کاهش تولید ملی و تشدید نابرابری توزیع درآمدها در کنار تورم، به معنای کاهش قدرت خرید مردم است و همین نابرابری توزیع درآمدها باعث میشود طبقه متوسط کاهش پیدا کند.
مرتضی افقه اقتصاددان در ارزیابی خود از روند کاهش طبقه متوسط عنوان کرد که این کاهش را میشود با روند تغییرات قدرت خرید کل کشور، و البته طبقه متوسط و فقیر در دو دهه اخیر بررسی کرد.
مرتضی افقه افزود: به طور کلی بعد از پایان جنگ، با نرخهای تورم غیرعادی دو رقمی، و در بسیاری از سالها بیش از 30 درصد، مواجه بودیم و درآمدهای افراد متناسب با این نرخ تورم افزیش پیدا نکرد. معنای این وضعیت اینست که در طول این سالیان طبقات متوسط و حقوقبگیر روز به روز ضعیفتر شده است.
تورم بالای 40 و 50 درصد، درصد قابلتوجهی از طبقه متوسط به طبقات زیرخط فقر ریزش کرد. بنابراین یک روند منفی داشتیم و اکنون جامعه را میتوان به این صورت طبقهبندی کرد که یک طبقه ابرثروتمند ۱ تا ۲ درصدی از دهک دهم وجود دارد، یک طبقه میانی بین دهکهای ۸ تا ۳ که بسیار ضعیف شده و درصد طبقات و دهکهای فقیر نیز از ۳ به ۵ رسیده است.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه در این مدت طبقه متوسط به شدت کم و ضعیف شده است، درباره دیگر عوامل موثر بر ریزش طبقه متوسط گفت: به طور کلی، رشد اقتصادی درآمد افراد را نشان میدهد و تولید ملی در این مدت کاهش پیدا کرده و توزیع نابرابر ثروت هم داشتیم. کاهش تولید ملی و تشدید نابرابری توزیع درآمد در کنار تورم، به معنای کاهش قدرت خرید مردم است و درآمدها هم متناسب افزایش پیدا نکردند و همین نابرابری توزیع درآمد باعث میشود طبقه متوسط کاهش پیدا کند.
افقه با عنوان اینکه علاوه بر تورم عدم افزایش درآمدها و توزیع نابرابر ثروت هم بر ریزش طبقه متوسط تاثیرگذار بوده، خاطرنشان کرد: بیکاری هم از دلایل دیگر کاهش طبقه متوسط است و اکنون حتی داشتن شغل هم به معنی این نیست که افراد توانمند هستند زیرا بسیاری از دستمزدها، با توجه به تورم، کفاف هزینههای زندگی و حتی حداقلهای داشتن یک زندگی نرمال و مناسب را نمیدهد.
نظام ارزشی ضدتولیدی، مانع بهبود ریزش طبقه متوسط
این تحلیلگر مسائل اقتصادی درباره احتمال ادامه روند ریزش طبقه متوسط اظهار کرد: روند خرد شدن طبقه متوسط ادامهدار خواهد بود زیرا به طور کلی ساختارهای ما ضدتولید و ضدتوسعه هستند یعنی منابع را مصرف میکنیم بدون اینکه درآمدی متناسب با این منابع ایجاد کنیم.
افقه تصریح کرد: رفتارها و برخوردهایی که از لحاظ ایدئولوژیک، سیاسی و فرهنگی میشود باعث خروج ثروت و سرمایه ما یعنی نیروی انسانی میشود. خود این قضیه یک عامل است که روند رشد اقتصادی مناسبی نداشته باشیم.
او ادامه داد: در کنار این ساختار، در ۷ سال گذشته تحریمها تشدید شد و به دلیل تنشها و بیثباتی سیاسی داخلی و تنشی که در منطقه هست، سرمایهگذاری رخ نداد. ممکن است اگر مشکل تحریمها حل شود مقداری این روند ریزش طبقه متوسط و ضعیف شدنش کند یا تعدیل شود اما در مجموع ساختارهای ما به گونهای است که حتی اگر تحریمها هم برداشته شوند، تولید ملی رشد متناسبی با منابع و سرمایهگذاری که میشود نخواهد داشت.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: ساختارهای مدیریتی ناکارآمد، نظام ارزشی غیرتولیدی و غیرتوسعهای مجموعا باعث میشود که به بهبود این روند خوشبین نباشیم.
جامعه غیرپویا با ریزش طبقه متوسط
افقه درباره تاثیر حذف طبقه متوسط بر جامعه و اقتصاد یادآور شد: طبقه متوسط در تمام کشورها نقش عمده دارد و یک طبقه پویا و تاثیرگذار بر روند پیشرفت است زیرا عمدتا مطالبهگر است و حتی میتواند بر طبقه فقیر نیز تاثیرگذار باشد.
او با عنوان اینکه ضعیف شدن طبقه متوسط باعث میشود که یک جامعه منفعل داشته باشیم، در پایان تصریح کرد: زمانی که درصد افراد زیرخط فقر یا افراد کمدرآمد بر طبقه متوسط چیرگی یابد، عملا یک جامعه ناپویا خواهیم داشت و پتانسیل برای رشد اقتصادی را حتی با داشتن منابع از دست خواهیم داد.