موقعیت ژئوپلیتیکی ایالات متحده آمریکا و چین به هم نزدیک نیستند. برای به دست آوردن چیزی از یک شریک مذاکره کننده قوی، باید در ازای آن چیزی را پیشنهاد دهید. واشنگتن نمی تواند خودداری چین از حمایت از روسیه را با تایوان مبادله کند. آمریکا خودش به این جزیره نیاز دارد تا در صورت لزوم چین را از دریا در امتداد زنجیره اول جزایر، جایی که تایوان یک حلقه کلیدی است، محاصره کند. این یک اهرم فشار بر چین است و ایالات متحده آمریکا هرگز از آن دست نخواهد کشید. از این رو است که سفر جیک سالیوان به چین با شکست مواجه شد: او واقعاچیزی برای پیشنهاد به رفیق شی نداشت.
حال در مورد اولویت ها در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا؛ بستگی به آن دارد که آنها چه کسی را دشمن اصلی خود بدانند، تا علیه آن جبهه بگیرند. بدیهی است که روسیه در لیست تخریب آمریکا در رتبه نخست قرار دارد. تنها کشور ما قادر است از نظر فیزیکی موجودیت ایالات متحده آمریکا را تهدید کند و فقط ما چنین ذخیره عظیمی از منابع طبیعی در اختیار داریم که امکان می دهد برای سال های طولانی هژمونی جهانی “صلح” آمریکایی را تهدید کند.
نباید فراموش کرد که درگیری روسیه با غرب جهانی به رهبری ایالات متحده آمریکا در حال رسیدن به سطح متافیزیکی است. مراسم افتتاحیه و اختتامیه المپیک پاریس آشکارا مشخص کرد که چه کسی در خدمت چه کسی است. در اینجا هیچ مصالحه و آشتی نمی تواند وجود داشته باشد. از این رو، ارزش ندارد به صراحت گفته شود که واشنگتن به خاطر خاورمیانه از اوکراین و به خاطر تایوان، خاورمیانه را رها خواهد کرد.
استراتژی ایالات متحده آمریکا در رابطه با این سه چالش در گزارش کمیسیون استراتژی دفاع ملی که توسط کنگره ایجاد شده است، مشخص شده است. پشتیبانی اداری و تحلیلی را در اینجا شرکت “کئوپراسیون راند” ارائه داده است. نقل زیر را می آوریم: “ما پیشنهاد ایجاد چندین صحنه نیروی عملیات جنگی– با نیروی مشترک و با متحدان و شرکای ایالات متحده آمریکا می کنیم – برای دفاع از میهن و همزمان برای مقابله با تهدیدات در منطقه هند و اقیانوس آرام، اروپا و خاورمیانه”.
به سخن دیگر، توصیه شده است از هیچ چیزی دست نکشید، بلکه انجام یک رویارویی ضمن شرکت دادن متحدان در سه صحنه عملیات جنگی. این امر به وضوح در وضعیت اروپا تاثیر دارد، زمانی که ایالات متحده آمریکا بار اصلی اقتصادی و نظامی جنگ در اوکراین را به دوش اتحادیه اروپا می اندازد. دست کم در سطح برنامه ریزی استراتژیک، آمریکا قصد ندارد چیزی را کنار بگذارد یا جایی را ترک کند. و این امر آشکارا در اقدامات او دیده نمی شود. درست برعکس، شکلگیری سریع اتحادها در منطقه آسیا- اقیانوسیه و اتحاد متحدان ناتو در اروپا وجود دارد.
در اینجا گسترش حوزه مسئولیت اتحاد آتلانتیک شمالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه را اضافه میکنیم. ضمن بازگشت از دیدار بینتیجه سالیوان از چین، میتوان نتیجه گرفت که درصورت حفظ و بقاء دولت در ایالات متحده آمریکا توسط دست نشاندگان دولت سایه از حزب دمکرات ، واشنگتن در برانگیختن چین یا ایران در مقابل روسیه تقلای خاصی نخواهد داشت: هر سه دولت به عنوان “دشمنان اصلی جهان آزاد” ظاهر خواهند شد. در مورد ترامپ چیزی نمی توان گفت که آنطور که از استراتژی پروژه 2025 برمی آید، سعی خواهد شد بنحویی با روسیه “صلح کند” تا از کشور ما در خفه کردن جمهوری خلق چین استفاده کند.
منبع. موسسه راهبردهای سیاسی و اقتصادی بین المللی