انفجار همزمان پیجرهایی که توسط افراد نزدیک به جنبش حزب الله لبنان استفاده می شوند، نقطه عطف بسیار جدی است. رسانه ها از 2800 زخمی از جمله سفیر ایران و 8 کشته می نویسند. ویدئوهایی از انفجار وسایل بر روی کمربند مردانی که در مکان های عمومی هستند منتشر می شوند. کمتر کسی شک خواهد کرد که این یک عملیات اسرائیلی بوده و از تجهیزات ارتباطی به عنوان یک بمب دست ساز استفاده شده است. از نقطه نظر فنی، عملیات دشوار نیست. شدت انرژی هر باتری، حتی در یک پیجر، به طور کامل امکان آتش سوزی شدید یا انفجار را فراهم می کند. تمام پیچیدگی در انتقال فرمان لازم است، اما سازمان دهندگان خرابکاری این مشکل را حل کرده اند.
نخست اینکه، اکنون شواهد روشنی وجود دارند که نشان میدهند «اشیا اینترنت» میتواند مملو از خطرات عظیمی باشد. باتری تلفن همراه، تبلت، لپ تاپ و – چه کسی می داند؟ – هدفون های بلوتوث بدتر از یک پیجر نیستند. به خصوص اگر فرصت هایی برای دانلود هر فرمانی که شبیه به روز رسانی نرم افزار است وجود داشته باشد. مطمئناً این کار را می توان با یک ماشین الکتریکی و به طور کلی با هر وسیله ای که باتری دارد و امکان تبادل رادیویی این یا آن را انجام داد.
دوم اینکه، بعد جدیدی در جنگ و ترور سیاسی باز می شود. چه تضمینی وجود دارد که تلفن های همراه یا کوادکوپترهای نظامی به همین صورت منفجر نشوند؟ چنین تضمینی وجود ندارند، همانطور که هیچ تضمینی وجود ندارد که لپ تاپ در نیمه شب برای برخی از توسعه دهندگان فناوری های مهم برای کشور آتش نگیرد. ترکیب ها می توانند بسیار متفاوت باشند. برای نمونه، ممکن است تلفن خلبانی در حال پرواز یک کشور غیردوست ، منفجر شود.
سوم اینکه، جایگزینی واردات صرفاً در سطح امنیت شخصی ضروری است. و خرید قطعات از کشورهای دوست به وضوح عمل نمی کند. در لبنان از پیجرهای “گلد آپ- 900” ساخت تایوان استفاده می کردند. پارانویا شدن آسان است، اما نزدیک به سه هزار کشته و زخمی ثابت میکنند که ندانستن آنچه در تراشههای دستگاهی که استفاده میکنید میتواند کشنده باشد. اگر دستگاهها در خانه خود و تحت کنترل دولت خودتان ساخته شوند، خطرات کمتری وجود دارد.
خوب، چهارم اینکه، هیچ تضمینی وجود ندارد که همه موارد فوق به طور خاص مربوط به درگیری بین دولت ها خواهد بود. شرکت ها و گروه های زیادی وجود دارند که کاملاً قادر به استخدام متخصصان لازم هستند. حالا برو ثابت کن سیگنال چه کسی باعث شده لپ تاپ تو دست ژنرال یا رئیس بخش فنی یک شرکت دولتی منفجر بشود. یاد آور می شویم به آنکه در طول “حمله پیجری” هیچ کس به نبود خسارت جانبی اهمیت نمی داد. کودکی میتوانست پیجر را بگیرد، پدری میتوانست با بچههایش که در آغوش گرفته تلویزیون تماشا کند، انفجار ممکن است در حالی رخ دهد که شخصی با سرعت در یک بزرگراه شلوغ رانندگی میکند. در این مورد مسئله این است که کدام «خط قرمزی» در یک «جامعه متمدن» باید پذیرفته شود. و آیا اصلا این خط قرمزها وجود دارند؟
منبع. موسسه راهبردهای سیاسی و اقتصادی بین المللی