آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

از مبارزه طبقاتی به مبارزه طبقات. نویسنده. یوری آنتونوف/ ترجمه. رحیم کاکایی

گرفته شده از فیسبوک رحیم کاکایی

اجازه دهید در واژگان بالا یکی را با دیگری درنیامیزیم. در جامعه سرمایه‌داری، مبارزه طبقاتی همیشه وجود دارد، حتی هنگامیکه که طبقات هنوز شکل نگرفته باشند و از بسیاری از گروه‌های اجتماعی و افراد پراکنده و متفرقه کوچک تشکیل شوند، بین آنها تضادهای اجتماعی به وجود می‌آیند. تشدید این تضادها یک مبارزه طبقاتی است. این تضاد به رسوایی‌ها، درگیری‌ها و جنگ و جدال های کوچک و جزئی، پرونده‌های قضایی و غیره محدود می‌شوند. در چنین وضعی مردم تنها دلیل تناقضات پیش آمده را درک نمی‌کنند. نمایندگان طبقات مخالف به مبارزه پرولتاریا نیز جلب می‌شوند و در تشکل‌های معترض بورژوازی و خرده بورژوازی کارگران و کارمندان فنی- مهندسی و‌‌ جوانانی از خانواده‌های پرولتاریا شرکت می‌کنند. این نبرد طبقاتی چند وجهی است و می‌تواند هم در درون طبقات و هم در درون احزاب رخ دهد. حتی در درون خودآگاهی یک فرد نبرد و پیکار گرایش‌ها وجود دارند. تنها زمانی که همبستگی کارگران و زحمتکشان منجر به آگاهی توده‌‌ای از علل تلاشی و از هم پاشیدگی جامعه می‌شود،  طبقات می‌توانند شکل بگیرند. مبارزه طبقاتی به صورت مبارزه طبقات در می‌آید. در وهله نخست طبقه‌ای که هدف‌ آن حذف تضادها همراه با علل آنهاست. فیلسوفان این اعمال را روی‌گردانی یا نفی و سیاستمداران انقلاب می‌نامند.

و.ای. لنین می‌گفت که مارکسیست تنها آن کسی است که شناسایی مبارزه طبقاتی را تا به پذیرش دیکتاتوری پرولتاریا تعمیم دهد. ما این سخنان ولادیمیر ایلیچ را تأیید می‌کنیم. دیکتاتوری پرولتاریا در نتیجه مبارزات طبقات بوجود می آید. در دوران ما باید بگوییم که یک مارکسیست پذیرش دیکتاتوری پرولتاریا را تا پذیرش محو روابط کالایی پولی و قبول رهایی کار گسترش می‌دهد. تاریخ به ما نشان داده است که سرمایه‌داری قادر است بر اساس روابط کالایی پولی و کار مزدوری احیا شود. مبارزه پرولتاریا به مثابه یک طبقه با استقرار دیکتاتوری آن به پایان نمی‌رسد.

مبارزه طبقاتی در دوران سوسیالیسم

تز استالین در مورد تشدید مبارزه طبقاتی بارها مورد تردید و نقد قرار گرفت. خود این تز بسیار کلی است تا بتوان درباره صحت آن قاطعانه قضاوت کرد. هر گونه تدقیق بلافاصله بحث را بیهوده می‌کند. سعی می‌کنیم بفهمیم با مبارزه طبقاتی در سوسیالیسم چه روی می‌دهد. پیش از هر چیز، این پرسش را مطرح می کنیم که مبارزه طبقاتی در کجا، چه زمانی و بین چه کسانی رخ می‌دهد. ما وضع روند تثبیت شده سوسیالیستی (استقرار دیکتاتوری پرولتاریا، الغای مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، مدیریت اقتصادی برنامه ریزی شده، تمرکز مدیریت، فعالیت زیر زمینی مالکیت خصوصی) را بررسی خواهیم کرد. در این بین، شدت مبارزه طبقاتی در حوزه‌های اقتصادی و نظامی کاهش می‌یابد و بسمت ایدئولوژیک، ارزشهای اخلاقی و در نتیجه به حوزه‌های سیاسی آمیخته می‌شوند. احیای مناسبات سرمایه داری و آگاهی بورژوایی بر اساس حفظ مبادله کالا- پول و کار مزدوری رخ می‌دهد. رشد تفکیک و ناهمسان سازی مردم بر اساس درآمدها، پیدایش رقابت، اختلاف منافع بالایی‌ها و پایینی‌ها روی می‌دهد. رمان جالبی از “یو. اولشی” به نام “حسادت” وجود دارد که توضیح بعضی چیزها از دیدگاه یک شاهد عینی است. مدیریت در چنین شرایطی دشوار شده بود و اعتماد بر اساس وفاداری شخصی جایگزین آن شده بود. از آنجایی که پرولتاریا هنوز به اندازه کافی برای رهبری آماده نبود، نومنکلاتور ظاهر شد- گزینشی از افراد اجرایی مورد اعتماد که برای بستن حفره ها در ساختار رهبری استفاده می‌شد. نتیجه- ارزیابی مبارزه طبقاتی از سوی طبقات پایین و ساختارهای حاکم، ذهنی و متفاوت می شوند. ذهنیت در تحریف اشکال مبارزه طبقاتی نمایان می‌گردد: حسادت پایینی‌ها نسبت به بالایی‌ها آنها را به کارشکنی، عیب جویی و نکوهش سوق می‌دهد. ترس افراد بالادست در از دست دادن جایگاهشان باعث می‌شود که به پایین‌ترها تهمت و به تضادهای ایدئولوژیک نسبت به برابری حقوق دامن بزنند. و به این ترتیب از بالا به پایین در تمامی سطوح ادامه می یابد.

