وسایل سرمایشی مناسبی ندارند. نه معلم میتواند آموزش خوبی داشته باشد و نه دانشآموز بهخوبی میتواند آموزش ببیند. حالا به همه اینها مشکلات اقتصادی را هم باید اضافه کرد. حقوق معلمان پایین است و همین مسئله منجر شده تا آنها نتوانند تمرکز کافی برای تدریس داشته باشند. خیلی از معلمان علاقه دارند بازنشستگی پیش از موعد بگیرند تا بروند در بازار آزاد و پول بیشتری درآورند.
او هم تایید میکند که افت تحصیلی در این مناطق بسیار بالا رفته است: «وضعیت اقتصادی هم دلیل اصلی آن است. دانشآموزان ناچارند در مخارج به خانواده کمک کنند. شاگردی و دستفروشی میکنند. خیلی از آنها سر کلاس میخوابند. میگویند تا چهار صبح در کافه و مغازه کار کردهاند و وقتی دچار افت تحصیلی میشوند، مدرسه را رها میکنند. ما با افزایش ترک تحصیل مواجهایم.» کلاس کامپیوتری که آقای نامی دبیرش است، در ابتدای سال تحصیلی ۳۲ دانشآموز دارد که حدود ۱۸-۱۷ نفرشان تا آخر سال ریزش میکنند. آنها ب مرتب غیبت میکنند.
این معلم هم تایید میکند که دانشآموزان کمسواد شدهاند: «دانشآموز کلاس یازدهمی، چهار عمل اصلی ریاضی را نمیتواند انجام دهد. وضعیت زبان انگلیسیشان زیر صفر است و حتی از رو هم نمیتوانند بخوانند. میزان غلط املاییشان بسیار بالاست و اصلاً نمیتوانند به سوالها جواب دهند. اگر دانشآموز اسمش را بالای برگه بنویسد، ما دو نمره به او میدهیم. نمره قبولی ما ۱۲ است، دانشآموز وقتی نمره ۱۱ میگیرد، شیرینی پخش میکند. اغلب نمرات امتحانی ۸ و ۹ است. »
او میگوید که وضعیت ترک تحصیل برای دختران متفاوت است؛ آنها میدانند که اگر ترک تحصیل کنند، باید خانهنشین شوند یا ازدواج کنند، بنابراین بیشتر به درس علاقه نشان میدهند و تلاش زیادی میکنند. اما بههرحال زور شرایط اقتصادی بیشتر است: «یکی از مدارس از خانواده دانشآموزان خواسته بود که برای یک سال تحصیلی ۶۰۰ هزار تومان پرداخت کنند، بهمحض اعلام این مسئله، ۱۵ خانواده پرونده فرزندانشان را گرفتند. بههرحال ترک تحصیل، اغلب بهدلیل شرایط اقتصادی اتفاق میافتد.»
هم میهن/ زهرا جعفر زاده