در تفکرات ذهنی بالایی‌ها، که بیشتر مبارزه ایدئولوژیک است، تشدید مبارزه طبقاتی، با تمام پیامدهای ناشی از آن  جریان دارد. تفکر ذهنی طبقات پایین، این مبارزه ای است با مخالفان از همه نوع آن (آنطور که برای پایینی ها توضیح می‌دهند، این حقیقت دارد).

در حالی که مبارزه اقتصادی و نظامی  در درجه دوم اهمیت قرار گرفته اند، هیچ چیز مانع از توسعه چنین روابطی در جامعه نمی شود، تنها تصمیمات شخصی از بالا می‌توانند از تکامل زیان آور سوء ظن و بدگمانی عمومی جلوگیری کنند. از سرگیری اجباری مبارزه نظامی، جنبه ایدئولوژیک مبارزه طبقاتی را هموار کرده و پایان پیروزمندانه مبارزه نظامی دوباره امکان گسترش جنبه ایدئولوژیک را می‌دهد. بی اعتنایی به اقتصاد که به تنهایی می‌توانست از رشد گرایش‌های بورژوایی به‌طور رادیکال جلوگیری کند، به نتایج نامطلوبی منجر شده است. کدام روشهای مبارزه اقتصادی برای پرولتاریا ضروری هستند؟ سرمایه داری تا وقتی که امکان انباشت سرمایه در اشکال مختلف آن وجود داشته باشد، زنده است. حذف این امکان، هدف گذاری کارفرمای بورژوا را از میان بر می دارد. کار مزدوری همیشه ارزش اضافی ایجاد و امکان تصاحب آن را می‌دهد. مبادله کالا- پول امکان انباشت و افزایش ارزش تخصیص یافته را فراهم می آورد. تنها اصلاحات کاهش هر دوی آن را از وسوسه تشدید افزایش رفاه خود به بهای دیگران نجات می‌دهند. این گونه اصلاحات علاوه بر نتایج اقتصادی، تأثیر روانی نیز دارند. تاثیر آموزشی رهایی کار اخلاق جدیدی را شکل می‌دهد که بدون آن ساختن جامعه نو ممکن نیست. از این رو  مبارزه اقتصادی در دوران سوسیالیسم ادامه و به کانون مرکزی آن تبدیل خواهد شد. در این بین این مبارزه اقتصادی  با مبارزه ایدئولوژیک درهم می آمیزد و ابزار آن می شود.

سایت دانشمندان روس با گرایش سوسیالیستی

https://csruso.ru/nashi-universitety/istorija/jurij-antonov-ot-klassovoj-borby-k-borbe-klassov/

Facebook
Telegram
Twitter
Email

از کتاب: انقلاب ایران سالهای 1978-1979 .آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی دارای نشان پرچم سرخ کار انستیتوی شرق شناسی/ ترجمه- رحیم کاکایی

گرفته شده از فیسبوک رحیم کاکایی بخشی از فصل چهارده/سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مناسبات اقتصادی خارجی جمهوری اسلامی ایران

ادامه مطلب